یافتن پست: #بابای

Noosha
images (31).jpg Noosha
Morteza
کودک درون مرتضی جون{-41-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من رفتم باشگاه{-38-}
Noosha
images (16).jpg Noosha
Reza Babaei
اینم کودک درون رضا بابایی عزیز{-7-}
mostafa AZ
images mostafa AZ
ندا اینو نیگاه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من رفتم تا شب{-162-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1388608292529099_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
جرات داری جواب بده!{-54-}
zahra
319411_187295501401564_931632442_n.jpg zahra
آرمیتا
نقاشیشو به آقا هدیه داد ،
بعدش بادام زمینی‌هاشو که با آقا قسمت کرد،
آقا از موهای بلند آرمیتا تعریف کرد،
آرمیتا قول داد تا موهاشو کوتاه نکند که به قول خودش آقا ناراحت نشود!
حالا همه‌ی اینها هم که بماند،
آرمیتا رفته منزل آقا و آقا را به قول خودش با دمپایی و بی‌عبا دیده و از آقا عروسک هدیه گرفته و حتی با مرغ و خروس‌های خانه‌ی ایشان هم بازی کرده و بعد ِ نیم ساعت با نارضایتی، رهبر را ترک کرده و حالا هم منتظر است آقا را دعوت کند و برای آقا قورمه سبزی بپزد و…
آن وقت ما هنوز معطل یک کارت دیدار هستیم که برویم حسینیه‌ی امام خمینی و آقا را از دور ببینیم!

آرمیتا در لحظه‌ی اول ورود به منزل آقا،
ایشان را با لفظ "بابا" خطاب می‌کند.. مادرش خندید که آرمیتا، دیدی اشتباه آقا رو گفتی بابا؟
آرمیتا با یقین گفت که "خب بابای همه‌ست دیگه"
و آن ما هنوز معطلیم رهبرمان را چه بنامیم!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1388137206348343_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اینم نی نی منه ها{-41-}...وقتی باباییش خواب بوده رفته بوسش کرده...ولی نمیدونم چرا باباش اینهمه تو عکس عوض شده{-36-}
Majid
213.jpg Majid
وقتی پیکـر بابامو،روش دستاشون اونو بـردن
وقتی گل های شقایق، پشت به پشت هم می مردن
وقتی جـای یه گلولـه رو به روی قلب پاکش
وقتی سجاده خونی، پـره از تیره و ترکش
وقتی یه پلاک خونی، جـای بابامو میگیره
از ندیدن چشای یه کودک، یه پدر داره میمیره
وقتی سجاده ی خونی، واسه ی بابام آوردن
روزگار ما سیاه شـد، زود بابامو بردن
بابا جون ،خواستم بدونی، نمی دونی چی کشیدم
اومــدم کنار بابام ،امـا انگار دیـر رسیـدم
روی سینه ی باباییـم، هنـوزم، جای گلوله است
دلت از جنس خدا بود ،موندن و رفتن بهونه است
نا نجیبا چی آوردن به ســر بابای پیرم
با همین دستای خالیم، انتقـامتو می گیرم
بابا جون قربونت برم، قربون اون دل پاکت
باشه قرار بعـدی ،منو ماهو، سـر خاکت
بابا جون دورت بگردم، قربون اون دل پاکت
بابا جون قرار بعدی، شب جمعه سر خاکت
شعر پدر.اجرا شده در چالوس در تاریخ ‏28‏ شهریور ‏91‎
سلطان احساس این شعر به زلزله زدگان استان آذربایجان شرقی تقدیم کرد
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
فعلا تا غروب{-55-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
انشای دانش آموز کلاس دوم دبستان:{-7-}
ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات

حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور. بابایمان همیشه وقتی با ما حرف می زند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز

بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول می خواهیم

می گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟ چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان می رفتیم خونه عمه

زهرا اینا یک تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه

گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می شم همچین می زنمت که به خر بگی* زن

دایی . بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و

بابایمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین

خروس جنگی بپری به مردم؟{-15-}
دیدگاه · 1392/10/2 - 14:41 ·
12
Noosha
298916.gif Noosha
یه کمی کار دارم.باید برم.کارام تموم شد برمیگردم.فعلا خدانگهدارتون{-22-}
حامد@ پسر تنها
87999836210698838017.jpg حامد@ پسر تنها
اینم بابای اونورآبی
حالا این کجاو اون کجا اخر خلاقیتیما
دیدگاه · 1392/09/27 - 20:36 ·
8
Morteza
1477480_204402529746370_2069793145_n.jpg Morteza
دیالوگی غم انگیز و در عین حال بی نظیر از فیلم حوض نقاشی
شهاب حسینی: ببخشید که بابات شدم سهیل!......
خدا تو رو یه هویی داد خب!......
اولش که مثل بچه غورباقه بودی همه می گفتن مثل باباشه .... اما خوب شد یواش یواش مثل مریم شدی...قشنگ،
خوب شد که مرد شدی بابا... به مریم گفتم نیاد تو تا مثل دو تا مرد، مردونه حرف بزنیم...
مامان و بابا خیلی خوبن بابا..... وقتی نیستن می فهمی ، به خاک آقام!
دفتر نقاشی مامانِ جدیدتو پاره نکنی بابا... گریه نکنی سهیل بابا.... نه! گریه مال مرده ، فقط سرتو بالا بگیر و
گریه کن .
خوب کاری کردی مامان و بابای جدید پیدا کردی برای خودت، منم بودم همینکارو می کردم....
آها راستی بند کفشت زیر پات نمونه ..... خداحافظ.
... ادامه
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
فعلا بابای {-41-}{-41-}
صوفياجون
Ras1.jpg صوفياجون
nafas
nafas
بابا نان نداد

بابا به خاطر نان جانش را داد

و دیگر هیچ وقت به خانه باز نگشت

ولی آن مرد با الگانس آمد همان که حتی نصف بابا

هم برای نان سگ دو نزد...

معلم چرا هیچ وقت از بابای من حرفی نزد..!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/20 - 15:37 ·
7
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ