یافتن پست: #آهو

kowsar
kowsar
گرگ هر شب به شکار میرفت و بی آنکه چیزی شکار کند باز میگشت...‏ ﺷﺒﯽ ﮔــــﺮگ را ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺩﯾﺪﻡ... ﺑﺎ ﻻﺷﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻮ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻠﻪ ﺁمد! ﮔﺮﮒﻫﺎﯼ ﮔﻠﻪ ﺷﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﺎﺭ ﺍو. ﭘﺮﺳﯿﺪند ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔــــــــﺮﮒ؟!! ﮔﻔﺖ: شبی در ﺳﯿﺎﻫﯽ بیابان ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ؛ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﺑﻮد! هر شب به خواست پایم که نه، به تمنای دلم میرفتم تا تماشایش کنم... امشب محو او بودم که ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ ﺭﺍ؛ ﺩﻭﯾﺪﻡ… ﭘﺮﯾﺪﻡ… ﺯﯾﺮ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﯾﺪمش!! آنچنان ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ که ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ "سهم دلم" ﻧﺼﯿﺐ "ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ" ﺷﻮﺩ...
... ادامه
دیدگاه · 1395/04/8 - 02:13 ·
1
bamdad
4440-13124.jpg bamdad
مجری: جیگر تو چرا امروز انقدر ساکتی؟
جیگر: عاشق شدم! عاشق شدم! عاشق شدم!
مجری: بله!؟ مگه خرام عاشق میشن!؟
فامیل: آقای مجری با این مهریه های امروزی دیگه فقط خران که عاشق میشن!
جیگر: جیگرم! جیگرم! جیگرم!
مجری: خب حالا طرف کی هست!؟ ایشون هم مثل شما خر...ببخشید جیگره!؟



فامیل: آقای مجری حتماٌ خره که قبول کرده زن این شه دیگه!
جیگره: نه...مثل من نیست! آهوئه! آهوئه! آهوئه!
فامیل: رفتی عاشق آهو شدی الاغ!؟ تو با این اعتماد به نفست چطور سلطان جنگل نشدی!؟
:)
مرجان بانو :)
500x500_1462990754834409.jpg مرجان بانو :)
دلبری کردنت ای یار دل آزار کم است
دوستت دارم و این جمله چه بسیار کم است !

نعره از عمق دل و جان بزند آهویی
که شود یک شبه در دام گرفتار کم است

کشته ی عشق زیاد است ولی اینگونه
جان به جان دادن ما پیش تو یکبار کم است

تیغ بر دست ودل ما زدنت نیست ، غمی
که در این دوره زمانه گل بی خار کم است .

از دل چاه مکش یوسف ما را بیرون
گرگ در شهر زیاد است و خریدار کم است

فکر کن پنجره ای رو به هوایی تازه
دردل تیره وبی رونق انبار کم است

زندگی رنگ غبار است و فراموشی ، گر
قاب عکس من و تو سینه ی دیوار کم است


bamdad
photo_2016-05-06_17-16-29.jpg bamdad
زیباترین و کمیاب ترین آهوی جهان که به خاطر ظاهر متفاوتش با بی توجهی مادرش روبرو شده بود، توسط انجمن حامیان حیوانات نگهداری میشود
شهرزاد
Screenshot_۲۰۱۶-۰۱-۲۰-۱۸-۱۲-۴۸-1.png شهرزاد
...
مرجان بانو :)
236x177_1447649781281173.jpg مرجان بانو :)
{-41-}
مرجان بانو :)
images مرجان بانو :)
{-41-}
مرجان بانو :)
811718289_7097.jpg مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
811711179_30691.jpg مرجان بانو :)
دیدگاه · 1394/03/20 - 11:57 ·
6
مرجان بانو :)
730219814_24996.jpg مرجان بانو :)
دیدگاه · 1394/03/9 - 10:41 ·
3
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
آهویی که به کفتار چشمک بزنه ،

لیاقت نداره سایه ی “شیــــر” رو سرش باشه
bamdad
bamdad
از یارو میپرسن : تو از زنت میترسی؟
میگه :چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم . . . اتو کردم
غذامو پختم . . . ظرفامو شستم . . . شیشه هارو تمیز کردم زیر بچه رو هم عوض کردم!
اونی که کاراش مونده باید بترسه . . . !!!

{-7-}

رونوشت برای Mohammad
{-1-}{-1-}
zahra
zahra
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !


در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید


یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم


ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ


یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !


با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !


اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید


یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم


رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/7 - 11:52 ·
bamdad
bamdad
آهو خیلی خوشگل بود. یک روز پری سراغش آمد و بهش گفت: آهوجون! دوست داری

شوهرت چه جور موجودی باشد؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش. پری آرزوی آهو را برآورده کرد و
آهو با یک الاغ ازدواج کرد. شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم
جنگل رفتند.
حاکم پرسید: علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم، این خیلی خره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمی شه، تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته، همه میگن شوهرم حماله.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم، خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خرد کرده، هرچی ازش می پرسم، مثل خر بهم نگاه می
کنه. حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیزی میگم، صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه
. حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمیاد، همش میگه: لاغر مردنی، تو مثل مانکن می مونی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو میکنی؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چیکارش میشه کرد؟ تقصیر خودته که با
یه خر ازدواج کردی...!


لطفا سوء برداشت نشود
{-84-}
صوفياجون
صوفياجون
رشتیه میبرن بهشت.دمِ درِ بهشت که میرسه میگه:
اووووووووووف...
میگن چی شد؟؟؟
میگه آهووووووووووو...!!!
میگن چته؟؟؟
میگه اوووووووووه!!!
میگن زهرمار،خو چه مرگته؟؟؟
.
.
.
.
.
.
میگه این که خودمونه که ..{-7-}{-7-}{-41-}
Mohammad
1410266464996291_large.jpg Mohammad
مجري: جيگر تو چرا امروز انقدر ساکتي؟
جيگر: عاشق شدم! عاشق شدم! عاشق شدم!
مجري: بله!؟ مگه خرام عاشق ميشن!؟
فاميل: آقاي مجري با اين مهريه هاي امروزي ديگه فقط خران که عاشق ميشن!
جيگر: جيگرم! جيگرم! جيگرم!
مجري: خب حالا طرف کي هست!؟ ايشون هم مثل شما خر...ببخشيد جيگره!؟
فاميل: آقاي مجري حتماٌ خره که قبول کرده زن اين شه ديگه!
جيگره: نه...مثل من نيست! آهوئه! آهوئه! آهوئه!
فاميل: رفتي عاشق آهو شدي الاغ!؟ تو با اين اعتماد به نفست چطور سلطان جنگل نشدي!؟
{-18-}{-18-}
رضا
b48c5caa270b97eebb29a18949290e5d_500.jpg رضا
اگر حوصله داشته باشن کنیم .

فقط چند تا نکته رو رعایت کنید :
1. فقط یک بیت از شعر رو تو نظرات بنویسید و حتما اسم شاعر هم همراهش باشه در صورت امکان بزنید مثلا و...

2. شعری که می نویسید حرف اولش باید مشابه آخرین حرف شعری باشه که نفر قبلی نوشته .

3. طوری شعرها رو اضافه کنید تا بقیه هم مشارکت کنن یعنی بعد از نوشتن یک بیت شعر صبر کنید نفر بعدی جواب بده .

4. نظرات اضافی حذف میشن .

من یک بیت از حافظ رو میگذارم تا بقیه ادامه بدن .
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید/زینهار ای دوستان جان من و جان شما
zoolal
zoolal
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻫﻮﯾﯽ ﺩﻭﯾﺪ
ﺁﻫﻮ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﺳﭙﺲ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﯿﺮ ﮔﻔﺖ :
ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ ، ﻫﻤﺶ ﺷﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ، ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺷﯿﺮﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﻣﯿﺨﺮﻩ
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/12 - 19:54 ·
7
...
حيوانات لباس پوش (25 عكس)(12).jpg ...
شماهنوزبیدارید..
من که رفتم بخوابم...
✔♥Дℓɨ♥✔
1bfa8f74-1bbe-478f-bd76-3267160d85d6.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
که به کفتار چشمک بزنه!!!
لیاقت نداره سایهء “ ” رو سرش باشه… {-167-}
1 دیدگاه · 1393/04/3 - 20:18 در Lawless ·
9
صوفياجون
صوفياجون
ıllı YAŁĐA ıllı
url.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
اﻣﺮﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ..

ﻻﻣﺼﺐ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﺵ {-15-}
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﮔﻮﺭﺧﺮﯼ ،

ﻣﺎﻧﺘﻮ ﭘﻠﻨﮕﯽ ،

ﭼﺸﺎﺵﻣﺚ ﺁﻫﻮ،

ﺭﻭﻧﺶ ﻣﺜﻞ ﺍﺳﺐ،

ﻗﺪ ﺯﺭﺍﻓﻪ ،

ﻟﺐ ﺷﺘﺮﯼ،

ﺍﺧﻼﻕ ﺳﮕﯽ ،

ﺻﺪﺍﺵ ﻋﯿﻦ ﻏﺎﺯ . . .{-15-}
zoolal
zoolal
هر ردپای آهویی را دنبال نکن
.
.
.
این روزها زیادند گرگهایی که با کفش های آهو تو را به قتلگاه می برند
zoolal
zoolal
هر ردپای آهویی را که دیدی دنبال نکن
این روزها زیادند گرگ هایی که با کفش آهو راه میروند !
دیدگاه · 1393/02/30 - 20:27 ·
8
صفحات: 1 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ