یافتن پست: #باغچه

♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد
بعد تو هیچ وقت آسمون
دستمال آبی سر نکرد
ابر سپید سحری
پنجره ها رو تر نکرد
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد
ای فال خوشبختی من
برای پیدا کردنت
رسوای عالمی شدم
بیا که از دوری تو
طعنه شنیدم از همه
زخمی هر غمی شدم
اگه تو بیای تو جشن عشق
من و هر چی گل تو باغچه هاست
به هوای تو پر میگیریم
اگه تو بیای تو جشن عشق
من و این پرنده های غم
به صدای تو پر میگیریم
بیا که دلم همیشه تو رو میخونه
وقتی تو باشی آفتاب و مهتاب میمونه
وقتی تو از سفر بیای
آفتاب و مهتاب درمیاد
شهرو چراغون میکنم
شبهای دوری سر میاد


MahnaZ
edbomj1v4r9opxwas8.jpg MahnaZ
یکی از نامه هایی که غضنفر برای عشقش نوشت
{-67-}{-41-}{-134-}{-138-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
سلام سلام سلام سلام همگی سلام همگی سلام ای زندگی سلام ای زندگی سلام ای عزیزای دلم یه روزی ایوون از پرستوها پر میشه باز ای عزیزای دلم یه روزی سبزه رو باغچه ها چادر میشه باز ای عزیزای دلم دوباره غصه ها از دلامون رونده میشن ای عزیزای دلم یه روزی غزلای مهربون خونده میشن سلام سلام سلام سلام همگی سلام همگی سلام ای زندگی سلام ای زندگی سلام روز نو مبارکه روزی نو خونه نو مبارکه عشقمون مبارکه مستی و میخونه نو مبارکه روز میره هفته میاد هفته میره ماه میاد با زمونه ساختیم و زمونه با ما راه میاد سلام سلام سلام سلام همگی سلام همگی سلام ای زندگی سلام ای زندگی سلام یه روزی با اشک شادی میبینیم گلدونای خونه رو عاشق همدیگه هستیم و به دنیا نمیدیم اون هوای خونه رو تو عزیز مرحم عشقو روزخم دل دیوونه بذار تو عزیز باز تو سفره مون شراب و گل وپیمونه بذار هرجا که یه سایه بونه واسه مون باز بیاد خونه مون اسمشو خونه بذار اسمشو خونه بذار اسمشو خونه بذار یه روزی با اشک شادی میبینیم گلدونای خونه رو عاشق همدیگه هستیم و به دنیا نمیدیم اون هوای خونه رو تو عزیز مرحم عشقو روزخم دل دیوونه بذار تو عزیز باز تو سفره مو
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
خونه پر از رنج سکوت وای دلم تنگه
گل های باغچه پیش چشمم وای چه بی رنگه
گل توی گلدون باز دوباره داره میمیره
راه نفس رو بغض دیدار به تو میگیره
روزی به چشم تو من بهترین بودم
عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم

از آشیون دل کندن و رفتن که آسون نیست
در سینه عشق تازه پروردن که آسون نیست
روزی به چشم تو من بهترین بودم
عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم

خونه پر از رنج سکوت وای دلم تنگه
گل های باغچه پیش چشمم وای چه بی رنگه
گل توی گلدون باز دوباره داره میمیره
راه نفس رو بغض دیدار به تو میگیره
روزی به چشم تو من بهترین بودم
عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم

از آشیون دل کندن و رفتن که آسون نیست
در سینه عشق تازه پروردن که آسون نیست
روزی به چشم تو من بهترین بودم
عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم
Mostafa
Mostafa
خونه پر از رنج سکوت وای دلم تنگه

گل های باغچه پیش چشمم وای چه بی رنگه

گل توی گلدون باز دوباره داره میمیره

راه نفس رو بغض دیدار به تو میگیره

روزی به چشم تو من بهترین بودم

عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم

از آشیون دل کندن و رفتن که آسون نیست

در سینه عشق تازه پروردن که آسون نیست

روزی به چشم تو من بهترین بودم

عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم

خونه پر از رنج سکوت وای دلم تنگه

گل های باغچه پیش چشمم وای چه بی رنگه

گل توی گلدون باز دوباره داره میمیره

راه نفس رو بغض دیدار به تو میگیره

روزی به چشم تو من بهترین بودم

عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم

از آشیون دل کندن و رفتن که آسون نیست

در سینه عشق تازه پروردن که آسون نیست

روزی به چشم تو من بهترین بودم

عاشق ترین بودی عاشق ترین بودم
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 11:51 ·
1
شهرزاد
شهرزاد
این روزها زود خسته می شوم
از بودنی چنین نابود
از ضربه های تازیانه ی یادت
بر خاطر زخم دار و کبود

این روزها شبیه دیروزم
وامانده در زمانه ی پیش
می روم به نا کجای جنون
در گریز از سکوت ابلهانه ی خویش

کجایی ای گذشته من
تویی که فقط مانده ای در یاد
بیا که رفتنت مرا زمن دزدید
دار و ندار دلم داده ای بر باد

تو رفته ای و این زمانه مرا
در ناکجای جنون دفن می کند
روح خیس خورده از اشک مرا
در آفتاب بی کسی اش پهن می کند

گلهای باغچه هنوز عطر تو را
از خاطرات حیاط قرض می کنند
سرو بلند سر به اسمان زده را
طرحی زقامت تو قرض می کنند

بعد از تو آینه با ترک های خودش
گویی زتکرار من درد می کشد
لمس تصویر تو را آرزو دارد
با دیدن من آه سرد می کشد

من در این خانه متهم شده ام
شاید که رفتنت گناه من باشد
کابوس این گناه همبستر من است
شاید که رفتنت از اشتباه من باشد

این اسمان بعد تو ابری به خود ندید
باغچه بی باران سخت تشنه لب است
ماهی قرمز حوض فیروزه
ببین زدوریت چگونه جان به لب است

دیدگاه · 1392/02/6 - 01:29 ·
3
ebrahim
ebrahim
ند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم
... ادامه
iman
iman
سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نزاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره

@@@@@@

به سلامتی اون رفتگری که تو این هوا داره به عشق زن بچش

کوچه و خیابون رو جارو میزنه که یه لقمه نون حلال در بیاره . . .

@@@@@@

به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه . . .

@@@@@@

به سلامتی همه باباهایی که

رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه !

@@@@@@

سلامتی مادر

که وقتی غذا سر سفره کم بیاد

اولین کسی که از اون غذا دوس نداره خودشه . . .

@@@@@@

به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!

@@@@@@

.به سلامتي اون بچه اي که بعد از شيمي درماني از پدرش ميپرسه شبيه رونالدو شدم يا

روبرتو کارلوس...؟

و به سلامتي اون پدري که بهش گفت از هردوشون خوشتيپ تر شدي...

@@@@@@

به سلامتی باغچه ای که خاکش منم گلش تویی و خارش هرچی نامرده

@@@@@@

به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که

بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند . . .

@@@@@@

.به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه

میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،


اما بچه اش خجالت میکشه

به دوستاش
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز که همین شوق مرا، خوب ترینم، کافی ست …{-35-}
دیدگاه · 1392/01/21 - 18:05 ·
4
ღ×گیلدا×ღ
70096.jpg ღ×گیلدا×ღ
مثه خوابی…مثه رویا
مثه آرامش دریا
مثه آسمون آبی
آرومی وقتی که خوابی
مثه پروانه نجیبی
تو یه رویای عجیبی
مثه یاسای تو باغچه
مثه آینه تو تاغچه
مثه چشمه ی زلالی
انگاری خواب و خیالی.
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/15 - 13:49 ·
9
شهرزاد
شهرزاد
قرار نبود كه...

قرار نبوده تا نم باران زد، دست پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم. قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی. ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده های مصنوعی، آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی...
هر چه فكر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم، این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟
قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم، بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود. باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند و عاقبت هم یک روز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود. یک کاوه لازم است که آهنگری کند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند.
...
... ادامه
MONA
Photo1368.jpg MONA
بچه ها قشنگ ِ ؟!؟ {-26-}
صوفياجون
صوفياجون

از مشتقات برنج استفاده های گوناگونی میشود:
پوست زٍٍِبر برنج (فلfal)را با گِل رس قاطی می کنند و آن را در گِل مالی ساتمان به کار می برند- دم کرده ی آن را برای درمان ریزش مو تجویز می کنند- برای دودی و خشک کردن برنج و ماهی ، آتشش میزنند- برکف طویله میریزند- در خاک گلدان و باغچه میریزندتا گل و گیاه از یورش حلزون در امان بمانند- با سوزاندن فل حشره ها را در شب از خانه می رانند.
پوست نرم برنج(کبک) را به دام های لاغر می دهند تا قوی شوند- و داخل اتاق ها را با آن گل اندود می کنند.
با ساقه برنج (کولوش) شیروانی خانه ،انبارو طویله را می پوشانند، از آن ریسمان (ویریس)، آویزه (جبد) و زیر دیگی (گرک) می بافند. از جبد برای نگهداری ظروف غذا ، هندوانه و کدو استفاده می شود و گرک را زیر ظرف برنج و خورش داغ می گذارند، زنان روستایی از ساقه برنج حصیر ، سبد، کلاه، بادبزن، جارو و ابزار تزیینی می بافند. دانه های شکسته برنج را آرد می کنند، با آرد چند ونه نان برنجی ، فرنی، حلوا و شیرینی درست می کنند، دانه های خُردتر برنج درجه دو را خوراک طیور و ماکیان می کنند.{-41-}{-41-}
1 دیدگاه · 1391/12/1 - 23:22 در گیلک ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
normal_Photo-Skin_ir-F (25).jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید غضب الود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من ارام ارام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد ازارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا؟ خانه ی کوچک ما سیب نداشت...
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
503104_4TS5Fwix.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تو دروغ می گفتی

به باغچه ی کوچک

به شمعدانی ها

به فردای منتظر

و به چند سالگیم!

به من

که تمام کودکیم

کنار افسانه هایت گذشت!

تو دروغ می گفتی

و من هر روز

قد می کشیدم

در آغوش قصه هایت

مغرورانه

ناباورانه...!

کجایی شهرزاد قصه گو؟

قصه را تمام کرده ای اما

جا گذاشتی کنار خوابهای من

نقابت را
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/13 - 15:14 ·
6
ღ sepide ღ
ღ sepide ღ
گاهی باران همه ی دغدغه اش باغچه نیست ،گاهی از غصه ی تنها شدنش میبارد
دیدگاه · 1391/11/13 - 13:52 ·
6
ღ sepide ღ
ღ sepide ღ
قدیما ظرف یکبار مصرف نبود، دختر همسایه دوبار میومد،
یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت. بعد میگن چرا آمار ازدواج کم شده
شما دارین فرصتها رو از جوونا میگیرین... والا
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
. . .
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک دلم میگیرد.

سهراب سپهری
دیدگاه · 1391/11/6 - 16:20 ·
5
شهرزاد
شهرزاد
می توان تنها بود

می توان شادی را در میان باغچه ای پیدا کرد

به گل سرخی، به پروانه ها راضی بود

می توان تنها بود

گرچه گاهی ثانیه ها،غمگین است

زندگی شیرین است

تو به آسانی تسلیم نشو

به در و دیوار لبخندی بزن

می توان تنها ماند
.
.
.
نیما هوشمند
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/4 - 13:44 ·
7
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
گلی از شاخه اگر می چینیم ، برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم و شبی چند از آن را هی بخوانیم و ببوسیم و معطر بشویم ، شاید از باغچه ی کوچک اندیشه یمان گل روید . . .
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/4 - 08:16 ·
2
Noosha
Islamic-wallpaper-2.jpg Noosha
خداوندااااااااااا تو که غریبه نیستی دلم کمی بی حوصله ُ... نگاهم جای پای باران را قدم می زند ُ ... واژه ها هم این میان دل به شعر شدن نمی دهند ُ ... می گذارند هم لهجه با گلدانهای کنار باغچه تشنه ی جرعه‌ای نگاه باشم ُ ... تمام صدایم وام دار نام تو ... . . .
{-128-} خداوندا روزگارم را به خیر گردان....
دیدگاه · 1391/11/1 - 20:31 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید
و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و
به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ ، حس کنی هنوزم دوسش داری
چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش
همه وجودت له شده ….
چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی
اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی….
چه قدر سخته وقتی
پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی
تا نفهمه هنوزم دوسش داری …….
چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی
و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب

بگی : گل من باغچه نو مبارک
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/26 - 21:26 ·
4
...
...
آن سوی دلتنگی ها. آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن
هاست.


دوست خوبم

دعامیکنم که هیچگاه چشمهای زیبای تورا

درانحصارقطره های اشک نبینم

دعامی کنم که لبانت رافقط درغنچه های لبخندببینم

دعامیکنم دستانت که وسعت آسمان وپاکی دریاوبوی بها راداردهمیشه ازحرارت عشق گرم باشد

من برایت دعامیکنم که گل های وجودنازنینت هیچگاه پژمرده نشوند

برای شاپرک های باغچه خانه ات دعامیکنم

که بالهایشان هرگز محتاج مرهم نباشند

من برای خورشیدآسمان زندگیت دعامیکنم که هیچگاه غروب نکند{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
Majid
Majid
تو به من خنديدي

و نمي دانستي

من به چه دلهره از باغچه همسايه

سيب را دزديدم



باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلوده به من كرد نگاه



سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

و تو رفتي و هنوز،

سالها هست كه در گوش من آرام،

آرام

خش خش گام تو تكرار كنان،

ميدهد آزارم



و من انديشه كنان

غرق اين پندارم

كه چرا،

- خانه كوچك ما

سيب نداشت .
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/17 - 21:10 ·
3
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ