یافتن پست: #دیکته

bamdad
bamdad
دیکته سال 1393:
سر سطر بنویس
کار پسران و دختران قلیان
مادران دق مرگ
پدران سگ دو برای نان
بنویس
بابا نای نان دادن ندارد
بابا سهمیه ای برای استخدام ندارد
بنویس
آن بچه سرطان دارد. هزینه هر آمپولش بیشتر از 1 میلیون تومان است. خانه آنها پایین شهر است. اشک چشمهای مادرش مروارید دارد.
بنویس
تلاش بی ثمر.
صاحب خانه بابا را جواب کرد
حاج رحیم برای چندمین بار به حج می رود
بابا پول قبض آب ندارد
بنویس
اهل محل برای ساختن مسجد پول جمع می کنند اما سقف خانه ما چکه میکند
بنویس
پسر همسایه ما از گرسنگی مرد اما در مجلس ختمش گوسفند سر بریدند
بنویس... عشق و محبت بی معنی ترین کلمه ها هستند چون آدمها آنقدر خودخواه و مغرورند ک اگر کسی رو به مرگ باشد و فقط ذره ای محبت بخواهد تا در آرامش باشد، به راحتی از او دریغ می کنند
بنویس در سرزمین من همه

یا سنگ می‌فروشند...
یا سنگ می زنند...
یا سنگ می اندازند...
یا سنگ دل اند...
یا نگاهشان سنگین است...
بنویس زندگیمان سخت آسان می گذرد

:(
دیدگاه · 1393/10/4 - 19:40 در Lawless ·
5
رضا
رضا
غنی سازی هسته ای کلا تو حلق .
...
hasanak_1360-.jpg ...
حسنک کجایی؟
bamdad
bamdad
زندگی دیکته گفت و ما همش غلط پشت غلط
عشق و نوشتیم با الف نقطه گذاشتیم ته خط

من و از اول همه جا نشوندن آخر کلاس
حالا میگن ی کاری کن میگن حسابت با خداست

خدا اجازه من دلم بسته به زنجیر غمت
نگا نکن به جرم من نگا بکن به کرمت

خونه ی بی چراغ من از تو همیشه روشنه
بخشش چندمه توئه توبه ی چندمه منه

تو بهترین رفیقمی نمیشه از تو دل جدا
گمم نکن تو تاریکی دستمو ول نکن خدا...

{-47-}
دیدگاه · 1393/03/19 - 22:13 ·
5
Ryhan
پرواز.jpg Ryhan
چقدردلم تمام شدن می خواهد..
ازآن تمام شدن هایی که بشودنقطه سرخط...
وآنگاه دیکته تمام شود
ومن دیگرآغازنشوم
zahra
zahra
کاش هفت ساله بودم



روی نیمکت چوبی می نشستم



مداد سوسماری در دست



باصدای تو دیکته می نوشتم



تو می گفتی بنویس دلتنگی



من آن را اشتباه می نگاشتم



اخمی بر چهره می نشاندی و من



به جبران



دلتنگی را هزار بار می نوشتم!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 14:56 ·
7
atefe
atefe
زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت !!!
زندگی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم ؛

باشد که موضوع انشای زندگیت "خدا" ،
مقدمه اش "عشق او" ،

و انتهایش "نگاه او" باشد ...


آمیــــــــــــــــــــــــــــــــن
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/26 - 14:04 ·
8
bamdad
bamdad
پرت میشود حواسم به سمت و سوی تو . . .

همه چیز را زیر پا گذاشته ام برای با تو یکی شدن !

بیا و عاشقی را عاشقانه برایم دیکته کن . . .
دیدگاه · 1392/12/25 - 22:35 ·
6
bamdad
bamdad
روزگار،،


نبودنت را برایم دیکته میکند...


و نمره من باز میشود "صفز"...!!!


هنوز نبودنت را یاد نگرفتم....!!!
دیدگاه · 1392/12/16 - 18:01 ·
3
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
چقدر دلم تمام شدن می خواهد
از آن تمام شدن هایی که بشود نقطه سرِ خط...
و آنگاه دیکته تمام شود
و من دیگر آغاز نشوم
دیدگاه · 1392/09/11 - 13:36 ·
8
Morteza
Morteza
کاش هفت ساله بودم

روی نیمکت چوبی می نشستم

مداد سوسماری در دست

باصدای تو دیکته می نوشتم

تو می گفتی بنویس دلتنگی

من آن را اشتباه می نگاشتم

اخمی بر چهره می نشاندی و من

به جبران

دلتنگی را هزار بار می نوشتم!
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/10 - 21:12 ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
یکی از پر استرس ترین لحظات دوران وقتی بود که

دیکته تموم میشد و مبصر دفترا رو جمع میکرد میذاشت رو میز معلم ...

ما هم هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه ، نوبتمون که میشد همش چشممون به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه …

قلبمونم تند تند میزد !!!
... ادامه
Mostafa
Mostafa
دست از سرش بردار تا برود!

قرار بود مسابقه هنرهای رزمی بزرگی بین رزمی‌کاران مدرسه‌های مختلف انجام شود و مدرسه شیوانا هم چند نفر را برای مسابقه معرفی کرده بود. دو نفر از شاگردان شیوانا به فینال رسیدند. یکی از آنها شب مسابقه به شدت بی‌تابی می‌کرد، اما رزمی‌کار دوم آرام و ساکت گوشه‌ای نشسته بود و دوستش را نگاه می‌کرد.

شیوانا دلیل بی‌قراری شاگرد مضطربش را پرسید. او گفت: "نمی‌دانم چرا ناگهان دلشوره‌ای وجودم را پر کرده است. احساس بی‌حوصلگی می‌کنم و دوست دارم همین الان مسابقه را رها کنم و به مدرسه برگردم. در مجموع می‌توانم بگویم احساس عذاب‌آوری است."

شیوانا از شاگرد دوم که آرام بود گفت: "تو چطور؟ آیا این احساس بی‌قراری به سراغ تو نیامد؟"

شاگرد آرام گفت: "چرا آمد! اتفاقا بسیار هم شدید و تکان‌دهنده بود، اما به این احساس بی‌موقع و مزاحم گفتم که فعلا وقت خودنمایی نیست. بعد از مسابقه روزها و هفته‌ها وقت دارم و او می‌تواند آن موقع به وجودم راه یابد و مرا در خود فرا گیرد. اما امشب و فردا که مسابقه دارم حق ندارد رخ بنماید و موجب افت کارآیی و توانمندی و درنتیجه شکستم شود. خیلی ساده به احساسم دیکته کردم که الان وقت جلوه‌گری نیست!"

شاگرد مضطرب با تعجب گفت: "مگر می‌شود آدم جلوی احساسش را بگیرد!؟ احساس دل‌شوره وقتی می‌آید هیچ جایی برای منطق و استدلال باز نمی‌کند. می‌آید و همه جا را پر می‌کند!؟"

شیوانا با تبسم گفت: "احساس به تنهایی از پس این همه کار برنمی‌آید. یک همدست می‌خواهد. همدستی که به تمام تاروپود وجود تو دسترسی داشته باشد و بتواند اجازه ورود به بعضی جاها را که فقط در اختیار توست، بدهد.آن همدست نفوذی کسی جز خود تو نیست. دست از همراهی با او بردار. خواهی دید مثل یک موج گذرا و مثل یک نسیم می‌آید و از تو عبور می‌کند و می‌رود. آن که وادارش می‌کند بماند و درونت را به آشوب بکشاند خود تو هستی. این دوست تو برعکس چنین اجازه‌ای را به هیچ احساس مزاحمی نمی‌دهد. برای همین هم آرام است و به احتمال زیاد فردا در مسابقه امتیاز بیشتری کسب می‌کند. بهتر است تو هم دست از نگهداری احساس مزاحم برداری و بگذاری پی کار خود برود. اگر خیلی دوستش داری به او بگو بعدها که فرصت بود و حضورش برایت مزاحمتی ایجاد نمی‌کرد بیاید و خودش را نشان بدهد. خواهی دید این احساس بد می‌رود و دیگر نمی‌آید.
... ادامه
NEGAR
NEGAR
ﻣﺤﺼﻠﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰ ﺗﻮﺟﻪ ﺗﻮﺟﻪ!
ﺿﻤﻦ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻏﺮﻭﺏ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺟﻤﻌﻪ 31 ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ، ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﻨﺪ
ﻧﮑﺘﻪ ﺭﻭ ﺧﺎﻃﺮﻧﺸﺎﻥ ﮐﻨﻢ:
-1 ﺩﯾﮑﺘﻪ ﯼ ﺻﺤﯿﺢ ﮐﻠﻤﺎﺕ:
ﮐﺼﺎﻓﻂ = ﮐﺜﺎﻓﺖ،
ﻗﺮﻋﺎﻥ = ﻗﺮﺁﻥ،
ﺍﺻﻦ = ﺍﺻﻼ،
ﯾﻨﯽ = ﯾﻌﻨﯽ،
ﻋﺎﺧﻪ = ﺁﺧﻪ،
ﻋﻪ = ﺍِﻩ، ﻭ ﻋﺎﻏﺎ = ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ!
-2 ﺍﺯ ﻻﯾﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﯽ ﻭ ﭘﻮﮎ ﺯﺩﻥ ﻣﻌﻠﻤﯿﻦ ﻭ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ
ﺟﺪﺍً ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ
-3 ﺍﺯ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﻋﻨﺼﺮ ﻏﯿﺮ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﯾﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺩﯾﺪﯾﺪ ﭘﺮﻫﯿﺰ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ ) ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻨﺎﺑﻬﺘﻮﻥ
ﺳﺎﺟﺴﺖ ﻧﺸﺪﻥ (
-4 ﻓﮑﺮ ﺩﯼ ﺍﮐﺘﯿﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﻨﯿﺪ.
ﺁﺵ ﮐﺸﮏ ﺧﺎﻟﺘﻪ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﭘﺎﺗﻪ، ﻧﺨﻮﺭﯼ ﭘﺎﺗﻪ
ومن الله توفیق
... ادامه
MahnaZ
انشا.jpg MahnaZ
ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت !!!
است که تنها باید خود ؛

باشد که موضوع انشای زندگیت " " ،
مقدمه اش " " ،
و انتهایش " " باشد ...



شب همگی قشنگ... شکلاتی...{-56-}{-258-}
LeilA
LeilA
شما یادتون نمیاد، یکی از بزرگترین معضلات بشریت این بود که سر امتحان دیکته،

"علیه السّلام" رو بنویسیم یا فقط (ع) بذاریم!!!
دیدگاه · 1392/04/23 - 12:46 ·
3
Mohammad
1367527410848578_thumb.jpg Mohammad
آقای مجری به پسر عمه زا : من از شما حساب می برم


کلاه قرمزی : آی مرجی اَ منم دیکته ببر !
دیدگاه · 1392/02/13 - 01:15 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
3332.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند… و نمره ی من باز صفر می شود … هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام ….!!!!
دیدگاه · 1391/12/27 - 22:38 ·
3
Mohammad
honarmandan.jpg Mohammad
هنرمندان سینما و تئاتری که در سال 91 در خاک آرمیدند
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
Waiting-For-Train.JPG shaghayegh(پارتی_السلطنه)
کاش هفت ساله بودم

روی نیمکت چوبی می نشستم

مداد سوسماری در دست

باصدای تو دیکته می نوشتم

تو می گفتی بنویس دلتنگی

من آن را اشتباه می نگاشتم

اخمی بر چهره می نشاندی و من

به جبران

دلتنگی را هزار بار می نوشتم!
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/4 - 01:16 ·
1
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ