یافتن پست: #باران

bamdad
bamdad
یعنی میشود

امشب که از همیشه خسته ترم

امشب که اسمان با عشق بازی خود حالم را بدتر میکند

امشب که باران قصد بند امدن ندارد

امشب که سکوت خانه به روحم چنگ میزند

امشب که دلم برای اشنایی دور تنگ شده است

امشب که هیچ کسی به یادم نیست

تو بیایی؟

یعنی میشود؟

صدای زنگ در بیایید

و من کلافه و بی حوصله

از اینکه این وقت شب کسی با من کاری ندارد

در را باز کنم...

ولی...

تورا ببینم

میشود؟

در اغوشت غرقم کنی

ارام زیر گوشم زمزمه کنی

خیلی خسته ای نه؟

بیا برویم...

خدایا حواست به من هست؟

با توام

نکند فکر کرده ای برای معشوقه ی زمینی اینها را مینویسم؟

خدایا از زمین و زمینیانت بی زارم

بیا و مرا با خود ببر

:(
zoolal
zoolal
غمگــین و خــــسته ام ...
دلـــم یکـــ هـــوای بارانـــی مـــیخــواهد یکــــــ شـــآنــه بــــرای گـــریه کـــردن ...

و یکـــــ گــور پـــــدری که نثار دنیا و تـــمــام مـــتعاـقاتش بـکــــنم ... !
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 20:48 ·
3
zoolal
zoolal
باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها
من میرم خونه چون مریض میشم حال دکتر و دارو ندارم …
دیدگاه · 1393/01/23 - 11:22 ·
3
zoolal
zoolal
باتو هستم ای غریبه
آشنایم میشوی؟
آشنای گریه های بی ریایم میشوی؟
من تمام درد باران را خودم فهمیده ام ...
مثل باران آشنای بی صدایم میشوی ؟
روزگار
این روزگار بی خدا تا زنده است
ای غریب آشنا
آشنا با این خدایم میشوی ؟
من که شاعر نیستم
شکل غزل را میکشم
رنگ سبز دلنشین صفحه هایم میشوی ؟
ای غریبه با شکوه و دلخوشی
همسرای خنده های باصفایم میشوی ؟
بوی غربت میدهد این لحظه های بی کسی
با تو هستم ای غریبه آشنایم میشوی؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/22 - 13:20 ·
2
bamdad
bamdad
بی تو مهتاب شبی... نه ..... شب بارانی بود

رشت، آبستن یک گریه ی طو لانی بود

راه می رفتم و هی خون جگر میخوردم

در سرم فکر و خیالی که نمیدانی بود

لشکر چادر تو خانه خرابی ها کرد

چادرت چشمه ای از دوره ی ساسانی بود

آه در یاب مرا دلبر بارانی من

ای که معماری ابروی تو گیلانی بود

توبه ها کردم و افسوس نمیدانستم

آخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بود

همه ی مصر به دنبال زلیخا بودند

حیف، دیوانه ی یک برده ی کنعانی بود

"مرتضی عابدپورلنگرودی"
... ادامه
bamdad
bamdad
بی شک

یک روز ، سی سال بعد

از کنار عابران که رد می شوی

بوی عطری گیجت می کند ...



پرتاب می شوی به سی سال قبل

و دعا می کنی همان لحظه باران ببارد

تا گم شود قطره ی اشکی ...



که به یاد شاعر عاشقانه های «تقدیم به تو»

با حوصله پایین می افتند از چشم هایت

از همان چشم هایی که ...



...



آه !

تو مرا به یاد خواهی آورد



بدون شک ، یک روز

شاید سی سال بعد !
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 15:58 ·
6
zoolal
zoolal
کاش وقتی آسمان بارانی است

چشم را با اشک باران تر کنیم

کاش آن وقتی که تنها میشویم

لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم
دیدگاه · 1393/01/21 - 10:00 ·
2
bamdad
bamdad
باران این روز ها دامن میزند به دلتنگی هایم...

این هوا به اوج دیوانگی میکشاندم ....

هرچه تلاش برای از یاد بردنت میکنم ...

هوا به باد میسپارتش ...

دلم هوای گریه داره , هوای بودنت..

کاشکی دلتنگی هام پایان یابدکاشکی میتوانستم به اوج بیخیالی برسم ..

کاشکی نبودنت به جای بودنت ارزو بود کاشکی....
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 20:42 ·
8
Noosha
بچه خیابانی Noosha
باران می بارید
كودك نگاهی به سوراخ چكمه اش انداخت!
لبخندی زد
سرش را رو به آسمان كرد وگفت:

” خدایا گریه نكن “

” امشب می دوزمش…!
... ادامه
bamdad
bamdad
آرزویم این است
که این بهار جورِ دیگری بیاید
آسمان نه مثل هر سال ، امسال جورِ دیگری آبی
آفتاب بر بام خانه هامان جورِ دیگری بتابد
ابری اگر بارانیست ، جورِ دیگری ببارد
روزگار جورِ دیگری با ما
آدمها جورِ دیگری باهم
زندگی جورِ دیگری باشد
آرزویم این است
یک روز حالِ من جورِ دیگری باشد
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 19:54 ·
7
zoolal
zoolal
اگر فنجان کوچک زیر باران نگاه دارید به اندازه ی همان

فنـــجان به شمــا می رسد. اگر کاسه بزرگی نگاه دارید به

همان اندازه در آن آب جمع می شود.چه ظرفی در زیر

باران رحمت الهی قرار داده اید ؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 18:40 ·
2
bamdad
bamdad
غمگــین و خــــسته ام ...


دلـــم یکـــ هـــوای بارانـــی مـــیخــواهد


یکــــــ شـــآنــه بــــرای گـــریه کـــردن...


و یکـــــ گــور پـــــدری که نثار دنیا


و تـــمــام مـــتعاـقاتش بـکــــنم ... !
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/19 - 21:22 ·
9
Noosha
810624-788f4aed92da6a9a973a778b3ff72cf7-org.jpg Noosha
... ادامه
Noosha
806478-414f68b1503b04bee43bdb5f0c194be5-org.jpg Noosha
می توان در قاب خیس پنجره /
چک چک آواز باران را شنید /
می توان دلتنگی یک ابر را در بلور قطره ها بر شیشه دید /
می توان در زیر باران گام زد /
لحظه های تازه ای آغاز کرد
/ پاک شد در چشمه های آسمان
/ زیر باران تا خدا پرواز کرد
... ادامه
bamdad
bamdad
چه شبی است!

چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،

گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.

می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.

هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.

چه می‌دانم؟

خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛

غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.

هر قطره‌ی این باران،

کلمه‌ای از آن سرودهاست.
... ادامه
zoolal
zoolal
گاه می اندیشم ، چندان مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم ،
همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران …
و انسانهایی در زندگیم باشند که زلالتر از باران هستند ….
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/17 - 08:45 ·
1
ParNiyA
Spring-Fragrance-Beautiful-Album--694x417.jpg ParNiyA
این عصرهای بارانی بهاری ،
عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد …
گـوئـی … تـو می افـتی؛
و مـن می شـوم …
تـمام ” مــن” دارد “تـــو” می شـود … بـاور مـی کنـی؟
zahra
zahra
دیدگاه · 1393/01/15 - 16:58 ·
5
bamdad
bamdad
دستــم را بالا مــی برم

و آسمان را پایین مــی کشـــم

مــی خواهــــــم بزرگــــــی زمین را نشان آسمان دهـــــــم

تا بداند

گمشده ی من

نه در آغــــوش او

که در همین خاک بـــــــی انتهاست

آنقدر از دل تنگـــــی هایـــــــم برایش

خواهــــــم گفت

تا ســـرخ شود....

تا نــــم نــــم بگرید....

آن وقت رهایش مـــی کنــــــــم

و مـــی دانــــــم

کســــــی هــــــرگــــــز نــــــخواهد دانست

غـــــــم آن غروب بارانـــــــی

همه از دلتنگـــی های من بود!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/15 - 16:48 ·
6
zahra
rain-tree.jpg zahra
گاه می اندیشم... چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران.. و خدایی که زلال تر از باران است...
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
soheil چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی…
یکی که بهش اعتماد داری …
بهت اعتماد داره …
از دلتنگی هاش برات میگه …
از دلتنگی هات براش میگی …
آروم میشه …
آروم میشی …
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه …
این حس مثل قطره های باران پاکه…
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
تنها باران است که گاهی در اوج تنهایی من در آن لحظه که هیچ کس نیست ،
با من از تو می گوید …
ولی درد من این است که دیریست باران نمی بارد !
صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ