یافتن پست: #اتاق

sam
sam
رفیقم ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺜﻤﻮﻥ ﺷﺪ
ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ...
ﺷﺐ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺭﻭ ﺟﺎ ﮐﻔﺸﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ : ﻟﻄﻔﺎ
ﺑﺎ ﺳُﻢ
ﻭﺍﺭﺩ ﻧﺸﻮﯾﺪ ...!!!
ﺭﻭ ﺩﺭ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ : ﻭﺭﻭﺩ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ
ﻣﻤﻨﻮﻉ ...
ﺭﻭ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ: ﻃﻮﯾﻠﻪ !!!
ﺭﻭ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ : ﺩﻓﺘﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺩﺍﻡ ﻭ ﻃﯿﻮﺭ :|
یهنی صفا و صمیمیت از خونوادشون میباره ها!!!
دیدگاه · 1392/12/25 - 21:46 ·
4
رضا
رضا
هر وقت به نگاه می کنید دست هم تکان بدهید چون یک مریخی مهربان از آن بالا شما را تماشا می کند {-7-}
bamdad
bamdad
همه شب از پنجره اتاق درختان را تماشا می کنم...رقص لاله عباسی ها در باد؛نور کم سوی چراغ ها و راهروهای خالی؛خالی از حضورت .و قدم هایت....کاش بودی،تا دلم اینقدر تنها نبود.
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/23 - 17:04 ·
5
محسن
محسن
لعنت ﺑﺮ ﻫﺮ چیﻓﺎﺻﻠﻪ اس ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎ .......!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.ﭼﺮﺍ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﻦ ﺑﺎﺱ ﺍﺯ
ﻳﺨﭽﺎﻝ ﺍﻳﻨﻘﺪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﺁﺧﻪ ؟!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/22 - 15:44 ·
4
zahra
thumb_HM-20135673714909922561393064544.2533.jpg zahra
هووی کچل!! با توام . . . ؛ داستان رضا سگه و شهید چمران . . .

رضا سگه یه لات بود تو مشهد ؛ هم سگ خرید و فروش می کرد
و هم دعواهاش از نوع سگی بود !

یه روز داشت میرفت سمت کوه سنگی برای دعوا و غذا خوردن ،
دید یه ماشین داره تعقیبش می کنه با آرم
" ستاد جنگهای نا منظم"

شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت :
" فکر کردی خیلی مردی ؟! "

گفت: بروبچه ها اینجور میگن !!

شهید چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه

به غیرتش بر خورد ، راضی شد ؛ رفت جبهه . . .

***********************************

شهید چمران تو اتاق نشسته بود، یه دفعه دید که صدای دعوا میاد !

چند لحظه بعد با دست بند ، رضا رو آوردن تو اتاق ، انداختنش
رو زمین و گفتن : " این کیه آوردید جبهه ؟! ....... "

رضا شروع کرد به فحش دادن، فحشای رکیک !

اما چمران مشغول نوشتن بود.

دید شهید چمران توجه نمیکنه ، یه دفه داد زد :
" هووی کچل با توام ...! "

یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد :
" بله عزیزم ! چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ "

قضیه این بود ؛ آقا رضا داشت میرفت بیرون ، بره سیگار بگیره و برگرده

با دژبان دعواش شده بود .

شهید چمران : " آقا رضا چی میکشی ؟!! برید براش بخرید و بیارید ...! "

شهید چمران و آقا رضا ... تنها تو سنگر ...

آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !!

شهید چمران : چرا ؟!

آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم ، بهم بدی کرده ...
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه ...

شهید چمران : اشتباه فکر می کنی ...! یکی اون بالاست ،
هر چی بهش بدی می کنم ، نه تنها بدی نمیکنه ، بلکه با خوبی
بهم جواب میده ... هی آبرو بهم میده ...

تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی
بهت خوبی می کرده ...! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده
بگم بله عزیزم ...

یکم مثل اون شم ...!

آقا رضا جا خورد ، تلنگر خورد به شخصیت معنویش ،
رفت تو سنگر نشست ، آدمی که مغرور بود و زیر باز کسی نمیرفت
زار زار گریه می کرد ...عجب !

یکی بوده هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده ؟

اذان شد؛ آقا رضا اولین نماز عمرش بود ، رفت وضو گرفت .

سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود .

وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد ، صدای افتادن یکی روی زمین

شنیده شد ...

آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد ،
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
0.344669001392083558_taknaz.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خووووش دوست داشتم بازم پیشتون بمونم ولی شارژ لب تابم داره تموم میشه الانه که خاموش شه شارژرش زیر مبله حوصله ندارم دستمو دراز کنم برش دارم و همچنین اصن حوصله ندارم برم تو اتاقم کامپیوترمو روشن کنم سه ساعت تا ویندوز بیاد بالا به همین جهت الان اینو خاموش میکنم میزارم زیر مبل و یکراست میرم لالا کنم
شب همگی خووووووش {-7-}{-7-}{-43-}{-22-}{-22-}{-23-}{-35-}{-41-}{-82-}{-82-}
...
...
خدایامرگ به ازاین زندگانی
به گوراندربه ازدنیای فانی
اجل جانم بگیروجان ببخشم
چوجانانم برفت به جان ستانی
شعربداهه ازنیماراد
نیمه شبی دلگیر
دراتاقم.{-60-}
دیدگاه · 1392/12/17 - 01:49 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یکی ﺍﺯسوﺍﻻﯾﯽ ﮐﻪ ﻭقتی ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻧﺸﻨیده بگیرم ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭﺑﺎﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﺮﮎ ﮐﻨم،اینه:ﺁﺏ ﮐﺘﺮﯼ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ؟لامصب ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺑﻌﺪﯼِ ﻧﺎﺟﻮﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩﻗﻮﺭﯼ ﺭﻭﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﯼ!ﭼﺎﯼ ﺭﻭﺩﻡ ﮐﻨﯽ! ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺭﻧﮓ ﺑﺪﻩ! ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﯼ!اصلن مسیر ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻡبه کل ﻋﻮﺽ میشه{-15-}{-7-}
♥هـــُدا♥
5f31d16b1058.jpg ♥هـــُدا♥
چیزے نمیخواهمـ

جــُز

یـڪ اتاقـ ِ تاریـڪ

یـڪ موسیقـے بے ڪلامـ

یـڪ فنجانـ عشق بــہ تلخـے زهـر !

و خوابے بــہ آرامے یـڪ مرگــــــــ همیشگے....
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/15 - 21:28 ·
3
حامد@ پسر تنها
دکوراسیون-محل-کار.jpg حامد@ پسر تنها
صوفياجون

اینم اتاق محل کار صوفی جون خدا شانس بد ه ولا {-7-}
شهرزاد
f4460c77c2dee7b01.jpg شهرزاد
تلفنی ‌ست که زنگ می‌ زند مُدام
صدای غریبه ‌ای‌ ست که سراغِ دیگری را می‌گیرد از من!
یک‌ شنبه‌ سوت ‌وکوری ‌ست که آسمانِ ابری‌ اش ذرّه‌ ای آفتاب ندارد
حرف‌ های بی‌ ربطی‌ ست که سر می ‌بَرَد حوصله ‌ام را
تنهایی زل ‌زدن از پشتِ شیشه ‌ای‌ ست که به شب می‌رسد
فکرکردن به خیابانی ‌ست که آدم‌ هایش قدم‌ زدن را دوست می ‌دارند
آدم‌ هایی که به خانه می ‌روند و روی تخت می‌ خوابند و چشم‌هایشان را می ‌بندند امّا خواب نمی‌‌ بینند
آدم‌ هایی که گرمای اتاق را تاب نمی‌ آورند و نیمه‌ شب از خانه بیرون می ‌زنند
تنهایی دل ‌سپردن به کسی‌ ست که دوستت نمی ‌دارد
کسی که برای تو گُل نمی‌ خَرَد هیچوقت
کسی که برایش مهم نیست روز را از پشتِ شیشه‌ های اتاقت می ‌بینی هر روز
تنهایی اضافه ‌بودن‌ است در خانه ‌ای که تلفن هیچوقت با تو کار ندارد
خانه ‌ای که تو را نمی‌ شناسد انگار
خانه‌ ای که برای تو در اتاقِ کوچکی خلاصه شده است
تنهایی خاطره ‌ای‌ست که عذابت می‌دهد هر روز
خاطره‌ ای که هجوم می ‌آوَرَد وقتی چشم ‌ها را می ‌بندی
تنهایی عقربه‌ های ساعتی ‌ست‌ که تکان نخورده‌ اند وقتی چشم باز می‌کنی
تنهایی انتظارکشیدنِ توست وقتی تو نیستی
وقتی... تو رفته‌ای از این خانه...
وقتی... تلفن زنگ می ‌زند امّا غریبه‌ ای سراغِ دیگری را می ‌گیرد...
وقتی... در این شیشه ‌ای که به شب می‌رسد خودت را می‌بینی هر شب...
" دریتا کمو - ترجمه محسن آزرم "
... ادامه
fatima
fatima
من باختم به خود…
باختم به آدم های فرشته نما…
باختم به شاهزاده های شهر قلبهای سنگی…
و حال …
در گوشه اتاقم … تنها… حماقت هایم را میشمارم…
و آرام این جمله زاده میشود:
“سنگ باش تا سنگ سار نشوی…”
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/13 - 18:53 ·
5
rah¡l
rah¡l
ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ

ﺑـــــــــــــﻊﻟه

ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺍﺳت!

ﻓﻘﻂ ﺷﺒﯿﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﺳﺖ!ヅ
... ادامه
حامد@ پسر تنها
4dpv1g8ghpbp5z7t8c2.jpg حامد@ پسر تنها
یکی به من بگه اینادارن دقیقن چی کار میکنن{-16-}
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ