یافتن پست: #بیمارستان

رضا
رضا
سلام شبتون بخیر . یلدای همگی مبارک . برای ندا دعا کنین دوباره بیمارستان هست. دعا کنین زودتر حالش خوب بشه .
Morteza
Morteza
سلام خدمت همه ی دوستان
لطفا برای مرتضئ دعا کنین من پسر عموشم الان حالش بد شد بردنش بیمارستان
خواهش میکنم عاجزانه براش دعا کنین
Majid
13920925000218_PhotoA.jpg Majid
بازگشت یکی از مجروحین تصادف گتوند به زندگی/ فرد منتقل‌شده به سردخانه زنده بود

در اتفاقی جالب یکی از کشته‌شدگان تصادف مینی‌بوس در محور گتوند - شوشتر که به سردخانه منتقل شده بود، با بروز علایم حیاتی به زندگی بازگشت.
به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، صبح امروز بر اثر برخورد یک دستگاه مینی‌بوس با تریلر در محور گتوند به شوشتر متاسفانه 12 نفر از سرنشینان این مینی‌بوس جان خود را از دست دادند.

همچنین در این حادثه دلخراش 10 نفر دیگر نیز مصدوم شدند که حال تعدادی از وخیم گزارش شده است.

یکی از اتفاقات جالب توجه این حادثه زنده بودن یکی از مصدومان انتقال داده شده به سردخانه بود.

یکی از این مجروحان حادثه به تصور اینکه بر اثر این تصادف جان خود را از دست داده است توسط نیروهای امدادی به سردخانه منتقل شد اما پس از دقایقی علایم حیاتی در وی تشخیص و از سردخانه به بیمارستان انتقال یافت تا مداوا بر روی این مجروح انجام شود.

به گزارش خبرگزاری فارس، با انتقال مصدومان این حادثه به بیمارستان کار مداوا بر روی آنها در بیمارستان‌های سه شهر شوشتر، دزفول و گتوند در حال انجام است.
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/25 - 20:47 ·
5
NEGAR
NEGAR
یکی از فانتزیای من اینه که بوکسور شم برم مسابقات جهانی،تو فینال بیوفتم با یه اسرائیلی،بجا اینکه انصراف بدم، میرم تو رینگ تلافی این تحریمارو روش دربیارم، لتوپارش کنم جوری که راهیه بیمارستان بشه،بعد من قهرمان شم وقتی که دارن سرود تیم قهرمان ایران قهرمان بمان ایرانو پخش میکنن با یه الکترو اسموک تو گوشه ی رینگ محو شم!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/24 - 15:58 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1387054511894222_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خدانکنه هیچ کس بااین صحنه که عشقش رو تخت بیمارستان باشه مواجه بشه...{-38-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خوندنش حوصله میخواد .. ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﮕﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻏﻤﮕﻴﻨﻪ{-214-}
zahra
zahra
ناخدای, باخدای, اقیانوس وجودم...
برایت آرزو می کنم.....
آرزومند هیچ یک از آرزوهایت نباشی...
تکیه گاه هیچ یک از غمهایت نباشی...
زندان هیچ یک از شادیهایت نباشی...
بیمارستان هیچ یک از امیدهایت نباشی...
بزرگراه هیچ یک از بدیهای دنیا نباشی...
بن بست هیچ یک از خوبیهایت نباشی...
آزمند هیچ یک از آزهای بی پایان دنیا نباشی...
آرامستان هیچ قلب پوینده ای نباشی...
و قلب و وجودت هماره سرشار از خوبی و پاکی و جوشش و عشق باشد.....
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/18 - 12:33 ·
5
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
تو بیمارستان نشسته بودم یه بچه اومد گفت شما میدونید گوش رو چجوری شست و شو میدن ؟ گفتم کاری نداره که ، گوش رو میبُرن یه نیم ساعت میذارنش تو وایتکس تمیز میشه !
دیدم رنگش عوض شد ، اشک تو چشاش حلقه زد ؛ میخواست گریه کنه ، ترسیدم باباش بیاد فوری از اونجا دور شدم . . .
البته نه اینکه فک کنید من روانیَما ! نـــه ، من فقط مریضم . . .
واسه همین رفته بودم بیمارستان !
::
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
rashidi-vosooghi-entezami1.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
صوفياجون
1457717_448908765220648_860911089_n.png صوفياجون
...
...
@sheidajoon
ادامه...
سلامتی ملاقات توبیمارستان...




سلامتی اون۵،۶دقیقه ای که تنهابادختر...



سلامتی اون چشمای نیمه بازخیس...



سلامتی شرم دختر...



سلامتی صبرپسر...



سلامتی قسمهایی که پسربه دختردادتافراموش
کنه
که زندگیش خراب نشه...



سلامتی قسم جون پسر...



سلامتی قبول کردن دختر...



سلامتی لحظه ی خداحافظی...



سلامتی چشمهای خیس...


سلامتی یه عمرتنهایی..


سلامتی حرفهایی که نمیشدگفت
امایه متن شد


سلامتی دختری که مادرشد...



سلامتی پسری که حسرت پدربودن
تاابدبه دلش موند


سلامتی هق هق هایی که پست شدتادلی آروم شه..


سلامتی من...


سلامتی امشب..



سلامتی عاشقایی که هرگزبه عشقشون نرسیدن



وازدور
نگران

یکی یه دونشون بودن...


وبابغض وسکوت


گفتن:


آهای غریبه!



اینکه دستاش تودست توئه
همه ی دنیای منه
خیلی مراقبش باش...



به سلامتی پسری که باچشمای خیس رفت
بغل ماشین عروس گفت:
امشب عروسی ””عشقمه””
خوشبخت شن...






””به سلامتی””
””همه بروبچ های نمیدونم وبروبچ دوستها””
به سلامتی شیداجون
””که عشقش پیشش نیست
امااسمش توپروفایلش حک شده””
والسلام
... ادامه
bamdad
bamdad
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت
با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم
پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:
این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
صبح روز بعد…
همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید............
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
418gl4mjeajak17cny7y.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
NILOOFAR
NILOOFAR
در بیمارستان میلیون ها کلمه پراکنده “خداوند” ریخته بود

روی کمپوت های میوه و تخت ها و راهروها و نیمکت های سنگی توی حیاط

همیشه به یادش باشیم …
... ادامه
bamdad
attach_1080.jpg bamdad
♥ ⊰شیرین ترین خداحافظی.. .√⊱

کودکی که پس از شکست دادن سرطان

از بیمارستانی که در آن بستری بود خداحافظی می کند..!

خدایا شکرت
... ادامه
Morteza
Morteza
روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد.لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد.چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند


«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است»
... ادامه
Noosha
552863_475.jpg Noosha
نمایی از تالار موسیقی و تئاتر شهر {-41-}


خرونینگن (به هلندی: Groningen) نام شهری است که در استانی به همین نام در شمال هلند قرار دارد و مرکز اقتصادی- فرهنگی شمال هلند به شمار می رود. عمده شهرت این شهر به دلیل وجود دانشگاه گرونینگن و جمعیت بالای دانشجویان در این شهر است.
جمعیت این شهر حدود 185000 نفر است که نیمی از آن را افراد زیر 35 سال تشکیل می دهند. از مکان‌های دیدنی این شهر می توان به برج کلیسای مارتینی، بازار ماهی (Vismarkt)، موزه هنرهای معاصر گرونینگن، ساختمان قدیمی ایستگاه راه آهن، ساختمان تالار شهر و ساختمان تالار موسیقی آن اشاره کرد. اهمیت اقتصادی گرونینگن هنگامی آشکار می‌شود که بدانیم بزرگترین کارخانه شکر جهان و یکی از بزرگترین کارگاههای کشتی سازی جهان در این استان قرار دارد.
همچنین گرونینگن دارای منابع گازی زیرزمینی با ارزشی است که از بزرگترین ذخایر گازی در اروپاست. مرکز پزشکی دانشگاه گرونینگن (UMCG) بیمارستانی هزار تختخوابی مجهزی است که در کنار درمان بیماران به تربیت متخصصان و دانشجویان پزشکی نیز می پردازد.
Noosha
xctxcqx3m6crpq05okvf.jpg Noosha
یک زن هندی، یک تیم فوتبال زایید!{-16-}{-16-}{-16-}

یک زن هندی در یک زایمان بسیار عجیب، ۱۱نوزاد قد و نیم قد را در نخستین زایمان خود به دنیا آورد. به دنیا آمدن این همه نوزاد نه تنها اعضای کادر بیمارستان محل زایمان زن هندی را شگفت زده کرد، بلکه سبب شگفتی بسیاری از مردم هند شد.{-37-}{-37-}{-37-}


باید به این خانوم هندی خدا قوت گفت...{-7-}
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ