یافتن پست: #آمدن

Morteza
Morteza
انصافا خوندنیه
.....................
درددل یک جوان ایرانی
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
... ادامه
مائده
مائده
او که بی دلیل
مرا به درآمدنِ آفتاب اُمید می دهد
اَبلهِ دلسوز ِ ساده ای ست
که نمی داند
نومیدی سرآغازِ داناییِ آدمی ست...

"سید علی صالحی"
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/26 - 00:49 ·
6
bamdad
bamdad
"رفتن" !

رفتن که بهانه نميخواهد ،
يک چمدان ميخواهد از دلخوريهاى تلنبار شده و گاهى حتى دلخوشيهاى انکار شده ...
رفتن که بهانه نميخواهد وقتى نخواهى بمانى ، با چمدان که هيچ بى چمدان هم ميروى !

"ماندن" !

ماندن اما بهانه مى خواهد ،
دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغهاى دوست داشتنى،
دوستت دارمهايى که مى شنوى اما باور نمى کنى،
يک فنجان چاى، بوى عود، يک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شيرين ...

وقتى بخواهى بمانى ،
حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد خالى اش مى کنى و باز هم ميمانى ...
ميمانى و وقتى بخواهى بمانى ، نم باران را رگبار مى بينى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت !

آرى ،
آمدن دليل مى خواهد
ماندن بهانه
و رفتن هيچکدام ......

{-15-}
حمید
حمید
گاهی حذف کردن برخی آدمها از زندگیتان جا را برای

آمدن آدم های بهتر باز می کند
مائده
مائده
معدنچیان بسیاری
به جستجوی طلا آمدند و
جز درد چیزی استخراج نکردند
معدنچیان بسیاری که
در دل من مدفون شده‌اند…

"مژگان عباسلو"
... ادامه
bamdad
bamdad
کاش هوای یادهای آمدن‌ات

خالی از پیش‌بینی دیروقت رفتن بود.

تا تمام تابستان را منتظر پاییز نمی‌ماندم.....



حالا نمی‌دانم دزدانه به کدام ستاره‌ی دنباله دار وعده داده‌ای

اما از قرار من اگر می‌پرسی

با تمام احتمالات سرزده‌ی این روزها

آمدن‌ات هم شعر است

نیامدن‌ات هم!

:(
دیدگاه · 1393/05/3 - 20:57 ·
10
رضا
b48c5caa270b97eebb29a18949290e5d_500.jpg رضا
اگر حوصله داشته باشن کنیم .

فقط چند تا نکته رو رعایت کنید :
1. فقط یک بیت از شعر رو تو نظرات بنویسید و حتما اسم شاعر هم همراهش باشه در صورت امکان بزنید مثلا و...

2. شعری که می نویسید حرف اولش باید مشابه آخرین حرف شعری باشه که نفر قبلی نوشته .

3. طوری شعرها رو اضافه کنید تا بقیه هم مشارکت کنن یعنی بعد از نوشتن یک بیت شعر صبر کنید نفر بعدی جواب بده .

4. نظرات اضافی حذف میشن .

من یک بیت از حافظ رو میگذارم تا بقیه ادامه بدن .
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید/زینهار ای دوستان جان من و جان شما
صوفياجون
صوفياجون
رضا
فردا خورشید شادمانه‏ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت،

قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت فرشته آسمانی پیشاپیش سالروز زمینی شدنت مبارک{-35-}{-35-}{-35-}{-21-}{-21-}{-21-}
{-21-}
{-217-}{-217-}
[لینک]
mehrab
mehrab
خطاب به آدم بعد از فرود آمدن به زمین : وهرکه از یاد من اعراض کند همانا معیشتی تنگ خواهد داشت ودر قیامت او را نابینا محشورش گردانیم / آنگونه که آیات ما برای تو آمد و تو فراموش کردی ، پس امروز هم تو فراموش خواهی شد ( ما را ندیدی پس همان بهتر که کور باشی ) / طه آیه های ۱۲۴ و ۱۲۶
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/30 - 16:33 ·
3
soheil
soheil
مدتهاست ...

نه با آمدن کسی دلخوشم

نه از رفتن کسی دلگیر !!!

بی کسی هم عالمی دارد..{-35-}
دیدگاه · 1393/04/28 - 11:03 ·
3
bamdad
bamdad
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ،،،،،، ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻢ،،،،،،،، ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ " ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ،،،،،، ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﻓﺎﻝ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ!!!!!

{-109-}
دیدگاه · 1393/04/26 - 21:29 ·
4
bamdad
bamdad
زندگی خاطره آمدن و رفتن ماست...
iman
iman
این بود دنیایی که بخاطر آمدنش به شکم مادر لگد میزدیم؟

لعنت به من،مرا ببخش مادر بخدا ارزشش را نداشت ...
دیدگاه · 1393/04/21 - 16:26 ·
5
bamdad
bamdad
گاه و بی گاه
به سراغم می‌آمدی
شاید خواب می‌دیدم
و آمدن تو
یعنی آواز باران‌ها حالا می‌فهم
تو چیزی نبودی
جز یک ترانه دلتنگ
و من
بیهوده چشم به راهت می‌ماندم...
:(
دیدگاه · 1393/04/20 - 21:40 ·
3
zoolal
zoolal
ده مرد و یک زن به طنابی آویزان بودند.
طناب تحمل وزن یازده نفر را نداشت.
باید یکنفر طناب را رها می کرد
وگرنه همه سقوط می کردند.
زن گفت من در تمام عمر همیشه عادت داشتم
که داوطلبانه خودم را وقف فرزندان و همسرم کنم
و در مقابل چیزی مطالبه نکنم.
من طناب را رها می کنم
چون به فداکاری عادت دارم.
در این لحظه مردان سخت به هیجان آمدند
و شروع به کف زدن کردند
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 19:51 ·
3
bamdad
bamdad
از ماجرای عشقت رو سفید بیرون آمدند موهایم...

:(
دیدگاه · 1393/04/9 - 23:03 ·
7
bamdad
bamdad
...
"رفتن" !

رفتن که بهانه نميخواهد ،
يک چمدان ميخواهد از دلخوريهاى تلنبار شده و گاهى حتى دلخوشيهاى انکار شده ...
رفتن که بهانه نميخواهد وقتى نخواهى بمانى ، با چمدان که هيچ بى چمدان هم ميروى !



"ماندن" !

ماندن اما بهانه مى خواهد ،
دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغهاى دوست داشتنى،
دوستت دارمهايى که مى شنوى اما باور نمى کنى،
يک فنجان چاى، بوى عود، يک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شيرين ...



وقتى بخواهى بمانى ،
حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد خالى اش مى کنى و باز هم ميمانى ...
ميمانى و وقتى بخواهى بمانى ، نم باران را رگبار مى بينى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت،
آمدن دليل مى خواهد
ماندن بهانه
و رفتن هيچکدام ... !!!


{-35-}
...
...
@tanha
اگرمیدانستی
که چقدردوستت دارم
برای آمدنت
باران رابهانه نمیکردی..
رنگین کمان من..
zoolal
zoolal
همیشه
حرف از رفتن هاســــــــــت
کاش کسی
با آمدنش
غافلگیرمان کنــــــــــــــد
دیدگاه · 1393/04/6 - 19:06 ·
2
...
...
تورفتی
ومن
آمدنت رامنتظرم..
تاکه شاید
باردگر
باآمدنت
درقلبم انقلابی آغازگردد
ای یگانه منجی قلبم
متن بداهه ازنیما
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/4 - 02:41 ·
2
soheil
soheil
وقتی شیری طعمه اش را با آمدن لاشخورها رها میکند

دلیلش ترس نیست

بلکه باورش این است که طعمه اش دیگر ارزش ندارد.
دیدگاه · 1393/04/3 - 19:18 ·
4
bamdad
bamdad
ساده ی ساده از دست میروند همه ی آن چیزها که سخت سخت به دست آمدند !
دیدگاه · 1393/03/26 - 21:58 ·
3
bamdad
bamdad
یادت باشد

من اینجا کنار همین رویاهای زودگذر

به انتظار آمدن تو

خط های سفید جاده را می شمارم

:(
دیدگاه · 1393/03/21 - 21:06 ·
3
zoolal
zoolal
راستی هيچ می‌دانی من در غيبت پُر سوالِ تو
چقدر ترانه سرودم
چقدر ستاره نشاندم
چقدر نامه نوشتم که حتی يکی خط ساده هم به مقصد نرسيد؟!
رسيد، اما وقتی
که ديگر هيچ کسی در خاموشیِ خانه
خوابِ بازآمدنِ مسافرِ خويش را نمی‌ديد...
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/21 - 21:02 ·
4
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ