یافتن پست: #بذر

bamdad
photo_2016-09-02_16-55-31.jpg bamdad
موز صورتی«Musa Velutina» گیاهی از خانواده موز و دارای بذر می‌باشد. میوه‌های این گیاه به رنگ صورتی و کرکدار هستند
رضا
رضا
فصل بهار تو باغچه بذر کلم رو کاشتیم خوب رشد کرد اما خبری از کلم نشد فکر کنم گرده افشانی با زنبور لازم هست باید 2 تا کندو پر از زنبور بخرم مساله رو حل کنم {-7-}
دیدگاه · 1395/05/30 - 23:12 ·
5
Mohammad
Mohammad
جر و بحث دو تا مشهدى سر جاى پارک ماشین :

.

.

.

.

.

.

.

اگه بذرى بذرم مذرم بذرى ولى اگه نذرى بذرم ابولفضلی نه خودم مذرم نه مذرم تو بذرى . . . {-18-}
دیدگاه · 1395/01/17 - 16:03 ·
5
رضا
رضا
چه بارونی داره میاد .
bamdad
photo_2016-03-17_00-19-41.jpg bamdad
خزانه بذر قيامت كه بيش از یک ميليون بذر محصولات غذایی در آن نگهدارى مى شود در منطقه اى ممنوعه در نروژ است.
هدف مقابله با بلاياى طبيعى احتمالى است!
... ادامه
دیدگاه · 1394/12/27 - 00:20 ·
2
bamdad
bamdad
زندگی ساختنی ست نه ماندنی



بمان برای «ساختن» نساز برای«ماندن».

منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد!

خاک را زیرو روکن

بذر را بکار ازان مراقبت کن...

«گل خواهدداد» ‌

{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/11/18 - 20:02 ·
zoolal
zoolal
یخودی به خودت زحمت نده!
این بذرهای تنفر که در دلم می کاری
هرگز جوانه نخواهد زد…
دیدگاه · 1393/03/22 - 15:21 ·
4
ıllı YAŁĐA ıllı
یس.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
دلواپس های بی همه کس . . . :|
zoolal
zoolal
یاد من باشد از فردا صبح



جور دیگر باشم

بد نگویم به هوا، آب ، زمین

مهربان باشم، با مردم شهر

و فراموش کنم، هر چه گذشت

خانه ی دل، بتکانم ازغم

و به دستمالیاز جنس گذشت ،

بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل

مشت را باز کنم، تا که دستی گردد

و به لبخندی خوش

دست در دست زمان بگذارم


یاد من باشد فردا دم صبح

به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم

و به انگشت نخی خواهم بست

تا فراموش، نگردد فردا

زندگی شیرین است، زندگی باید کرد

گرچه دیر است ولی

کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید

به سلامت ز سفر برگردد

بذر امید بکارم، در دل

لحظه را در یابم

من به بازار محبت بروم فردا صبح

مهربانی خودم، عرضه کنم

یک بغل عشق از آنجا بخرم


یاد من باشد فردا حتما

به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم

بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در

چشم بر کوچه بدوزم با شوق

تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود

و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست


یاد من باشد فردا حتما

باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست

و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا

و بدانم که شبی خواهم رفت

و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی


یاد من باشد

باز اگر فردا، غفلت کردم

آخرین لحظه ی از فردا شب ،

من به خود باز بگویم
این را

مهربان باشم با مردم شهر

و فراموش کنم هر چه گذشت......
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/29 - 16:19 ·
5
zoolal
zoolal
یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش، نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم، در دل
لحظه را در یابم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/28 - 15:47 ·
4
zoolal
zoolal
قانون کاشت و برداشت، اصل اساسی زندگی بشر است ؛

شما امروز

محصولی را برداشت می کنید که در گذشته بذر آنرا کاشته اید .
دیدگاه · 1393/01/19 - 10:18 ·
7
ParNiyA
13697458567.jpg ParNiyA
عشق به شکل پرواز پرندست
عشق خواب یک آهوی روندست
من زائری تشنه زیر باران
عشق چشمه آبی اما کشندست
من میمرم از این آب مسموم
اما اونکه از مرده عشق تا قیامت هر لحظه زندست
من میمیرم از این آب مسموم
مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز پرندست
تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار
دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار
صدا کن اسممو از عمق شب از لب به دیوار
برای زنده بودن دلیل آخرینم باش
منم من بذر فریاد خاک خوب سرزمینم باش
طلوع صادق عصیان من بیداریم باش
عشق گذشتن از مرز وجوده
مرگ آغاز راه قصه بوده
من راهی شدم نگو که زوده
اون کسی که سرسپرده مثل ما عاشق نبوده
من راهی شدم نگو که زوده
اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/7 - 02:10 ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
لب.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
صوفياجون
صوفياجون
بود
ميروم در ايوان، تا بپرسم از خود

زندگي يعني چه؟

مادرم سيني چايي در دست

گل لبخندي چيد، هديه‌اش داد به من

خواهرم تكه‌ي ناني آورد، آمد آنجا

لب پاشويه نشست

پدرم دفتر شعري آورد، تكيه بر پشتي داد

شعر زيبايي خواند، و مرا برد به آرامش زيباي يقين

با خودم مي‌گفتم:

زندگي، راز بزرگيست كه در ما جاريست

زندگي فاصله‌ي آمدن و رفتن ماست

رود دنيا جاريست

زندگي، آبتني كردن در اين رود است

وقت رفتن به همان عرياني، كه به هنگام ورود آمده‌ايم

دست ما در كف اين رود به دنبال چه مي‌گردد؟

هيچ!!!

زندگي، وزن نگاهي است كه در خاطره‌ها مي‌ماند

شايد اين حسرت بيهوده كه بر دل داري

شعله‌ي گرمي اميد تورا خواهد كشت

زندگي درك همين اكنون است

زندگي شوق رسيدن به همان

فردايي است، كه نخواهد آمد

تو نه در ديروزي، و نه در فردايي

ظرف امروز، پر از بودن توست

شايد اين خنده كه امروز، دريغش كردي

آخرين فرصت همراهي با، اميد است

زندگي ياد غريبي است، كه در سينه‌ي خاك

به جا مي‌ماند

زندگي، سبزترين آيه، در انديشه‌ي برگ

زندگي، خاطر يك قطره، در آرامش رود

زندگي، حس شكوفايي يك مزرعه، در باور بذر

زندگي، باور درياست در انديشه‌ي ماهي، در تنگ

زندگي ترجمه‌ي روشن خاك است، در آيينه‌‌‌ي عشق

زندگي، فهم نفهميدن‌هاست

زندگي، پنجره‌اي باز به دنياي وجود

تا كه اين پنجره باز است، جهاني با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازي اين پنچره را دريابيم

در نبنديم به نور، در نبنديم به آرامش پرمهر نسيم

پرده از ساحت دل برگيريم

روبه اين پنجره، با شوق، سلامي بكنيم

زندگي، رسم پذيرايي از تقدير است

وزن خوشبختي من، وزن رضايتمنديست

زندگي، شايد شعر پدرم بود كه خواند

چاي مادر، كه مرا گرم نمود

نان خواهر كه به ماهي‌ها داد

زندگي شايد آن لبخنديست، كه دريغش كرديم

زندگي زمزمه‌ي پاك حياتست، ميان دو سكوت

زندگي، خاطره‌ي آمدن و رفتن ماست

لحظه‌ي آمدن و رفتن ما تنهاييست

من دلم مي‌خواهد

قدر اين خاطره را دريابيم


{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}
bamdad
bamdad
شکست یک عامل نیروبخش است، نه یک باز دارنده؛ هرشکست بذری از موفقیت در دل است.
دیدگاه · 1392/10/8 - 19:24 ·
10
iman
iman
معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند

معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند

معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند

معرفت بذر نشکفته عشقیست به نا رس ندهند . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/22 - 01:33 ·
7
صوفياجون
صوفياجون

پدرم مزرعه داشت
بذر باران می کاشت
فصل خرمن از خاک
برکت برمی داشت
آسمان در هم شد
باغ در ماتم شد
بغض گل شبنم شد
شاخه نور شکست
آب دریا کم شد
پشت ساحل خم شد
زخم بی مرهم شد
کوه مغرور شکست
مزرعه درهم شد
حاصل ما غم شد
مزرعه را آفت زد
سهم ما ماتم شد

خانه در آتش و در حال فرو ریختن است
نازنین نازنین وقت دست به دستای هم دادن است
خانه در آتش و در حال فرو ریختن است
نازنین نازنین وقت خانه را دوباره ساختن است
وقتی گلخانه اجاق دشمن است
دشمن هم صاحب خانه من است
جای قصه از غم کوچک من
وقت از ما گفتن و ما شدن است
نازنین نازنین وقت دست به دستای هم دادن است
نازنین نازنین وقت گل کردن و عاشق شدن است
نازنین نازنین خانه را دوباره پس گرفتن است
وقت از ما گفتن و ما شدن است
{-35-}{-35-}
MahnaZ
MahnaZ
در این ، در این
در این ی
به جز ، به جز
دگر ...

" "
دیدگاه · 1392/06/16 - 02:03 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
0856Bebakhsh.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/1 - 07:42 ·
6
Morteza
Morteza
معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقیست به نا رس ندهند
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/22 - 13:16 ·
7
نگار
نگار
قانون کاشت و برداشت، اصل اساسی زندگی بشر است ؛

شما امروز محصولی را برداشت می کنید که در گذشته بذر آنرا کاشته اید .

برایان تریسی
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/11 - 02:51 ·
8
Mostafa
86594591335112616363.jpg Mostafa
راز عشـق در چیـست؟
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ