یافتن پست: #چراغانی

bamdad
bamdad
به ریسه میکشم اشک هایم را.....

امشب چقدر کوچه ی دلم چراغانی است!!!!
๓เรร-รєթเ๔єђ
1384339499832668_thumb.jpg ๓เรร-รєթเ๔єђ
چراغانی ِ ستاره هاست چشمانِ تو!
و من …
برایِ دلم …
فالِ اشک می گیرم!

-_-
دیدگاه · 1392/08/23 - 11:28 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
a (20).jpg ıllı YAŁĐA ıllı
تا حالا شده با گوش کردن یه آهنگ، اینجوری بشی؟!



اسم اون آهنگ رو در قسمت ديدگاه بنویس {-75-}
Noosha
0.952177001329636820_taknaz_ir.jpg Noosha

یکی از جاذبهٔ های گردشگری و آشنای با برخی مکانهای دیدنی دبی + عکس است. «مسجد جمیرا» از زیباترین و معروفترین مسجدهای شهر دبی می‌باشد. این مسجد دارای یک گنبد زیبا به ارتفاع ۱۶ متر و دو مناره بطول تقریبی ۴۰ متر و یک منبر بسیار زیبا و مجلل که نمونه ای از معماری نوین می‌باشد است . تصویر این مسجد بعنوان سمبلی بر روی اسکناسهای 500 درهمی چاپ شده است. در نماسازی این مسجد از سنگهای بسیار ممتاز به رنگ کرمی مایل به صورتی استفاده شده . این مسجد به ویژه در زمان غروب آفتاب و شب (به دلیل چراغانی و نورپردازی بسیار زیبای آن) بسیار دیدنی و جذاب است .
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
خورده ی و
کرده ی و به
یک دویدیم و رسیدیم
و به یک نرسیدیم

... ادامه
دیدگاه · 1392/06/18 - 13:43 ·
8
Mostafa
Favorit_Music.jpg Mostafa
آهنگ مورد علاقه شما ؟
نگار
نگار
آفتاب

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند

با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند

چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند

خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است

این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است

کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش

آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش

بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش

می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش

کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد

هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد

نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل

کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد

تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد

عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده

دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده

روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده

لحظه‌ی پرواز آمد بال‌ها را باز کن

شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/16 - 23:40 ·
8
Mostafa
Mostafa
از باغ می برند تا چراغانیت کنند

تا کاج جشنهای زمستانیت کنند

پر کرده اند صبح تو را ابرهای تار

تنها به این بهانه که بارانیت کنند

یوسف ! به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار می برند که زندانیت کنند

یک نقطه بیش فرق بین رحیم و رجیم نیست

از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند

ای گل گمان مکن به شب جشن می روی

شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی نشانه ایست که قربانیت کنند.
شاعر: نظری
خواننده:
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
{-35-}از باغ میبرند چراغانیت کنند
تا کاج جشن های زمستانیت کنند
پوشاند ه اند صبح ترا ابرتار
تنها به ا ین بهانه که بارانیت کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
اینبار میبرند که زندانیت کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم ورجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیت کـــنند{-35-}
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/5 - 15:50 ·
5
Noosha
Mihanstar.com-Christmas-lights11.jpg Noosha
های رویایی کریسمس ۲۰۱۳ در سراسر جهان
Noosha
Mihanstar.com-Christmas-lights20.jpg Noosha
های رویایی کریسمس ۲۰۱۳ در سراسر جهان
Noosha
Mihanstar.com-Christmas-lights9.jpg Noosha
های رویایی کریسمس ۲۰۱۳ در سراسر جهان
Noosha
Mihanstar.com-Christmas-lights10.jpg Noosha
های رویایی کریسمس ۲۰۱۳ در سراسر جهان
دادگر
دادگر
من به مهمانی دنیا رفتم

من به دشت اندوه

من به باغ عرفان

من به ایوان چراغانی دانش رفتم

رفتم از پله مذهب بالا .

تا ته كوچه شك ،

تا هوای خنك استغنا ،

تا شب خیس محبت رفتم .

من به دیدار كسی رفتم در آن سر عشق .

رفتم . رفتم تا زن ،

تا چراغ لذت ،

تا سكوت خواهش ،

تا صدای پر تنهایی .

*****

چیزها دیدم در روی زمین :

كودكی دیدم . ماه را بو می كرد .

قفسی بی در دیدم كه در آن ، روشنی پرپر می زد .

نردبانی كه از آن ، عشق می رفت به بام ملكوت .

من زنی را دیدم ، نور در هاون می كوبید .

ظهر در سفره آنان نان بود ، سبزی دور شبنم بود ،

كاسه داغ محبت بود .

من گدایی دیدم ، در به درمی رفت آواز چكاوك می خواست

و سپوری كه به یك پوسته خربزه می برد نماز

*****

بره ای را دیدم ، بادبادك می خورد

من الاغی دیدم ، یونجه را می فهمید

در چرا گاه (( نصیحت )) گاوی دیدم سبز

شاعری دیدم هنگام خطاب ، به گل سوسن می گفت : (( شما ))

*****

من كتابی دیدم ، واژه هایش همه از جنس بلور

كاغذی دیدم ، از جنس بهار .

موزه ای دیدم ، دور از سبزه

مسجدی دور از آب

سر بالین فقیهی نومید ، كوزه ای دیدم لبریز سئوال

*****
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/24 - 11:48 ·
7
melodi
melodi
از باغ می برند چراغانیت کنند/ تا کاج جشنهای زمستانیت کنند/ پوشانده اند صبح تورا ابرهای تار/ با این بهانه که بارانیت کنند/ یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند/ این بار میبرند که زندانیت کنند/ ای گل گمان مکن به شب جشن میروی/ شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند/ یک نقطه بیش فرق بین رحیم و رجیم نیست/ از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند/ آب طلب نکرده همیشه مراد نیست/ گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند
... ادامه

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ