یافتن پست: #اصفهان

MahnaZ
MahnaZ
یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند :
تهرانی: من یک موقعیت عالی دارم، می خوام بانک ملی رو بخرم !
اصفهانی: من خیلی ثروتمندم و می خوام شرکت بنز رو بخرم !
شیرازی: من یه شاهزاده ثروتمندم و می خوام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم !
سپس منتظر شدند تا آبادانی صحبت کند
.
.
.
.
.
.
آبادانی قهوه خود رو هم زد. خیلی با حوصله قاشق رو روی میز گذاشت،
یه کم قهوه خورد، یه نگاهی به اونها انداخت و با آرامی گفت:
نمیفروشم....!!!
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
هرچند جانب گرفت
ما داده ایم گرفت
دیدگاه · 1392/06/18 - 13:46 ·
9
MahnaZ
pc12543f14fe4f1238a682a7fd5457e15d_5o1zslvnicduodytoidg.jpg MahnaZ
Mostafa
Mostafa
با نام :

امروز امیر در میخانه ویی تو

فریاد راس این دل دیوانه تویی تو

مرغ دل ما را که به کس رام نگردد

آرام تویی دام تویی دانه تویی تو

♫♫♫♫♫♫

آن مهر درخشان که به هر صبح دهد تاب

از روزنه این خانه به کاشانه تویی تو

در کعبه و بت خانه بگشتیم بسیمو

دیدیم که در کعبه و بت خانه تویی تو

دیدیم که در کعبه و بت خانه تویی تو
... ادامه
alireza
alireza
اصفهانيه داشته باخانوادش ازجلوي رستوران ردميشده بوي خوب غذا رااحساس ميکنن.به بچه هاش ميگه بچااگه بچاي خوبي باشين يه دفعه ديگه هم ازاينجارددون مي کنم
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/24 - 01:13 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
66746402726283668726.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
hadis
GardenResturant.jpg hadis
Mohammad
f8781_ddds.jpg Mohammad
ıllı YAŁĐA ıllı
m837-99215430842080500432.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
؟؟؟؟؟؟ {-36-}
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
لحجه کلاغ ها در نقاط مختلف زمین :

اردبیل: گار گار .
تهران:قار قار
.
اصفهان:قارس قارس
.
شیراز:قارو قارو .
ابادان:چیه کا؟!!تا حالا عقاب ندیدی؟!
.
یزد:قر قر
.
امارات:قارع قارع
.
اسپانیا:قارینول قارینول
.
ایتالیا:قارییانو قارییانو
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 10:43 ·
1
ebrahim
ebrahim
" بیرون چه بادی خبی میاد " مقدمه چینی یه پدر اصفهانی واسه خاموش کردن کولر.....!!!!!
Mostafa
Mostafa
مسجد
Mostafa
Mostafa
حتما بخوانید!
sam
sam
سلام بچه ها من پس فردا کنکور دارم خیلی ها هم فردا دارن لطفا واسه همه دعا کنید یه خدا شرایطه سختیه
صوفياجون
صوفياجون
اصفهانیه به پسرش می گه وقتی می خوای با نامزدت بری سینما، داخل سینما باهاش قرار بذار، تا اون پول بلیط خودش رو خودش بده! پسره می گه: اِاِاِاِاِ، پس پول منو کی حساب کنه؟{-138-}{-138-}
غزل
عغتالغات.jpeg غزل
؟؟؟؟؟؟؟؟؟ {-36-}
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم

خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم







آه که تار و پود آن رفت به باد عاشقی

جامه تقویی که من در همه عمر بافتم











از تف آتش غمم صدره اگر چه تافتی

آینه‌سان به هیچ سو رو ز تو برنتافتم









یک ره از او نشد مرا کار دل حزین روا

هاتف اگرچه عمرها در ره او شتافتم







هاتف اصفهانی
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/17 - 09:56 ·
4
Mohammad
hooshmand-aghili1.jpg Mohammad
هوشمند عقیلی، در حسرت حنجره های قدیمی
ıllı YAŁĐA ıllı
257341_656.png ıllı YAŁĐA ıllı
یک روز یه ترکه...
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

یه روز یه رشتیه..
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.
یه روز یه لره...
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

یه روز یه قزوینی یه...
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد

یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!!
... ادامه
ebrahim
ebrahim
سلام به همگی.از اهواز اومدیم به اصفهان .از گرما دیگه راحت شدیم.{-7-}
نگار
نگار
اصفهانیه به زنش میگه امروز جون یه نفر رو نجات دادم !!
زنش میگه : مگه چیکار کردی ؟
میگه به ١ فقیر ده هزار تومان دادم دیدم داره از خوشحالی میمیره ازش گرفتم !
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
بکن از ته دل قاه قاه{-33-}

خواهی اگر قلب تو روشن شود / پیش تو عالم همه گلشن شود

در گذر از غصه و از اشک و آه / خنده بکن از ته دل قاه قاه {-33-}

خنده به قلب تو صفا می دهد / خنده به چشم تو حیا می دهد

خنده به روی تو دهد آب و رنگ / می شوی اندر بر مردم قشنگ

خنده به هر لب که عیان می شود / گر که بود پیر ، جوان می شود

خنده کند دور ز تن درد را / خنده کند سرخ ، رخ زرد را {-33-}

فایده خنده بود بی شمار / زان بشوی شاد در این روزگار

ترک غم رفته و آینده کن / خنده کن و خنده کن و خنده کن{-33-}
«اکبرجمشیدی اصفهانی»{-33-}
دیدگاه · 1392/03/6 - 23:21 ·
12
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
"سسش سسسا " چیست .؟؟ . . . . . . رضایت یک اصفهانی از کیفیت سُس ..!!!{-15-}
شهرزاد
شهرزاد
برای سفر به اصفهان رفته بودم. کنار سی و سه پل نشسته بودم. نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد. دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم. بلافاصله به سویم حـرکت کرد. در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد. بچه آمد و شکلات را گرفت. به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم. گفت می دانم و مطمئنم که می خواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز می کردی او متوجه می شد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است. کار تو باعث می گردید که بچه، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند.
...
... ادامه
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ