یافتن پست: #تنم

bamdad
photo_۲۰۱۸-۰۳-۳۱_۰۰-۱۵-۱۰.jpg bamdad
دور باطل شده ام ، بر منِ خود چیره شدم
به تهِ راه رسیدم ، وَ به آن خیره شدم
دائمأ در تب و تابِ گذر و ساختنم
نگرانِ نرسیدن ، وَ به خود باختنم...
... ادامه
دیدگاه · 1397/02/1 - 23:18 ·
3
sajjad huseini
sajjad huseini
رونالدو: با کفش قرضی بازی می‌کردم

کریس رونالدو در نامه‌ای سرگشاده به روزهای شروع فوتبال بازی کردن و سختی‌هایی که متحمل شده بود اشاره کرد و از وضع زندگی‌شان در گذشته گفت.
خیلی‌ها در طول سال‌های بازی کردن رونالدو از او انتقاد کرده‌اند. او همه انتقادات را قبول کرد و مدام تلاشش را بیشتر کرد تا تبدیل به یکی از موفق‌ترین بازیکنان دنیا شد. اما این بار در نامه‎ای سرگشاده دیگر این موارد را به شکل راز نگه نداشت و توضیحاتی درباره کودکی‎اش داد.
رونالدو نوشت: پدر من مسئول رختکن تیم سی اف آندورینیا بود، او بود که به من انگیزه داد تا در تیم جوانان این باشگاه مشغول شوم. من می‌دانستم که رفتنم باعث می‌شود او به من افتخار کند، این موضوع را دوست داشتم و حس غرور و برنده شدن به من دست می‌داد.
رونالدو در ادامه نوشت: البته آن زمان ما پول زیادی نداشتیم، در واقع در آن زمان زندگی در مادیرا اصلا کار آسانی نبود. من معمولا با کفش‌هایی کهنه بازی می‌کردم که مدت‌ها هم برادرم آن را پوشیده بود و گاهی هم یک جفت کفش قرض می‎کردم تا بازی کنم. وقتی بچه هستی پول برایت اهمیتی ندارد و به دنبال آرزوها هستی.
ستاره پرتغالی از انگیزه‌هایش هم صحبت کرد: بعد از انجام ۴۰۰ بازی با رئال مادرید هنوز هم انگیزه‌ام بردن است. این برای من همه چیز است و من این طور به دنیا آمده‌ام.
او همچنین درباره شروع کارش گفت: روزی که از جزیره به آکادمی اسپورتینگ لیسبون رفتم ۱۱ سال سن داشتم. سخت‌ترین دوران زندگی‌ام بود، اما به خوبی آن را به یاد دارم. شاید عجیب باشد اما فرزندم، کریستیانو جونیور که ۷ سال سن دارد به خوبی درک می‌کند که اگر از او بخواهم ۴ سال بعد به لندن یا پاریس سفر کند چقدر سخت خواهد بود.
... ادامه
[لینک]
دیدگاه · 1396/07/17 - 12:59 ·
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
شرمنده زیاد امروز نبودم سربسرتون بذارم محبورا رفته بودم آزمایشگاه 8-9 تا شیشه خونه دادم دیگه خونی تو تنم نموند شیطونی کنم :|
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
هی فلانی!دیگر هوای برگرداندنت را ندارم...
هر جا که دلت می خواهد بــــرو !

فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد...

انقدر آسمان دلت بگیرد که

با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری !

و اما من...

بر نمیگردم که هیچ

عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم

که لم ندهی روی مبل های راحتی...

با خاطراتم قدم بزنی...!!!
... ادامه
دیدگاه · 1394/08/12 - 14:57 ·
2
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
صادق زیبا کلام: عرب ها پول توی جیبی فرزندانشان که روزانه دهها میلیون تومن هست را از پیرمرد و پیرزن های تشنه خدای سرزمین ما تهیه می کنند که انگار اگر به مکه نروند فرزندانشان و خودشان درهمه زندگی کاری نتوانسته اند بکنندو همگی به قعر جهنم خواهند رفت اما همین عرب با پول ما درسرزمین خودش و کنار چشمان خدا دست به تجاوز جنسی بر نوجوانانمان میزند و رییس کاروان و و رییس سازمان حج وزیارت همه چیز را به خدا می سپارد خدایی که خانه اش با پول های ایرانیان هرروز پر زرق تر میشود باید به خدا خندید یا به ما یا به عرب ها؟ در سال 1366بستنمون به رگبار باز رفتیم بهمون گفتن نجس و مثل سگ باهامون رفتار کردن باز رفتیم با شلاق زدن رو دستمون که دست نزنیم به خونه خدا و نجسش نکنیم باز رفتیم شاه شون نامه نوشت به صدام حسین و جرج بوش که هزینه حمله به ایران رو میده باز رفتیم تو مذاکرات هسته ای علیه مون موضع گرفتن باز رفتیم عزیزم با این اتفاق اخیر اگه رفتی و برگشتی بهت گفتن " تجاوز مقبول" ناراحت نشو حالا هم که صدها نفر رفتندو برنگشتند اخه خودمون مقصریم و همه چیو هم نمیشه گردن دولت انداخت کسی اگر کمی فکر داشته باشه با این شرایط به این کشور تازی سفر نمیکنه 1400 سال پیش پیامبر وقتی به این نتیجه رسید که ادامه نماز به سوی بیت المقدس دشمنان و بد خواهان را شاد خواهد کرد بی هیچ معطلی قبله را از سرزمین دیگران به سوی سرزمین خود تغییر داد. و آیا خدا هم تغییر مکان داد؟ و تو می دانی که خدا در همه جاست. و از رگ گردن به من وتو نزدیکتر. واین تکه های سنگ و خاک واین مساجد به ظاهر مقدس فقط نمادند. پس امروز ای مسلمان با تکیه بر عقل و احساس و دیانتت ، حج ات را از عربستان به سرزمین خودت باز گردان که خدا همینجاست.
... ادامه
دیدگاه · 1394/07/13 - 20:56 توسط Mobile ·
5
رضا
رضا
خسته شدم .
Mohammad
Mohammad
دوستان من زنده ام، جای خاصی نرفتم، انشاءالله به زودی بر میگردم :D
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
Mohammad
امروز هم تو سایت دیده نشده !!!

رضا
bamdad
شماها قضاوت کنین یعنی از مرز خارج شده با گونی های پول؟ یا وارد شده؟{-2-}
میگن رفته پولهای بلوکه شده رو بریزه تو گونی بیاره ایران{-7-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
دلــم بــرایش تنگــ شــده است . . .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ولی نمیدونم کی!
شما نمیدونید؟
اگه فهمیدید بهم بگید تورو خدا ، خیلی دلم واسش تنگ شده {-7-}
zoolal
846.jpg zoolal
آ مدی طبعم شکوفا شد، بهارانی مگر؟
صورتم شد خیس خیس ازشوق، بارانی مگر؟

آمدی با دیدنت برخاست در من مرده ای
روح رستاخیزی من! در تنم جانی مگر؟

آمدی و هر خیال دیگری غیر از تو را
پیش پایت سر بریدم عید قربانی مگر؟

تا ابد دیوانه ی زنجیری موی تواَم
نیست امّید رهایی از تو، زندانی مگر؟

خواستی عشق زلالم را بسنجی با قسم
ای تو تنها بر لبم سوگند، قرآنی مگر؟

خواستی گرد فراموشی نگیرد قلب من
لحظه ای از چشم این آئینه پنهانی مگر؟

شرط کردی خالی از یادت نباشد خاطرم
خود که صاحب‌خانه ای ،ای خوب! مهمانی مگر؟

شرط کردی جز تو درمن گام نگذارد کسی
قلعه ای متروک و گمنامم، نمیدانی مگر؟

آنقدَر رفتی و برگشتی که ویران شد دلم
حسّ صحرا گردِ شهرآشوب! توفانی مگر؟

گردباد دامن موّاجت آتش زد مرا
رقص مشعلهای روشن در زمستانی مگر؟
... ادامه
دیدگاه · 1394/01/31 - 14:11 ·
7
bamdad
bamdad
گاهــی چه اصــرار بــــيهوده ايســـــت...

اثــــبات دوســــــت داشـــتنمان به آدم ها ، مــــــعرفت های بی جايمان...

مـــــهربانی كردن های الـكيمان ...

بها دادن های بــــيش از حدمان ...

تــــلاش های بی مورد برای حفظ رابـــطه هايمان ! ...

وقتی برای آدم های امروزی خوبی و بدی يكی اســـت

{-15-}
دیدگاه · 1393/12/14 - 20:34 ·
2
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
به مامانم میگم :
بلوزی که صبح تنم بود کجاست ؟


میگه :
بوی سگ میداد انداختم تو لباسشویی ...


دیگه حتماً سر راهیم ���
... ادامه
iman
iman
دوس دخترم اس داده میگه: شلووووم ایمان شطولی؟
منم اس دادم:ایطولی!
بعد دوباره اس داده و خیلی جدی گفت: واقعاً برات متاسفم نمیشه مث آدم باهات حرف زد!
من: خو مث خودت جواب دادم آدم!!!
اس داده: شوخی کلدم! گلیه نتنی!
فلدا میای بلیم بیلون بگردیم؟ اده نیای باهات قَل میتنم!!
میگم: باوشه عجقم!!...
باز اس داده: خیلی بی جنبه ای!! مثِ آدم حرف بزن!!
... ادامه
Mohammad
Mohammad
حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!{-7-}
zahra
zahra
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !


در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید


یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم


ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ


یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !


با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !


اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید


یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم


رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/7 - 11:52 ·
bamdad
bamdad
آرام مــ ــــیـــــــ ـــــ ــــــرومــــ ...

آنـچــنـان آرام کـه نـدانـی کـی رفـته ام!

امـا وقتـی جـای خـالی مــرا بــبـیـنی

آنـچــنــان سخــت رفـــتـــه ام کـــه

تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی...!

:(
دیدگاه · 1393/10/4 - 19:29 ·
4
bamdad
bamdad
بی دست های تو



همیشه



یک پای زیر باران رفتنم لنگ است



یک پای ایمانم به خدایی


که آسمانش می بارد و نمی داند



دل این رهگذر از تمام باران ها پر است....

:(
دیدگاه · 1393/09/1 - 22:48 ·
6
√√★nima★√√
Morteza Pashaei Ft Mohammadreza Golzar - Rooze Barfi Text -- _BestBaz.IR_.jpg √√★nima★√√
ﻣﺘﻦ آﻫﻨﮓ روز ﺑﺮﻓﯽ

[ ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﮔﻠﺰار ]

ﭼﺸﺎم و ﻣﯿﺒﻨﺪم ﻣﯿﺨﻮام ﻫﺮﭼﯽ ﻏﺼﻪ ﺳﺖ ﺑﻤﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺧﻮاب ﯾﮑﯽ از ﺗﻨﻢ ﻋﻄﺮ ِﺗﻮ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻧﻤﯿﺸﻪ ... ﻧﻤﯿﺸﻪ

[ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ]

ﻋﺰﯾﺰم ﻧﻤﯿﺪوﻧﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﭼﻘﺪر ﺳﯿﻨﻪ ﺳﻮزﻩ ... ﭼﻪ ﺳﺨﺘﻪ آدم ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺗﺎرﯾﮑﯽِ ﺷﺐ ﺑﺪوزﻩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/20 - 15:39 ·
1
bamdad
bamdad
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من …

چه جنونی …

چه نیازی …

چه غمی است …

یا نگاه تو ،که پر از عصمت راز …

بر من افتد چه عذاب و ستمی است …

دردم این نیست …

ولی …

دردم این است که من بی تو دگر …

از جهان دورم و بی خویشتنم …

تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم …

{-75-}
دیدگاه · 1393/08/13 - 20:21 ·
3
sam
sam
این متن واقعا تنمو لرزوند
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هله دان دان دان هله یه دانه یه دانههههه... :|
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
گرچه تابستان گذشت وفصل پاييزست،ليک-
من به تابستان داغ سينه ات خوکرده ام

تيرومرداد تنت را با سرانگشتان عشق؛ -
وردخواندم_بندکردم_مسخ و جادوکرده ام

من توقف کرده ام در داغيه شهريورت _
بر تنم_حرم تنت را،"نوش دارو" کرده ام
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/19 - 10:37 ·
4
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
گاهی دلم می گیرد...

از آدم هایی که در پس نگاه سردشان

با لبخند گرمی فریبت می دهند!

از کلماتی که چون شیرینی افسانه ها فریبت می دهند!!

دلم می گیرد...

از سردی چندش آور دستی که دستت را می فشارد!!

و نگاهی که به توست... و هیچ وقت تو را نمی بیند!

از دوستی که برایت

هدیه

دو بال برای پریدن می آورد...

و بعد...

پرواز را با منفورترین کلمات دنیا معنی می کند!!!

دلم می گیرد از چشم امید داشتنم به هوسبازانی که ترانه عشق میخوانند!!

این همه هیچ...

گاهی حتی

از خودم هم دلم میگیرد...!
... ادامه
Mostafa
Mostafa



برای این گُل قرمز
نماز مُرده بخوانید
مرا شمرده بخوانید
برای خاکسپاری
تمام باغچه ها را
به مادرم بسپارید
دو دانگه پیرهنم را
دو پاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید
سپس ملال تنم را
دو بال پر زدنم را
در این کفن بگذارید..

به همسر نگرانم
به نقل قول بگویید
چه دوست داشتنی بود
شما آهای شماها
شما که همسر خود را
همیشه دوست ندارید…


زیاد امید ندارم
که از تپیدن قلبم
گلی دوباره بروید
مگر بهار که سر شد
کنار سنگ مزارم
دلی دوباره بکارید
کدام قله کدام موج
منی که اینهمه کوهم
از این جهان به ستوهم
من از شکار نکردن
شما از اینکه شکارم
نبوده اید شکارید..
دو دانگه پیرهنم را
دو پاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید
سپس ملال تنم را
دو بال پر زدنم را
در این کفن بگذارید..

7text.ir
... ادامه
Mostafa
Mostafa



دستمو بالا گرفتم
تو ضیافت اسیری
تا تو تا آخر دنیا
سرتو بالا بگیری
دستمو بالا گرفتم
تا تو قلبت پا بگیرم
تا ببینی با چه عشقی
این شکستو می پذیرم..
تو یه طوفان من جزیره
من ناپلئون تو دِزیره
جز تو کی میتونست از من
همه دنیا رو بگیره

همه دنیا رو بگیره..


نقطه ی تسلیم محضم
نقطه ی آرامشم بود
اسمتو زمزمه کردم
این تمام شورشم بود
تو هوای تو که باشم
صاحب کل زمینم
من همه دنیامو دادم
زیر چتر تو بشینم
شوق تسلیم تو بودن
لحظه لحظه تو تنم بود
بهترین تصویر عمرم
عکس زانو زدنم بود
عکس زانو زدنم بود..
تو یه طوفان من جزیره
من ناپلئون تو دِزیره
جز تو کی میتونست از من
همه دنیا رو بگیره
همه دنیارو بگیره..

منبع: 7text.ir
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
گوسفندو بستم به درخت
یکی از دخترای فامیل میگه چرا بستیش؟
میگم واسه اینکه نره
میگه اگه ماده بود نمیبستی ؟
وطنم پاره تنم!!!
{-7-}{-18-}
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ