یافتن پست: #اتاق

Majid
10416592_542506692542378_4461031256001231804_n.jpg Majid
خداوند از عزراییل پرسید : تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟

جواب داد:یک بارخندیدم یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم

"خنده ام" زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی را بگیرم ٰٰ، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد ! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم .

"گریه ام " زمانی بود که به من دستور دادی جان زنی را بگیرم ، او را در بیابان گرم و بی آب و درختی یافتم که در حال زایمان بود .منتظرم ماندم تا نوزادش را به دنیا امد سپس جانش را گزفتم . دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در ان بیابان گرم سوخت و گریه کردم .

"ترسم" زمانی بود که به من امر کردی جان فقیهی را بگیرم ، نوری از اتاقش می آمد هر چه نزدیک تر میشدم نور بیشتر میشد و زمانی که جانش را گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم ...

در این هنگام خدا به عزراییل گفت : میدانی آن عالم نورانی کیست؟ ... او همان نوزادیست که در بیابان به حالش گریستی ، من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم .

هر گز گمان مکن که با وجود من ،موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود.
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/3 - 03:40 ·
8
bamdad
bamdad
شب ها اتاقم ماه ندارد چشمهایت را قرض میدهی تا صبح..............؟؟؟
دیدگاه · 1393/05/2 - 21:58 ·
5
Majid
3.jpg Majid
پسر بچه ی سرطانی قبل از ورود به اتاق عمل به پرستار گفت :
خانم اجازه ؟
پرستار گفت : جونم عزیزم !
می شه من قبل از عمل بمیرم ؟
آخه مامان و بابام واسه عمل پول ندارن
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/2 - 02:43 ·
6
iman
iman
ﺩﺧﺘﺮ: ﺑﺮﻭ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻣﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﻪ
ﭘﺴﺮ :ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﭼﺮﺍ
ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ ﺩﺧﺘﺮ:ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯﺕ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭﻱ ﺷﺪﻩ . ﻭﺗﻠﻔﻦ ﻗﻄﻊ
ﺷﺪﭘﺴﺮ ﺧﻴﻠﻲ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﻭﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺮﻩ
ﺗﻮﺍﺗﺎﻗﺶ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻴﺘﻮﺭ
ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻋﮑﺲ ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﺍﺷﮏ
ﺗﻮﭼﺸﺎﺵ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻮﺭﺩﻋﻼﻗﻪ
ﻱ ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺬﺍﺭﻩ ﻭﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻩ ﺩﻳﮕﻪ
ﺍﺷﮑﺎﺵ ﺗﺎﺏ ﻧﻤﻴﺎﺭﻥ ﻭﻣﻴﺮﻳﺰﻥ ﭘﺴﺮﺍﺣﺴﺎﺱ
ﻣﻴﮑﺮﺩﻳﻪ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ ﺍﺯﻭﺟﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯﺩﺳﺖ
ﺩﺍﺩﻩ. ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﭘﺴﺮﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﻪ
ﺩﺧﺘﺮﭘﻴﺎﻡ ﺩﺍﺩ:ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ
ﭘﻴﺎﻣﻮﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺟﺴﻤﻢ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺷﺪﻩ
ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻢ ﻫﻤﻤﻤﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ
ﺍﻣﻴﺪﺑﻴﺪﺍﺭﻱ ﺟﺴﻢ ﻫﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﺍﻱ
ﻫﻤﻴﺸﻪ .ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﺘﺠﺮﻩ ﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺗﺎﻗﺶ
ﻣﻴﺮﻩ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻗﻴﻘﺎ 3:34 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﮑﻮﺕ
ﻭﺗﺎﺭﻳﮑﻲ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﺍﺯﺑﺎﻻﻱ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ
ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ ﭘﺴﺮﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮﺗﻨﻬﺎﻳﻲ
ﻣﺮﺩ .ﺻﺒﺢ ﻣﺎﺩﺭﭘﺴﺮ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ
ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﻓﺖ ﺗﺎﺑﻴﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎﭘﺴﺮ
ﺭﻭﻧﺪﻳﺪ. ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﻭﭘﻴﺎﭘﻲ
ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﺗﻮﺟﻬﺶ ﺭﻭﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ
ﮔﻮﺷﻲ ﺭﻓﺖ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻤﺎﺱ
ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ .ﭼﺸﻢ ﻣﺎﺩﺭﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﮐﻪ
ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﻋﺰﻳﺰﻡ،ﻋﺸﻘﻢ،
ﺑﺨﺪﺍ ﺷﻮﺧﻲ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﮑﻨﻢ
ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ .... ﺍﻭﻥ
ﭘﻴﺎﻡ ﺩﻗﻴﻘﺎﺳﺎﻋﺖ 3:35 ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...
ﻣﺎﺩﺭﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ
ﮐﺎﻣﻼﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭﭼﻴﺰﻱ
ﮐﻪ ﻣﻴﺪﻳﺪ ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ... ﮐﺶ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﭘﺴﺮ
ﺑﻪ ﻧﻮﮎ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮ ﮬﻤﺴﺎﻳﮧ ﮔﻴﺮ ﮐﺮﺩﮦ
ﺑﻮﺩ ....ﺁﺭﻩ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/1 - 16:40 ·
6
bamdad
bamdad
دلم را به همين اتاق سه در چهار ِ شلوغ پلوغ ِ گند گرفته خوش ميكنم!

به دَر ِ هميشه بسته اش...

به طاقچه ي خاك گرفته اش...

به آينه ي كثيفش...

دلم را خوش ميكنم به تخت خوابم كه با كوچك ترين حركت من فرياد ميزند....

شايد خسته شده است....

از وزن سنگينِ بغض هاي خفه شده ام در شب هاي سياه...

:(
دیدگاه · 1393/04/30 - 19:56 ·
7
zahra
zahra
غضنفر رو میخواستن اعدام کنن بهش میگن خودت انتخاب کن،اعدام ،تیرباران یا اتاق گاز، غضنفر میگه اتاق گاز ،میبرنش تو ی اتاق گاز نگاه میکنه میبینه اتاق سقف نداره میخنده میگه اتاقتون که سقف نداره ،میگن وقتی کپسول گاز از بالا افتاد تو سرت میفهمی‌.
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/30 - 16:59 ·
5
...
13945-6.gif ...
صادق!
اتاق من به آرامگاهی ابدی میماند..
ومن همچومیت درآن به خوابی ابدی رفته ام..
وهیهات!
کسی
برای دلم هم که شده...
فاتحه ای برایم نمیخواند...!!
متن بداهه ازنیماراد
{-35-}
دیدگاه · 1393/04/26 - 04:46 ·
6
iman
iman
یعنی ما اگه تو یه خونه با 10 تا اتاق هم باشیم.....

این5 تا اعضای خونواده ی ما یه طوری خودشون رو تو خونه پخش میکنن که توی هیچ نقطه ای از خونه نمیشه تنها باشی !! یعنی بارسلونا هم این طوری از فضاهای خالی زمین استفاده نمی کنه !!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/21 - 16:07 ·
3
bamdad
bamdad
سلامتی پسری که به دوست دخترش گفت:

اگه بری میشی اسم دخترم

اگه بمونی میشی مادر دخترم

و تو روح اون دختری که...

.

.

.

ببخشید اشتباه شد از اتاق فرمان اشاره میکنن پسره
{-7-}
setareh 22
setareh 22
دیروز بابام اومد اتاقم در زد گفت : اجازه هست بیام تو ؟
منم گفتم نه الان وقت ندارم …
آره دیگه خونه ما اینجوریاس ؛
فقط قراره آخر هفته بزرگای فامیل بیان خونمون جمع بشن
بابامو قانع کنن که از ارث محرومم نکنهi{-31-}
setareh 22
rmkWoMQsKT.jpg setareh 22
ﺩﻟﻢ ...... . .. . . ﺑﭽـــــــﮕﯿﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ! ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺷﻨــﯽ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﺎﮐﺎﺋﻮﯾﯽ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻼﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﮐـــﻞ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺯﻏﺎﻟﯽ ﺷﻪ ! ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ 10 ﺗﺎ ﻗﻨﺪ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﭘﻔﮏ ﻭ ﻟﻮﺍﺷﮑﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﻡ ! ﺳﺮﭼﯿﺰﺍﯼﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﻧﻘﺪ ﺑــــﺨﻨﺪﻡ ﺑﯿﺎﻓﺘﻢ ﮐﻒ ﺍﺗﺎﻕ ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﺚ ﺑﭽﮕﯿﺎ ﺑﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺣﺎﻟﻤﻮ ﺑﺪ ﮐﻨﻪ ... ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﻢ ﺯﯾﺮ ﻣﯿﺰ ﮐﻼﺳﺎ ! ﻋﯿﺪﯾﺎﻣﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﻗﻠﮏ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﺭﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻨﻢ ... ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﮑﺸﻢ ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣــﺎﺩﺭﻡ ﺍﺷﮑﻤﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻪ ﻧﻪ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺗﻨﻢ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮﺧﻮﺍﺏ ﻏﻠﺖ ﺑﺰﻧﻢ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ! 1000 ﺗﻮﻣﻦ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﺧــــﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ ﺩﺭﺧﺘﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻡ ﻏﺮﻭﺑﺎﯼ بعضي روزا فقط منتظر "آنشرلي"باشم ! ﻭﻟﻢ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺻﺐ ﺗﻮ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﻤﻮﻧﻢ ! ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻪ نماز ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ ﺑﺮﻡ ﺟﻠﻮﺵ ﺍﻧــــــﻘﺪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﺨﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﺯﺷﻮ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻓـــــﺮﺍﺭ ﮐﻨﻢ ... . . . ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻢ!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/10 - 12:35 ·
5
bamdad
bamdad
به‌وقتِ دلتنگی

فرقی نمی‌کند کجا باشی:

پشتِ پنجره‌ی اتاقی در پاریس

میانِ ازدحامِ خیابانی در تهران

یا روی پُلی معلّق در جنگل‌های اِفریقا.

به‌ هر حال،

حتمن غروبی برای تماشا خواهی یافت!

{-195-}
دیدگاه · 1393/04/8 - 00:03 ·
4
ıllı YAŁĐA ıllı
a57713e11452fa5c30a85bae8a003fcf.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
صوفياجون
صوفياجون

خخخخ : خیلی خیلی خنده

ماخ: مردم ازخنده

تاخ: ترکیدم ازخنده

سشاخ: سرویس شدم ازخنده

بشاخ: بـیهوش شدم ازخنده

پشاخ: پخش شدم ازخنده

پشکاخ: پهن شدم کف اتاق ازخنده{-33-}{-33-}{-33-}{-18-}
ıllı YAŁĐA ıllı
333.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
...
love-mor92.jpg ...
تنهایی..
دیوار..
قهوه های سررفته ازحوصله ام!
اتاقی که چهارتاق بازروی من خوابیده..
چشم هایی که ازساعت کارافتاده ترند..
وشانه های تو
که زیربارباران نمیروند..
باید
گریه ام را
روی بیکسی هایم تنظیم کنم..
واین یعنی
""تنهایی""
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/21 - 13:09 ·
4
bamdad
bamdad
مثل سایه ی مثلثی در نیمه باز...
روی زمین دراز کشیده ام...
و به سقف دلتنگی هایم خیره نگاه میکنم...!
کاش بودی و چراغ این اتاق روشن بود...

:(
دیدگاه · 1393/03/19 - 19:32 ·
6
...
...
خوب بنگر!

روزتشییع من است؛

دست بدست

بردستهای مردمان

آنچه میگردد

دمادم توأمان

مرکب سردبرهوت من است..

آری!


تابوت من است!


این سیه جامه به تنهای حزان

مردوزن

خردوکلان

آشناورهگذر

وارثان عابرمرثیه خوان

رفتنم رابدرقه گرمیشوند..

بیصدا
مویه کنان..


مرکبم

بی آنکه خواهم میرود

بی تورفتم
عاقبت..

به قیامت
وعده دیدارمان

به قیامت
تاابد!

حال که بی توبمردم عاقبت
گاه مرگم نیزبامن نیستی!!

رفتنم رابدرقه گرنیستی..

بی من
اینک

عشق نافرجام من
گوکنارکیستی؟!

خوب بنگر

عشق نافرجام من!

آری!

اینست روح ناآرام من

که تورامیکاود
هرجا

هرزمان
بین خیل عابران!


بی تورفتن
گویی تقدیرمن است..

سرنوشت تلخ و
چون
فرجام من

عشق نافرجام من
عشق نافرجام من

شعرازنیماراد
دراتاقم
{-35-}
دیدگاه · 1393/03/18 - 13:37 ·
5
bamdad
bamdad
منتظر نباش که شبی بشنوی از این دلبستگی های ساده دل بریده ام
که عزیز بارانی ام را در جاده ای جا گذاشتم
یا در آسمان به ستاره ای دیگر سلام کرده ام
توقعی از تو ندارم
اگر دوست نداری در همان دامنه ی دور دریا بمان
هرجور تو راحتی باران زده ی من
همین سوسوی تو از آن سوی پرده ی دوری برای روشن کردن اتاق تنهاییم کافیست
منکه اینجا کاری نمی کنم فقط گهگاه گمان دوست داشتنت را در دفترم حک میکنم
همین
این کار هم که نور نمی خواهد
می دانم که به حرف هایم می خندی
حالا هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم باران می آید
صدای باران را می شنوی؟

:(
دیدگاه · 1393/03/16 - 23:22 ·
3
zoolal
zoolal
در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی بادکنکی بنویسید.
همه اینکارو انحام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقی دیگر قرار داده شد.
اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 دقیقه پیدا کند.
همه به سمت اتاق مذکور رفتند
و با شتاب و هرج و مرج به دنبال بادکنک خود گشتند
ولی هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.
دوباره اعلام شد که این بار هر کس بادکنکی که برمیدارد
به صاحبش دهد.
طولی نکشید که همه بادکنک خود را یافتند.
دوباره بلندگو به صدا درآمد
که این کار دقیقاً زندگی ماست.
وقتی تنها به دنبال شادی خودمان هستیم
به شادی نخواهیم رسید
در حالی که شادی ما در شادی دیگران است،
شما شادی را به دیگران هدیه دهید
و شاهد آمدن شادی به سمت خود باشید
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/13 - 12:12 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلام به همه{-7-}شبتون یشمیه خال خلالی پشمی{-7-}
bamdad
bamdad
تو يه آزمون استخدام واسه سازمان سيا...

.

.

.

.

.

.

.

سه نفر به مرحله ي پاياني رسيدن


يه ايتاليايي .يه ژاپني ويه ايراني

آخرين امتحان اين بود كه به هركدوم يه تفنگ دادن و گفتن بايد اين اسلحه

رو بردارين وبرين تو اين اتاق و همسرتون رو بكشيد.مردايتاليايي به گريه

افتادوگفت:من نميتونم اين كارو بكنم

مرد ژاپني رفت تو اتاق وبا گريه برگشت وگفت منم نميتونم اين كارو بكنم

مرد ايراني رفت تو اتاقو بعد از چند دقيقه سروصداوجيغ و داداومدبيرون

.گفتن چيكار كردي؟؟؟؟؟

گفت تو اسلحه گلوله قلابي گذاشته بودن با صندلي كشتمش ...

{-18-}{-18-}
bamdad
bamdad
تمام ترس مادر من از آبرويش شنيدن صداهاي دعواهايمان توسط همسايه ي مان است

در حالي كه ذهن كوچك همسايه ي ما در گير اين است كه در دوره ي فردا چه لباسي بپوشد ..

و من در گوشه ي اتاقم به فكر اين هستم كه چگونه از اين كوره اي كه خود روشن كرده ام پخته بيرون آيم

و برايم مهم نيست كه آبرو برود

يعني آبرو را در اين نميبينم

از نظر نسل هاي گذشته ،نسل امروز بي آبرو هستند

وقتي نگاه ها عوض مي شوند ،عقايد تغيير ميكنند و اين جز تغيير ناپذير گذر زمان است .

اگر آبرو در گروي گوش همسايه ي كوته ذهن ماست

همان بهتر كه بريزد

{-39-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 12:15 ·
6
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
دختر یعنی چی؟!؟!؟!؟

میگن دختر یعنی ظرافت

یعنی زیبایی در عین سادگی

یعنی درست حرف بزن صاف وایسا درست راه برو

دختر یعنی نجابت یعنی سرت پایین باشه

یعنی تو خیابون به هرکسی نگاه نکنی

یعنی انقدر برا خودت ارزش قائل باشی که نزاری طرف مقابلت که

حتما عشقته یه بار گوشی رو روت قطع کنه

دختر یعنی بابا بابا گفتناش

شبا تنها تو اتاق بودنو ترسیدناش

دختر یعنی خانوم بودن یه دختر مثه خواهرزاده یلدا

دختر یعنی بزرگ بودن تو بچه گیاش

دختر یعنی تجربه تو بازیای بچه گونه

دختر یعنی یه فرشته یه دنیا مهربونی و صداقت

یه دنیا اشکایی که شبا رو بالشتش میریخت

یه دنیای خنده های ملیح و زیبا ولی روی گریه های سختو دردناک

دختر یعنی بغضی که ترکید ولی اشک نشد

یعنی وقتای اضافه سرکلاس هر معلم ،ته کلاس نشستنو سر رو

شونه ی دوستت گزاشتنو گفتنو گریه کردن

یعنی فکر پری ی قصه ها و شاهزاده ی رویاها رو کردن

یعنی بعضی از دقدقه های بچه گونه ی ما مثه لباس خریدن برا عروسیه دختر خاله

یا ارزوی پوشیدن کفش های به قول خودمون تق تقی

یعنی تو بچه گی هاش یک ساعت جلوی ایینه بشینه و ارایش کنه

اخرش پشیمون شه و همشونو پاک کنه

دختر یعنی بعضی مواقع پرواز با وجود سقوط

دختر یعنی اینا...

دخترا یادتون نره دختر یعنی چی فکر کردن به این موضوع

و نوشتن دربارش پنج دقیقه طول کشید ولی اینجوری شدنو

خانوم موندن کار یه عمره مواظب خوبی های خودتون باشین دخترای گل

یا بهتر بگم فرشته خانوم ها
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 19:43 ·
14
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ