می خوانم
می خندم
می گریم
چشمانم را باز و بسته میکنم
چه احساسی است باتوبودن !
بگذار یکبارهم
که شده
کنارت بمانم
چشمان آبی ملتمس من
نگاه بی فروغ خشمگین تو
تا بخودم بیایم
تکه های قلبم
زیر جاروی رفتگر ترق ترق میکند
و حالا عروسکی
ساده
بی قلب
میان دستان رفتگر !
... ادامه