Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #اى

ebrahim
ebrahim
معلّم كلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها كرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمي دهد. دوستان زيادى ندارد و گاهى در كلاس خوابش مي برد. خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشكل او پى برد و از اين كه دير به فكر افتاده بود خود را نكوهش كرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدايايى براى او آوردند. هداياى بچه ها همه در كاغذ كادوهاى زيبا و نوارهاى رنگارنگ پيچيده شده بود، بجز هديه تدى كه داخل يك كاغذ معمولى و به شكل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هديه ها را سركلاس باز كرد. وقتى بسته تدى را باز كرد يك دستبند كهنه كه چند نگينش افتاده بود و يك شيشه عطر كه سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. اين امر باعث خنده بچه هاى كلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع كرد و شروع به تعريف از زيبايى دستبند كرد حکایت 2
... ادامه
ebrahim
ebrahim
معلّم كلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همكلاسيهايش دوستش دارند ولى او به خاطر بيمارى درمان ناپذير مادرش كه در خانه بسترى است دچار مشكل روحى است.

معلّم كلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسيار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن مي كند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرايط محيطى او در خانه تغيير نكند او به زودى با مشكل روبرو خواهد شد.ادامه حکایت 1
... ادامه
ebrahim
ebrahim
حكايت جالب معلم و دانش آموز

در روز اول سال تحصيلى، خانم تامپسون معلّم كلاس پنجم دبستان وارد كلاس شد و پس از صحبت هاى اوليه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت كه همه آن ها را به يك اندازه دوست دارد و فرقى بين آنها قائل نيست. البته او دروغ مي گفت و چنين چيزى امكان نداشت. مخصوصاً اين كه پسر كوچكى در رديف جلوى كلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد كه خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نيز دانش آموز همين كلاس بود. هميشه لباس هاى كثيف به تن داشت، با بچه هاى ديگر نمي جوشيد و به درسش هم نمي رسيد. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسيار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه كرد.

امسال كه دوباره تدى در كلاس پنجم حضور مي يافت، خانم تامپسون تصميم گرفت به پرونده تحصيلى سال هاى قبل او نگاهى بياندازد تا شايد به علّت درس نخواندن او پي ببرد و بتواند كمكش كند.

معلّم كلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تكاليفش را خيلى خوب انجام مي دهد و رفتار خوبى دارد. "رضايت كامل".
... ادامه
♥هـــُدا♥
AxS (189).jpg ♥هـــُدا♥
به زودى تشکیل خانواده میدهم !

خانواده اى کوچک…

با خودم و غم هایم…

خنده هایم…

کودکان کوچک من...

خوب بخوابید …

پدر نمى آید!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/10 - 16:39 ·
1
LeilA
LeilA
‫روى بسته هاى چيپس و پفک و پاستيل بايد درشت قيد كنن يک نفره
دیدگاه · 1392/02/8 - 19:45 ·
5
Noosha
15.jpg Noosha
... ادامه
Noosha
16.jpg Noosha

روستاى ليوس در 73 كيلومترى شمال شهرستان دزفول در بخش سردشت واقع شده است. على رغم گذشت ساليان زياد از عمر اين روستاى تاريخى، در بافت كهن آن، هنوز هم شاهد نحوه معيشت ،فرهنگ و سنن، گويش، آداب و رسوم و برپايى مراسم مختلف به شيوه كاملاً سنتى مي باشيم.
... ادامه
Mostafa
Mostafa
هوا کشِ توالت چیست !؟

اصلى ترین وظیفه ى هواکش توالت تولید صداست براى آرامش خاطر

شخص مشغول در محل و همچنین سایر وابستگان در خارج

کلا بو بهانه ست …!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/8 - 00:41 ·
7
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
يكى از سخت ترين كاراى دنيا
اينه كه به ديگران توضيح بدى
الان دقيقأ چه مرگته !!!
دیدگاه · 1392/02/7 - 21:20 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
jendzitpm84y4wxr7idp.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
احساسى که موقع شکست عشقى بهت دست میده،

مثل احساسیه که وقتى براى اولین بار سیگار میکشى، دارى

احساس میکنى بزرگ شدى

ولى تحقیر …!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/7 - 14:50 ·
3
Mostafa
Mostafa
دلم پیرمرد حلاج را میخواهد! تا پنبه هاى گره خورده ى دلتنگى ام را آنقدر بزند تا باز شود!
دیدگاه · 1392/02/6 - 00:45 ·
2
♥هـــُدا♥
90u7k1oa7pzdrqtefuxo.jpg ♥هـــُدا♥
اینقـנر ڪه برـآے[خـ ـــ ـر] ڪـرנטּ مـن سعـﮯ ڪرנے



براى خوנت وقـﭟ میذآشتـﮯ حتمـآ [آנمــ ــ] میشُـנے !
Mostafa
Mostafa
آرزویم برایت این است: درمیان مردمى که مى دوند براى زنده بودن, آرام قدم بردارى، براى زندگى کردن!
دیدگاه · 1392/01/31 - 22:40 ·
4
peyman
peyman
بابام خسته و كوفته از سر كار اومده خونه بهش ميگم سلام بابا!!
ميگه: ببين پسرم:
سلام سلامتي مياره
سلامتي شادي مياره
شادي عشق مياره
عشق همسر
همسر بچه
بچه دردسر
دردسر بدبختي
بدبختي مريضي
مريضي مرگ
پس سلامو زهر مار
برو بتمرگ پاى فيسبوكت
من o|:
مامانم =))))))
دیدگاه · 1392/01/30 - 00:04 ·
7
ebrahim
ebrahim
آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست كرده ، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده ، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است.
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 22:40 توسط Mobile ·
1
LeilA
LeilA
عکس هاى قشنگت دلیل بر زیبایى تو نیستساخته دست عکاس است!درونت را زیبا کن که مــدیون هیـچ عکاســى نباشـى

"خسرو شکیبایی"‬
دیدگاه · 1392/01/29 - 14:26 ·
4
Mohammad
1365884914572818_large.jpg Mohammad
عبد اللّه بن مسعود گوید: روزى بر فاطمه زهراء(علیها السلام)وارد شدم و عرضه داشتم: همسرت کجا است؟ فرمود: همراه جبرائیل به آسمان عروج نموده است، گفتم: براى چه موضوعى؟! فرمود: بین عدّه اى از ملائکه الهى مشاجره اى شده است; و تقاضا کرده اند یک نفر از آدم ها بین ایشان حکم و قضاوت نماید; و خداوند به ملائکه وحى فرستاد: خودتان یک نفر را انتخاب نمائید; و آن ها هم حضرت علىّ بن ابى طالب (علیه السلام) را برگزیدند.
... ادامه
Noosha
Noosha
ﺑﻪ یارو ﻣﻴﮕﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ ﺗﺎﻛﺴﻰ ﻛﻰ ﻛﻨﺎﺭﺕ ﺑﺸﻴﻨﻪ؟
ﻣﻴﮕﻪ: ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ! ﻣﻴﮕﻦ : ﭼﺮﺍ ؟
ﻣﻴﮕﻪ: ﺍﻭﻧﺎ ﻣﻴﭽﺴﺒﻦ ﺑﻪ ﻫﻢ ، ﺟﺎﻯ ﻣﻦ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻴﺸﻪ:)){-18-}{-18-}
دیدگاه · 1392/01/24 - 00:00 ·
5
Mohammad
Mohammad
... ادامه
Mohammad
Mohammad
شفای جوان مسیحی مبتلا به سرطان خون

حالشو داشتی بخون قشنگه
Patriot
Patriot
بــبــين... با تــوام...!
ميخــواى بــرى بـرو ...
ديگه هى زر نزن که مواظــب خودت باش و
خــوش بخت شى و اين زرت وپــرتا .....
وقــتى رفــتى...
ديگــه اين چيزا بهت مــربوط نيست...
فـــهميــــــدي؟؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/23 - 14:40 ·
2
Patriot
Patriot
ميخواى برى؟ بهونه ميخواى..؟ بذار من بهونه دستت بدم.
برو و هركس پرسيد بگو لجوج بود.. ! بگو فرياد ميزد.. !
بگو دروغ ميگفت! بگو اون نخواست!
نخواست كسى جز من تو دلش باشه..
اينهمه بهونه برات آوردم ! حالا اگه ميخواى برى . . .
برو به سلامت
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/23 - 14:10 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ظظسسسسسسسسس.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
این روزها می نشینم و به لباس هاى مشکیم خیره میشوم…

بر رویشان دست میکشم،

بغلشان میکنم،

بهشان وعده میدهم و میگویم:

دیگر چیزى نمانده،طاقت بیاورید…!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/22 - 23:20 ·
5
parsa
parsa
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
در پىچ وخم عشق خوردم به کوه عظىم خىانت نابود شدم تا به خود باز امدم فقط نامردىهاى عشق جا مونده بود . . .
Noosha
160098.jpg Noosha
رادان خطاب به «عسل بدیعی»: سلام من را به خسرو شکیبایی برسان...

بهرام رادان در یادداشتی خطاب به عسل بدیعی نوشته است: سلام من رو به همه برسون بخصوص خسرو شکیبایى که دلم تنگه براى اون خش صداش و على حاتمى و فردین و خلاصه هر کسى که مثل خودت اینجا نیست، ولى یاد و خاطره‌اش ثبته تو تاریخ این سرزمین.
... ادامه
صفحات: 16 17 18 19 20

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ