یافتن پست: #تنم

√√★nima★√√
images-87.jpeg √√★nima★√√
ﭘﺎرﻩ ﺗﻨﻢ، ﺑﻪ ﺗﻦ دﯾﮕﺮی رﻓﺘﯽ!؟ ﻋﺎدﺗﻢ راﮐﻪ ﻣﯿﺪاﻧﯽ!؟ !! ﭼﻨﺪﺷﻢ ﻣﯿﺸﻮد ﻟﺒﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻦ دﯾﮕﺮی رﻓﺘﻪ ﺑﭙﻮﺷﻢ !!! ﺗﮏ ﭘﺮم ﻧﻤﺎﻧﺪی ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖ !! دﯾﮕﺮی ﭘﺮﭘﺮت ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺷﮏ ﻧﮑﻦ ...ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ...دﻟﺨﻮری ﻫﺎﯾﻢ ...دﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﻢ ...وﺗﻤﺎم اﺷﮑﻬﺎی ﻣﻦ ... ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺮای ﺑﻌﺪ ...ﺗﻨﻬﺎﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ! ﺑﺎاوﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﮕﺬرد ﮐﻪ ﺑﺎﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﺬﺷﺖ؟؟؟... دوﺑﺎرﻩ آﻣﺪﻩ ای ... اﯾﻨﺒﺎر ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ از ﻗﺒﻞ دروغ ﻣﯿﺒﺎﻓﯽ ... زﯾﺮﮐﺎﻧﻪ ﺗﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯽ !!! و دﻟﺒﺮاﻧﻪ ﺗﺮ ﻧﺎزﻣﯿﮑﻨﯽ ... اﻣــــــــــــــــــــــــــــــــﺎ .... ﺑﻌﺪ از رﻓﺘﻨﺖ ... دﻟﻢ ﻣﺮد ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻣﻐﺰم ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮدﻧﻪ دﻟﻢ ...ﭘﺲ ﻟﻮﻧﺪ و دﻟﺒﺮاﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ و ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ..... ﻦ دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/6 - 12:45 ·
3
Morteza
Morteza
انصافا خوندنیه
.....................
درددل یک جوان ایرانی
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
... ادامه
Morteza
Morteza
دختره نوشته










انقدر من آدم خاصيم كه وایبر هم فهميده
پيامهاي منو آبی نشون ميده،
پيامهاي بقيه رو سفيد نشون ميده.
اى خدا منو بكش تأ أينا نكشتنم
... ادامه
bamdad
bamdad
برای قدم گذاشتن در این جاده مانده ام... تردید مانع رفتنم است... من منتظرم... منتظر یک خداحافظی... منتظر تو که بیایی... من به تو به خاطر روزهای تلخی که برایم رنگی از لبخند زدی بدهکارم... این خداحافظی را....!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/18 - 22:06 ·
4
Majid
Montakhab-Www.Parspic.Net-3.jpg Majid
دلم میگیرد....

ادم هایی که در پس نگاه سردشان با لبخندی گرم فریبت میدهند

دلم میگیرد....

از سردی چندش آور دستی که دستت را میفشارد و نگاهی که به توست و هیچ

وقت تو را نمیبیند

دلم میگیرد....

از دوستی که برایت هدیه، دو بال برای پریدن می آورد و بعد پرواز را با منفورترین

کلمات دنیا معنی میکند!!!

دلم میگیرد....

از چشم امید داشتنم به هوس بازانی که برای سوء استفاده ترانه ی عشق می

خوانند! این همه هیچ ... گاهی حتی از خودم هم دلم میگیرد ....
... ادامه
soheil
soheil
ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺳﺖﻫﺎﯼ ﺗﻮﺳﺖ
ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻨﻢ ﺭﺍ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽﺩﻫﺪ
ﻋﺸﻖ ﻣﻦ !
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺳﺖﻫﺎﺕ
ﻧﯿﺴﺖ ﻣﯽﺷﻮﻡ؟
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮐﻦ..{-35-}
دیدگاه · 1393/05/14 - 21:14 ·
5
raha
raha
خدایا امشب پرم از بغض . پرم از گریه ... فقط تو می دونی و تو که توی دلم چی میگذره ... خدایا بسکه اشک ریختم آروم و صدامو خفه کردم دارم می ترکم ... بسکه سرمو فرو کردم توی این بالشت و زار زدم که کسی صدای هق هق هامو نشنوه همه ی تنم درد می کنه .
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
همـہ چیـزش פֿـآصــہ
لبخنـבش
تیپش
رفـتارش
اפֿــلاقـش
اפــساسـاتـش
בوسـت בاشتـنش؛
مـפֿـاطب نبوבہ ڪـہ פֿـآصـ باشـہ
פֿـاص بوבه ڪـہ مـפֿـاطب شـבه
... ادامه
iman
iman
سوختنم را دیدی و خندیدی
خنده ات را دیدم و سوختم
خنده هایم را خواهی دید
دیدارِ ما به وقت سوختنت
دیدگاه · 1393/05/3 - 16:09 ·
7
soheil
soheil
ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺱ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺁﯾﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮداشتی ؟ ﻋﺮﻭﺱ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ … ﺩﺍﻣﺎﺩ داد ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ اﯾﻦ ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﭼﯽ ﺑﻔﻬﻤﻢ ؟ ﻋﺮﻭﺱ ﮔﻔﺖ : پدرﺳﮓ داد نزن دارم میشمرم
... ادامه
bamdad
bamdad
الان بچه شیش ماهه تخت دو نفره داره
واسش موزیک لایت میذارن با نور کم تا بخوابه
اونوقت زمان ما میذاشتنمون رو پاهاشون به حالت سانترفیوژ
انقد تکونمون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا بشه بریم تو کما!!

{-6-}
iman
iman
دوس دخترم اس داده میگه: شلووووم ایمان شطولی؟
منم اس دادم:ایطولی!
بعد دوباره اس داده و خیلی جدی گفت: واقعاً برات متاسفم نمیشه مث آدم باهات حرف زد!
من: خو مث خودت جواب دادم آدم!!!
اس داده: شوخی کلدم! گلیه نتنی!
فلدا میای بلیم بیلون بگردیم؟ اده نیای باهات قَل میتنم!!
میگم: باوشه عجقم!!...
باز اس داده: خیلی بی جنبه ای!! مثِ آدم حرف بزن!!

:|
دیدگاه · 1393/04/21 - 15:28 ·
2
soheil
کبریت.jpg soheil
دخترك برگشت
چه بزرگ شده بود
پرسیدم : پس كبریتهایت كو؟
دخترك نگاهی انداخت ، تنم لرزید...
گفت : كبریتهایم را نخریدند!
سالهاست تن می فروشم!
می خری؟؟؟!!!

به خدا قسم جای دوری نمیرفت اگر گاهی؛فقط گاهی کبریت هایمان را از دست دخترک کبریت فروش
میخریدیم.
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/14 - 18:24 ·
5
setareh 22
rmkWoMQsKT.jpg setareh 22
ﺩﻟﻢ ...... . .. . . ﺑﭽـــــــﮕﯿﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ! ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺷﻨــﯽ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮﯾﯽ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻼﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐـــﻞ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺯﻏﺎﻟﯽ ﺷﻪ ! ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ 10 ﺗﺎ ﻗﻨﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﭘﻔﮏ ﻭ ﻟﻮﺍﺷﮑﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺳﺮﭼﯿﺰﺍﯼﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻧﻘﺪ ﺑــــﺨﻨﺪﻡ ﺑﯿﺎﻓﺘﻢ ﮐﻒ ﺍﺗﺎﻕ ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﺚ ﺑﭽﮕﯿﺎ ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺣﺎﻟﻤﻮ ﺑﺪ ﮐﻨﻪ ... ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﻢ ﺯﯾﺮ ﻣﯿﺰ ﮐﻼﺳﺎ ! ﻋﯿﺪﯾﺎﻣﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﻗﻠﮏ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﺭﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻨﻢ ... ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﮑﺸﻢ ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣــﺎﺩﺭﻡ ﺍﺷﮑﻤﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻪ ﻧﻪ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺗﻨﻢ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮﺧﻮﺍﺏ ﻏﻠﺖ ﺑﺰﻧﻢ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ! 1000 ﺗﻮﻣﻦ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﺧــــﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ ﺩﺭﺧﺘﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻡ ﻏﺮﻭﺑﺎﯼ بعضي روزا فقط منتظر "آنشرلي"باشم ! ﻭﻟﻢ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺻﺐ ﺗﻮ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﻤﻮﻧﻢ ! ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻪ نماز ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ ﺑﺮﻡ ﺟﻠﻮﺵ ﺍﻧــــــﻘﺪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﺨﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﺯﺷﻮ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻓـــــﺮﺍﺭ ﮐﻨﻢ ... . . . ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻢ!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/10 - 12:35 ·
5
bamdad
bamdad
هی فلانی


دیگر هوای داشتنت را ندارم...


هرجا که دلت میخواهد برو....




فقط آرزو میکنم روزی هوای من به سرت بزند،


و


آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت ،


باز هم آرام نگیری....






و اما من....




بر نمیگردم که هیچ .




عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم ،






که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی ، با خاطراتم قدم بزنی.
:(
دیدگاه · 1393/04/9 - 22:49 ·
6
...
159254-4317a40a69a52553c7bfba107b627827-org.jpg ...
هی فلانی!
دیگرهوای برگرداندنت راندارم..
هرجاکه دلت میخواهدبرو..
فقط آرزومیکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد
آنقدرآسمان دلت بگیرد
که باهزارشب گریه چشمانت
بازهم آرام نگیری..
وامامن...
برنمیگردم که هیچ!
عطرتنم را
ازکوچه های پشت سرم جمع میکنم
که نتوانی لم دهی روی مبلهای راحتی
وباخاطراتم قدم بزنی..!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/21 - 12:55 ·
4
...
...
خوب بنگر!

روزتشییع من است؛

دست بدست

بردستهای مردمان

آنچه میگردد

دمادم توأمان

مرکب سردبرهوت من است..

آری!


تابوت من است!


این سیه جامه به تنهای حزان

مردوزن

خردوکلان

آشناورهگذر

وارثان عابرمرثیه خوان

رفتنم رابدرقه گرمیشوند..

بیصدا
مویه کنان..


مرکبم

بی آنکه خواهم میرود

بی تورفتم
عاقبت..

به قیامت
وعده دیدارمان

به قیامت
تاابد!

حال که بی توبمردم عاقبت
گاه مرگم نیزبامن نیستی!!

رفتنم رابدرقه گرنیستی..

بی من
اینک

عشق نافرجام من
گوکنارکیستی؟!

خوب بنگر

عشق نافرجام من!

آری!

اینست روح ناآرام من

که تورامیکاود
هرجا

هرزمان
بین خیل عابران!


بی تورفتن
گویی تقدیرمن است..

سرنوشت تلخ و
چون
فرجام من

عشق نافرجام من
عشق نافرجام من

شعرازنیماراد
دراتاقم
{-35-}
دیدگاه · 1393/03/18 - 13:37 ·
5
bamdad
bamdad
تمام خوشبختی های دنیا برای من است وقتی تو

کنارمی و نفست موسیقی کوچه های

حوالی بهشت را زمزمه می کند

تمام آرامش دنیا کنار من است وقتی تو کنارمی و

دستهای نوازشت مهر خدا را بر بند بند پوست تنم

میکشد...
{-41-}
دیدگاه · 1393/03/12 - 20:35 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
من دقیقا میان همین چاردیواری تنم

میان همین افکار پژمرده

همین روزمرگیهای بیهودگی

محبوسم ....

لا اقل قفل در خود فروماندنم را بگشایید ....
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/6 - 23:39 در دوستها ·
7
bamdad
bamdad
راه رفتنم از روی عادت است

مثل ماشین کوکی

که از دور کنترل میشود

همه چیزم مصنوعی است

عادت کردم به این شرایط ...!



فقط یاد تو باشد!


احساسم را کوکی نکنی...!

{-84-}
دیدگاه · 1393/03/5 - 19:33 ·
6
bamdad
bamdad
چه پریشانی لذت بخشیست دلتنگ تو بودن


دلم برای شنیدن صدایت تنگ شده...برای دیدنت...


دیشب در خواب منتظرت بودم


اما به خوابم هم نیامدی


و من درد انتظار را در خواب هم حس کردم...


چیزی شبیه ی دوستت دارم،گرم و قوی جریان دارد در تنم...در دلم...


آدمیست دیگر...


گاهی دلش میخواهد کسی موهایش را نوازش کند


و آرام زیره نرمه ی گوشش بگوید...دوستت دارم...

{-41-}
دیدگاه · 1393/03/2 - 21:56 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
shaghayegh(پارتی_السلطنه) باورم شد كه تو خسته تر از آن بودي
كه بفهمي دوست داشتنم را…
از من گذشت… اما… هرجا هستي “خسته نباشي”…
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ...

بعله...اینجوریاس...دله نه سنگ....میشکنه....هواشو داری؟؟؟یانه... بازم....

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند ...

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد ...

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد ...

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد ...

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد ...

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد ...

دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست ...

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده ...

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده ...

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است ...

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است ...

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است ...

دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است ...

دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است ...

دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست ...

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند ...

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/29 - 11:37 ·
9
محمدطاها
محمدطاها
به یاد ندارم تاکنون٬ نابینایی به من تنه زده باشد...

اما هرگاه تنم به تنه٬جماعتی نادان برخورد کرده....

گفتند٬مگه کوری...؟!!!
دیدگاه · 1393/02/25 - 14:48 ·
7
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ