یافتن پست: #باغچه

شهرزاد
شهرزاد
غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه‌ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می‌رسد
تو چه فکر می‌کنی؟
کدام یک درست گفته‌اند
من که فکر می‌کنم

گل به راز زندگی اشاره کرده‌است
هرچه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن

بیشتر ز غنچه پاره کرده‌است!

قیصر امین ‌پور
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/22 - 21:55 ·
8
نگار
نگار
پدر: پسرم این گلها را از کجا آوردی؟

پسر: از باغچه ی همسایه.

پدر: اون میدونه که تو گلهاشونو چیدی؟

پسر: پس چی که میدونه، تا همین پشت در خونه دنبالم دوید!
... ادامه
Noosha
0.003001001352566017_taknaz_ir.jpg Noosha
شادی مادر بزرگ باراک اوباما{-33-}
سارا اوباما، در تمام مدت انتخابات، در روستای کوُ ِگلوُ ی کنیا، همراه مردم این روستا نگران اعلام نتیجه بود. با اعلام پیروزی مجدد نوه اش، شادی "تمام وجودش" را گرفت.
سارا همسر سوم پدربزرگ اوباماست. سارا همزمان با رای گیری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ، با برگزاری کنفرانس مطبوعاتی کوچکی در باغچه خانه اش در روستایی در غرب کنیا به خبرنگاران گفت: ایمان دارم اوباما پیروز می شود. قلبم می گوید او پیروز خواهد شد. من همه چیز را به خدا واگذار می کنم.
دادگر
دادگر
اهل كاشانم

روزگارم بد نیست

تكه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی .

مادری دارم ، بهتر از برگ درخت .

دوستانی ، بهتر از آب روان .

*****

و خدایی كه در این نزدیكی است :

لای این شب بوها ، پای آن كاج بلند.

روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه .

*****

من مسلمانم .

قبله ام یك گل سرخ .

جانمازم چشمه ، مهرم نور .

دشت سجاده من .

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم

در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف .

سنگ از پشت نمازم پیداست :

همه ذرات نمازم متبلور شده است .

من نمازم را وقتی می خوانم

كه اذانش را باد ، گفته باشد سر گلدسته سرو

من نمازم را ، پی (( تكبیرة الاحرام )) علف می خوانم

پی (( قد قامت )) موج .

*****

كعبه ام بر لب آب

كعبه ام زیر اقاقی هاست .

كعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهربه شهر

(( حجر الاسود )) من روشنی باغچه است .
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/24 - 11:46 ·
7
Noosha
dtc051xc3l1jvnsjjeqj.jpg Noosha
دوست خوبم...
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/25 - 11:06 ·
7
abbasali
abbasali
درباغچه تکیده از تنهایی<br> درسایه خلوت من ودیواری<br> در پیچش خارهای هرزه هرجایی<br> در خاک غریب، خالی ازهرباری<br> من سبز شدم <br>به گرمی بوسه تو
... ادامه
abbasali
abbasali
<strong>داستان فوقالعاده جالب</strong><br> مرد متاهل با منشی خود رابطه داشت. یک روز باهم به خانه منشی رفتند و تمام بعد از ظهر باهم عشق بازی کردند، بعد خسته از خستگی به خواب رفتند. ساعت هشت شب مرد از خواب بیدار شد، به سرعت مشغول پوشیدن لباس شد و در همین حال از معشوغه اش خواست تا کفشهایش را بیرون ببرد و روی چمنهای باغچه بمالد تا کثیف به نظر برسد. بعد از پوشیدن کفشها به سرعت راهی خانه شد. در خانه همسرش باعصبانیت فریاد زد: تا حالا کجا بودی؟ مرد پاسخ داد: من نمی توانم به تو دروغ بگویم، من با منشیم رابطه دارم و ما تمام بعد از ظهر را مشغول عشق بازی بودیم !!! زن به کفشهای او نگاه کرد و گفت: دروغگوی پست فطرت من میدانم که تو تمام بعد از ظهر را مشغول بازی گلف بودی
... ادامه
Seddigheh
Seddigheh
گاهی باران همه ی دغدغه اش باغچه نیست،<br>گاهی از غصه ی تنها شدنش می بارد...!<br>.
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ