یافتن پست: #آشنا

Mohammad
9ebda65b960084262c794e056a59e31a-425 Mohammad
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺫﺯﻩ ﺑﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ؟
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩﻩ ﺗﻮ ﺩﻭﺭﻩ .ﺍﯾﻦ ﺫﺭﻩ ﺑﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ . ﺩﻭﺭ ﺑﯿﻨﻪ .
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺟﺎﺩﻩ ﭼﯿﻪ .ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺎﺭﺍﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻩ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ .
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﺑﯿﻨﻪ ﻭ ﻣﻦ ﮐﺎﻣﻼ ﺑﺎ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺍﺻﻼ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﭼﯿﻪ؟
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ ﻫﻪ ﻩ ﻩ ﻩ ﻩ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﺪ !
ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﻧﻮﻥ ﮔﻨﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺳﺘﻪ ﻣﺮﺩﻡ . . .
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺷﻬﺮ ﺩﻭﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺭﻓﺖﺑﯿﺮﻭﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺭﻭ ﺑﺒﺒﯿﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ.ﺭﻭ ﺳﺎﺧﺖ .  :d
Majid
index.jpeg Majid
خدایا ! در این برهوت عاطفه ، هر که را تتمه دلی برای مهر ورزیدن هست گرامی بدار و سرش را به سنگ جفا آشنا مکن .
دیدگاه · 1393/06/9 - 13:38 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
201182215541_441x331.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
سید محمد محمدی سید جان ای فامیل ِ دور یا آشنا یا غریبه خودمم نفهمیدم {-177-} بهرحال جان{-21-} {-64-}
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
نه ام به کس
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من

ز من هر آن که او دور
چو دل به سينه نزديک
به من هر آنکه نزديک
از او جدا جدا من

نه چشم دل به سويي
نه باده در سبويي
که تر کنم گلويي
به ياد آشنا من

ستاره ها نهفته
در آسمان ابري
اي دوست
هواي با من
هواي گريه با من
بهبهانی{-35-}
دیدگاه · 1393/05/29 - 20:55 ·
7
صوفياجون
عکس۰۰۱۵.jpg صوفياجون
بچه ها با آشنا شین {-7-}{-41-}{-41-}
هـــــستی جـــون
هـــــستی جـــون
از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم…
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/21 - 20:15 ·
6
bamdad
bamdad
بغضی که مانده در دل من وا نمی‌شود

حتی برای گریه مهیا نمی‌شود

بعد از تو جز صراحت این درد آشنا

چیزی نصیب این من تنها نمی‌شود

آدم بهانه بود برای هبوط عشق

اینجا کسی برای تو حوا نمی‌شود

دارم به انتهای خودم می‌رسم ببین

شوری شبیه باد تو برپا نمی‌شود

از من مخواه تا غزلی دست و پا کنم

احساس من درون غزل جا نمی‌شود

{-35-}
soheil
soheil
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را

که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين

به علي شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو اي گداي مسکين در خانه‌ي علي زن

که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را

بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من

چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا

بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهداي کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان

چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را

بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت

که ز کوي او غباري به من آر توتيا را

به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت

چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم

که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را

«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي

به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»

ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا


شهريار
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/27 - 20:12 ·
6
Morteza
1558406_264893203665813_1253033703_n.jpg Morteza
ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺭﻓﺎﻗﺘﻢ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ
ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﻘﻂ " ﺩﻭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ... "
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻡ
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﻌﻨﯽ " ﮐـــﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻦ ... "
ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺷﺪﻡ
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺑﯿﮑﺎﺭﯼ ﺷﺮﻭﻉ !
ﺑﺎ ﻫﺠﻮﻡ ﻓﮑﺮﺍﯼ ﺳﻄﺤﯽِ ﺟﻮﻭﻧﯽ ﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﻋﺸﻘﯽ ﻋﺎﻃﻔﯽ
ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﻌﻨﯽ " ﮐِـــﺸﯿﺪﻥ .... "
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪﺵ ، ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ
ﺣﺎﻟﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ؛ ﺩﺍﻏـــــــﻮﻥ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﻌﻨﯽ " ﺑﻠـــﻌﯿﺪﻥ "...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ
ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺩﺭﺩﻫﺎﻡ ﻋﻤﯿﻖ ﺗﺮ !
ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺗﻠﺨﯽ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺸﮑﻼﺗﺶ .
ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﻌﻨﯽ " ﻓَـﻬﻤﯿﺪﻥ ... "
" ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ " ﻭ " ﺩﺭﺩ ﮐﺸﯿﺪﻥ " ﻭ " ﺟﻨﮕﯿﺪﻥ "...
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
7090_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
3 دیدگاه · 1393/04/24 - 21:10 در گیلک ·
7
iman
65255753253201372262.jpg iman
؟
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
سلام والاترین کلید برای ابراز احساسات در تالار آشنائی هاست پس بهترین سلامم تقدیم شما خوبین ؟؟؟؟؟؟؟؟
... ادامه
zoolal
zoolal
الهی! ما را پیراستی چنانکه خواستی
الهی! نه خرسندم نه صبور، نه رنجورم نه مهجور
الهی ! تا با تو آشنا شدم ،
از خلایق جدا شدم،
در جهان شیدا شدم، نهان بودم پیدا شدم
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 20:27 ·
3
soheil
soheil
حقایقی تلخ درباره ی مردان


1- مردان خوب، زشت هستند.

2- مردان خوش قیافه، خوب نیستند.

3- مردان خوب و خوش قیافه به جنس موافق تمایل دارند.

4- مردان خوب، خوش قیافه و علاقمند به جنس مخالف، متاهل هستند.

5- مردانی كه آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی خوبند، پولدار نیستند.

6- مـردانی كه آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی پولدار و خوبند،تصور

می كنـنـد مـا بـه دنبال مال آنها هستیم.

7- مردان خوش قیافه و بی پول، بدنبال پول ما هستند.

8- مردان خـوش قـیافه،كه آنچنان خوب نیستند و تا حدی به جنس مخالف علاقمندند،تصور نمیكنند كه ما به اندازه كافی زیبا هستیم.

9- مردانی كه تصور می كـنـنـد مـا زیـبـا هستـیم، به جنس مخالف علاقمندند،تا حدی خوش قیافه و پولدار هستند، آدمهایی
ترسو و بزدل میباشند.

10- مردانی كه تا حدی خوش قیافه هستند، تاحـدی خـوب هستند، مقداری پول دارند و سپاسگزار خدا هستند، به جنس
مخالف علاقمندند، خجالتی هسـتند، و هرگز اولین قدم را برنمی دارند ( برای آشنایی پیش قدم
نمی شوند).

11- مردانی كه هرگز قدم اول را برنمیرارند، زمانی كه ما پیشقدم می شـویم،

اتوماتیك وار علاقه را در ما از بین میبرند.
... ادامه
رضا
رضا
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را/که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم/مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت/ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا

دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی/تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی/به پیام آشنایان بنوازد آشنا را

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی/دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را

به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز/که دعای صبحگاهی اثری کند شما را




غزل شماره ۶
zoolal
zoolal
دیشب اینترنتم قطع شد
رفتم یه ذره با خانواده نشستم،باهاشون آشنا شدم
به نظر آدماى خوبى میان :)
دیدگاه · 1393/04/6 - 22:34 ·
4
zoolal
zoolal
دیدی ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان
بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من
یاد پیمان های دیرین
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
کنون نشسته در نگاهم
تصویر پر غرور چشمت
یک دم نمی رود از یادم
چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/6 - 18:45 ·
2
رضا
رضا
... سلام به همراه نیمه شب های نمیدونم .
صوفياجون
صوفياجون

حالا مدام...
حالا مدام از پی نشانی تو

فنجان های قهوه را دوره می کنم

مدام این چشم بی قرار را

با بغض و بهانه ی باران آشنا می کنم

مدام این دل درمانده را

با باور برودت عشق

آشتی می دهم

باید این ساده بداند

بانوی برفی بیداری ها

دیگر به خانه ی خواب و خاطره

باز نخواهد گشت.
{-35-}{-35-}{-35-}
صوفياجون
images.jpg صوفياجون

ناآشنا


باز هم قلبی به پایم افتاد

باز هم چشمی به رویم خیره شد

باز هم در گیر و دار یک نبرد

عشق من بر قلب سردی چیره شد


باز هم از چشمه ی لبهای من

تشنه ای سیراب شد ، سیراب شد

باز هم در بستر آغوش من

رهروی در خواب شد ، در خواب شد


بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز

خود نمی دانم چه می جویم در او

عاشقی دیوانه می خواهم که زود

بگذرد از جاه و مال و آبرو


او شراب بوسه می خواهد ز من

من چه گویم قلب پر امید را

او به فکر لذت و غافل که من

طالبم آن لذت جاوید را


من صفای عشق می خواهم از او

تا فدا سازم وجود خویش را

او تنی می خواهد از من آتشین

تا بسوزاند در او تشویش را


او به من می گوید ای آغوش گرم

مست نازم کن ، که من دیوانه ام

من به او می گویم ای ناآشنا

بگذر از من ، من ترا بیگانه ام . . .وبی
... ادامه
...
tasliat1234.jpg ...
Nooshaدلم کرده هوای یاررفته
نه یک روزودوروزبلکه یه هفته
خوشاایام خوب آشنایی
دریغا!که جدایی هاچه سخته
همه گویند:که قسمت بوده هجران
که تقدیرجدایی کاربخته
به مکتب خانه عشق مینویسم
کلام عاشقی هایم به تخته
به باغ سبزرنگ زندگانی
دل بی یارچون مرگ درخته
درخت عشق من مردازغم یار
به باغ زندگانی چندوقته
شعرازنیما تقدیم به ندای بهترازجانم ندایی"وقتی گفتی:نیمادارم ذره ذره آب میشم آب شدم وزیرزمین رفتم که چرانمیتونم کاری کنم که ندا خوشحال شه هعی ی ی ی... افسوس.. هیهات وصددریغ..! {-31-}
دیدگاه · 1393/03/27 - 00:03 ·
5
bamdad
bamdad
یه روز غریبه بود...

آشنا شد...

عادت شد...

عشق شد...

هستی شد...

روزگار شد...

خسته شد...

بی وفا شد...

دور شد...

بیگانه شد...

فراموش نشد... که نشد که نشد...

:(
دیدگاه · 1393/03/21 - 20:50 ·
2
MONA
10377028_889445197736549_8988708266011244655_n.jpg MONA
تربچه: دوست کبد و روده‌ها
تربچه دوستدار واقعی سلامت دستگاه گوارش است. به خاطر اینکه می‌تواند ترشح صفرا را افزایش دهد. همین موضوع هم باعث سم‌زدایی و تمیزی کبد و کلا بدن می‌شود. ترکیبات موجود در تربچه همچنین باعث تخلیه‌ی صفرا به سمت اثنی‌عشر می‌شوند که همین کار باعث بهبود عملکرد کیسه‌ی صفرا می‌شود. نتایج پژوهش‌هایی که روی حیوانات انجام شده است نشان می‌دهد که تربچه و حتی برگ‌های آن حاوی ترکیبی است که می‌تواند فعالیت روده را افزایش دهد. این سبزی غده‌ای کوچک سرشار از فیبر است که تأثیر مثبتی روی عملکرد روده‌ها و دفع راحت دارد. توجه داشته باشید امکان دارد مصرف تربچه برای افرادی که از بیماری کولون (روده‌ی بزرگ) رنج می‌برند ناراحتی ایجاد کند.

تربچه خواص دیورتیک دارد
اگر مدتی است احساس می‌کنید کلیه‌هایتان به اندازه‌ی کافی کار نمی‌کند و به اندازه‌ی کافی ادرار دفع نمی‌کنید تربچه را دریابید. تربچه باعث افزایش میزان ادرار شده و کلیه‌ها را تمیز می‌کند.

این سبزی کوچک حاوی میزان زیادی پتاسیم (243 میلی‌گرم در 100 گرم) می‌باشد که باعث افزایش دفع ادرار می‌شود. از آنجایی که میزان سدیم تربچه اندک است خاصیت ادرارآوری و سم‌زدایی آن بیشتر می‌شود. پس خودتان را از این نقل‌های خوش‌رنگ محروم نکنید.

تربچه برای کنترل کلسترول خون
اگر نمی‌دانید چگونه چربی خونتان را کنترل کنید و بعد از هر وعده‌ی غذایی دلتان شور می‌زند تربچه را دریابید. مواد غذایی سرشار از فیبر مانند تربچه (1.6 میلی‌گرم در هر 100 گرم) نقش مثبتی در کنترل کلسترول خون دارد. علاوه بر این، همان‌طور که گفتیم تربچه تأثیر زیادی روی عملکرد کبد دارد. باید بدانید که حدود 80 درصد چربی خون از همین کبد تولید می‌شود. اگر کبدتان درست کار کند بدون شک به راحتی می‌توانید کلسترول خونتان را کنترل کنید. در نهایت اینکه باید بدانید نتایج یک پژوهش چینی نشان می‌دهد که تربچه حاوی آنتی‌اکسیدان‌هایی است که قادرند میزان کلسترول، تری‌گلیسیرید و همچنین قند خون را کاهش دهند.
توجه داشته باشید که صرفاً با مصرف تربچه نمی‌توانید میزان کلسترول خونتان را تنظیم کنید به خصوص اگر دچار مشکل چربی خون بالا باشید. باید یک تغذیه‌ی سالم و سرشار از سبزیجات دیگر و همچنین غلات کامل داشته باشید.
... ادامه
...
...
خوب بنگر!

روزتشییع من است؛

دست بدست

بردستهای مردمان

آنچه میگردد

دمادم توأمان

مرکب سردبرهوت من است..

آری!


تابوت من است!


این سیه جامه به تنهای حزان

مردوزن

خردوکلان

آشناورهگذر

وارثان عابرمرثیه خوان

رفتنم رابدرقه گرمیشوند..

بیصدا
مویه کنان..


مرکبم

بی آنکه خواهم میرود

بی تورفتم
عاقبت..

به قیامت
وعده دیدارمان

به قیامت
تاابد!

حال که بی توبمردم عاقبت
گاه مرگم نیزبامن نیستی!!

رفتنم رابدرقه گرنیستی..

بی من
اینک

عشق نافرجام من
گوکنارکیستی؟!

خوب بنگر

عشق نافرجام من!

آری!

اینست روح ناآرام من

که تورامیکاود
هرجا

هرزمان
بین خیل عابران!


بی تورفتن
گویی تقدیرمن است..

سرنوشت تلخ و
چون
فرجام من

عشق نافرجام من
عشق نافرجام من

شعرازنیماراد
دراتاقم
{-35-}
دیدگاه · 1393/03/18 - 13:37 ·
5
zoolal
zoolal
صدا کن مرا،
صدا کن مرا،
صدای تو قول تنهایی من
به یاد کودکی لالایی من
دل غمگین تو در دست من بود
به دست دیگری افتاد و گم شد
سیه زنجیر گیسوی بلندت
پریشان شد به دست باد و گم شد
نه من با توام نه تو با منی
حریق جنگلم، خاکسترم کن
نمیخواهم بمانم پرپرم کن
نمیخواهم بدانی من که بودم
برایت قصه بودم باورم کن
مرا جانم صدا کن،
مرا عمرم صدا کن
مرا با یک کلام عاشقانه
مرا با مهربانی آشنا کن
صدا کن مرا،
صدا کن مرا،
صدای تو قول تنهایی من
به یاد کودکی لالایی من
دل غمگین تو در دست من بود
به دست دیگری افتاد و گم شد
سیه زنجیر گیسوی بلندت
پریشان شد به دست باد و گم شد
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/17 - 20:48 ·
6
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ