یافتن پست: #بوت

نگار
506141_ncruw5UF.jpg نگار
طلای گنبدِ تو، وعده گاه کبوترهاست؛

کبوترِ دلِ من، بی شکیب می آید؛

برات گشته به قلبم، مُراد خواهی داد؛

چرا که ناله ی «امّن یُجیب» می آید ...



السلام علیک یا علی بن موسی الرضا «علیه السلام»
... ادامه
parastou
parastou
قبلنا می‌گفتن مرد باید ایستاده بمیرد یا با گلوله سربی توی سینه

مردای امروزم زیر موچین و بوتاکس و پروتز و عمل بینی‌ جون ندن خیلیه !{-11-}
دیدگاه · 1392/06/24 - 21:47 ·
6
شهرزاد
شهرزاد
تو دل یه مزرعه

یه کلاغ رو سیاه

هوایی شده بره

پابوس امام رضا

اما هی فکر می کنه

اون جا جای کفترهاست

آخه من کجا برم

یه کلاغ روسیاه

من که تو سیاهیها از همه رو سیاه ترم

میون اون کبوترها با چه رویی بپرم

تو همین فکرا بودش

کلاغ عاشق ما

یه دلش می گفت برو

یه دلش می گفت بمون

که یهو صدایی گفت

تو نترس و راهی شو

به سیاهی فکر نکن

تو یه زائری برو
... ادامه
Mostafa
Untitled1.png Mostafa
{-163-}
Mohammad
emam-reza-16.jpg Mohammad
شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها

MahnaZ
7953.png.jpg MahnaZ
بر تـو خوبی ها، ای سرچشمـه .
برایت است و برای دیدن می کنــد.
را کرده ام که بر گنبدت می کننــد
برایت می کشد. برای ها!
برای پنجره فولادت، صحن و سرای با صفا! یا (ع)!
یا است . . .

ــــــی_الرضـــــا
... ادامه
Mohammad
behrooz-behnejad.jpg Mohammad
بهروز به نژاد

بهروز به نژاد: رضا 120
مجتبی نظری: بهروز به نژاد گفت: دلیل اینکه عنوان این مطلب را «رضا 120» گذاشتم این است که بیک ایمانوردی، یادش بخیر، با شیرینی خاصی که داشت، می گفت: «به من بگین رضا 120» (منظور دستمزد 120 هزار تومانی او بود برای هر فیلم). یک بار گفتم خُب اگر تهیه کننده ای رقم بیشتری برات پیشنهاد کنه چی؟! گفت: «بازم بگین رضا 120». طنز خاص خودش را داشت و آدم جالبی بود.
دوستی ما همزمان با همکاری فیلم «واسطه ها» به کارگردانی حسن محمدزاده پایه گرفت و خاطراتی زیبا برایم مانده در رابطه دوستی با بیک. زمانی که با ما کارش را شروع کرد، از هفت روز هفته، دو تا سه روزش را در سه فیلم مختلف کار می کرد!! و یک روزِ آزادش را هر تهیه کننده ای زرنگتر بود از آن خود می کرد. گاهی تهیه کننده ها یک راست (برای صرفه جویی در وقت!) به صحنه فیلمبرداری دیگری می رفتند که بیک مشغول کار بود، لباس نقش خودشان را تنش می کردند و او را با خود می بردند.
با این توضیح می خواهم بگویم، همکاری اش در فیلمی که کارگردانش به تازگی از آمریکا آمده بود و دو رل مقابلش تئاتری بودند (فرزانه تائیدی و من) کار آسانی نبود. کارگردان برای تغییر ظاهر بیک سبیلی برایش گذاشت که بیشتر شبیه چارلز برانسون می شد و بین خودمان کارگردان هم بدش نمی آمد. فیلمبرداری بسیار طول کشید (بیش از یک سال و چند ماه)، به خاطر مشکلات مالی تهیه کننده، بیک ایمانوردی سمت تهیه کنندگی را هم به عهده گرفت. چند باری شب ها با هم بیرون رفتیم، خالی از تنوع نبود، مستی و شادی!
قسمتی از منزلش شبیه باشگاه های ورزشی بود و بسیاری از وسائل مدرن برای خودش و فرزندانش تهیه کرده بود. و البته یکی دو تا موتور سیکلت گردن کلفت! نحوه زندگی او در خارج از ایران نشان از شخصیت محکم او داشت. یادش را گرامی می دارم. از این فرصت استفاده می کنم و یادی از دو دوست و همکارم ایرج قادری و ایرن می کنم و همینطور بوتیمار. روحشان شاد. خاطرشان همیشه زنده است.
... ادامه
Mohammad
farzaneh-taeidi.jpg Mohammad
فرزانه تاییدی و رضا بیک ایمانوردی

فرزانه تاییدی: بیک هنرپیشه سینمای تجاری و مردم پسند ایران بود
مجتبی نظری: فرزانه تاییدی گفت: نوشتن درباره همکاران هنری، و بخصوص آنان که در میان ما نیستند لازم است، با تفکری سالم باشد و منصفانه، که معتقدم بسیار به محتوای صادقانه ی نوشته کمک می کند.
و اما درباره ی زنده یاد بیک ایمانوردی: او هنرپیشه سینمای تجاری و مردم پسند ایران بود و طرفداران بسیاری داشت. بازیگر خوبی بود. اغلب رل هایی که به او می دادند، شخصیت ساده لوح و مهربان بود که بخصوص برای جوانان و حتی بچه ها جذاب بود و همین موضوع فروش فیلم هایش را تضمین می کرد. نقش های جدی در کارنامه او زیاد نیست، ولی در فیلم «واسطه ها»، تنها همکاری من با او بود، کاراکتری جدی را بازی می کرد. در این فیلم سعی می کرد بر خلاف بقیه ی کارهایش دیالوگ ها را حفظ کند، برایش کار بسیار سختی بود! با این حال در این همکاری بسیار صادقانه پا به پای من و بهروز به نژاد - که به هرحال در اصل بازیگر تئاتر بودیم - کار کرد، و به نظر من نتیجه ی کارش هم خوب بود.
در اینجا از آقای حسن محمدزاده کارگردان فیلم هم یاد می کنم که قدر هنرمندان جدی را می دانست و با صبوری کار را به اتمام رساند و اینکه چقدر فیلم موفق بود بحثی جداگانه است. در اینجا دلم می خواهد از عبدالله بوتیمار که در این فیلم با ما بود یاد کنم. روح او و رضا بیک ایمانوردی شاد.
... ادامه
Mohammad
manoochehr-vosoogh.jpg Mohammad
منوچهر وثوق و رضا بیک ایمانوردی

منوچهر وثوق: بیک به تنهایی کارهای خطرناک را در فیلم ها انجام می داد
علی رجبی: منوچهر وثوق گفت: من در حدود پنج فیلم در اوج جوانی ام با زنده یاد رضا بیک ایمانوردی کار کردم. فیلم ها به نام های «پابرهنه ها»، «تکخال»، «الکی خوش»، «زیبای پرور» و «آخرین لحظه» نام داشت. او یکی از دوستان صمیمی من بود. بیک به تنهایی کارهای خطرناک و سخت را در فیلم ها انجام می داد. سعی بسیاری در کمک و راهنمایی به من می کرد.
آن زمان در فیلم ها مد بود که هنرپیشه جوان فیلم باید آواز بخواند یا برقصد که برای من بسیار سخت و مشکل بود، یادم هست در فیلم «تکخال» او من را در این سکانس ها کمک می کرد و با اینکه سنش بیشتر از من بود، به من میدان می داد و کمک می کرد.
اوایل انقلاب هنگامی که سینما ها تعطیل شد، در تئاترهای لاله زار کار می کردم، ایشان با زنده یاد عبدالله بوتیمار جمعه ها به دیدن من می آمدند و با هم ناهار می خوردیم. یک روز جمعه وقتی با من خداحافظی می کرد، دیدم خیلی محکم و جوری دیگر من را بوسید و خداحافظی کرد که بعد از چند روز فهمیدم از ایران خارج و به ترکیه رفت، و بعد به آلمان و در نهایت بعد از چند سال به آمریکا سفر کرد. با بیک تماس تلفنی داشتم و قرار شد هم دیگر را در لندن ببینیم که متاسفانه اجل مهلت نداد.
زنده یاد بیک تمامی نقش ها را از قبیل کمدی و جدی بازی کرد و در هر دو از نظر من عالی بود. در فیلم هایی که منوچهر اسماعیلی جای او صحبت می کرد، بسیار شیرین و دیدنی ظاهر می شد که موفق هم بود. در نهایت حدود 140 فیلم بازی کرد. روزی که بیک فوت کردند بسیار متاثر شدم، آن روز قسمت هایی از فیلم هایش که در مورد زندگی شخصی او بود را دیدم که با آن سن هنوز ورزش می کرد و متاسفانه خیلی زود از بین ما رفت روحش شاد...
... ادامه
LeilA
LeilA
بهترین جراح قلب آمریکا میمیره
براش تابوتی بشکل قلب درست میکنن
یهو وسط مراسم،یه نفر بلند بلند میخنده!
میپرسند چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
میگه :
من جراح زنان و زایمانم!
داشتم تابوتمو تصور میکردم!!!!!!!!!!!!!!!!!‬
... ادامه
Noosha
l9847_052.jpg Noosha
دلم پـآییز میخواهد

ترجیحا مهر ماه

باران هم ببارد...

دلم قدم زدن میخواهد

از اینجا تا خودِ...

تا جایى كه نایى براى ادامه نماند!

تا اوج لمس رنگ برگ ها

تا نهایت استشمام خوشبوترین عطر جهان

لا به لاى درختان نیمه برهنه ى نم خورده

دلم بدجور بى تاب پـآییز است...!
... ادامه
NEGAR
NEGAR
یادمه بچه که بودم مورچه شکار میکردم ( بعلهه گاهی هم مگس ) میبردم خونه ی عمو عنکبوت شکارمو میزاشتم دم در زنگشو میزدم فرار میکردم ... خعلی بچه مفیدی بودم حس حشره دوستی داشتم ........
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/19 - 15:44 ·
6
Mostafa
گوچی-113.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-112.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-111.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-110.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-108.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-107.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-106.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-105.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-72.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-104.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-71.jpg Mostafa
... ادامه
Mostafa
گوچی-70.jpg Mostafa
... ادامه
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ