یافتن پست: #جانِ

عسل
عسل
می تَراوَد مَهتاب
می درخشد شَب تاب،
نیست یک دَم شِکَنَد خواب به چشمِ کَس ولیک
غَمِ این خُفته ی چند
خواب در چشمِ تَرَم می شکند.
نگران با من اِستاده سَحَر
صبح می خواهد از من
کز مبارکْ دَمِ او آوَرَم این قومِ به جانْ باخته را بلکه خبر
در جگر لیکن خاری
از رَهِ این سفرم می شکند... نیما یوشیج
... ادامه
Mostafa
Mostafa
جشن مهرگان مبارک.
10 تا 16 مهر
{-37-}{-37-}{-37-}
{-21-}{-21-}{-21-}
صوفياجون
HM-20135616210448441651380228432.6888.gif صوفياجون
ıllı YAŁĐA ıllı
1354515699836356_large.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
دیدگاه · 1392/07/2 - 10:51 ·
8
نگار
نگار
می مار وقتیکه مَرَ خایِ از خواب دُخانِ:
1. بلاميسر ويريز
2 . تي جانِ قربان ويريز
3 . مار تَرَ بميره ويريز
4 . تي پِرِ کله ويريز
5 . تخته سر بَنَم تَرَ ويريز
6 . سياه خواب بوکوني ويريز
7 . آهان تي لَشَ تکان بَدَن
8 . آنقد بُخوس تا بيميري
... ادامه
4 دیدگاه · 1392/06/17 - 00:19 در گیلک ·
9
مائده
28879907592393382488.jpg مائده
ﺧــــــﺪﺍﻳـــــﺎ...
ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺭﺍ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ؟
ﺑﺮﺍﯼِ ﮔﻔﺘﻦ ! ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ِ ﺷﻨﻔﺘﻦ ِ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼِ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﺴﯿﺎﺭ. .
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﻐﺾ ﮐﻨﻢ
ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﯽ :
ﻣﮕﺮ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻐﺾ
ﮐﻨﯽ. .
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺧﺪﺍﯾﺎ ؟
ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﯽ : ﺟﺎﻥِ ﺩﻟﻢ. .
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﯿﺎﯾﯽ ؟
ﺗــــﻤــــﻨــــﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ....
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
بگــذار...
در همیــن یـکـــ جملــه؛
دوبـــاره عاشقِ همـ باشیـــم!
مــن نامَـت را صــدا مــی کـنـــم،
تـــو بـگـــو جانَــم...
دیدگاه · 1392/05/21 - 11:32 ·
3
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
زلیخا

جانِ یوسفت راستش را بگو

به خدا چه گفتی. . .

که خودش اینطور پادرمیانی کرد !
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:42 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
خــــــدايـــــا...

آغوشت را امشب به من می دهی ؟

برایِ گفتن!چیزی ندارم

اما برای ِ شنفتن ِ حرفهایِ تو گوش بسیار . .
می شود من بغض کنم

تو بگویی :

مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی . .

می شود من بگویم خدایا ؟

تو بگویی : جانِ دلم . .

می شود بیایی ؟

تــــمــــنــــا می کنم{-35-}
دیدگاه · 1392/05/9 - 23:50 ·
1
Mostafa
Mostafa
{-41-}متن آهنگ برقص آ از محسن چاوشی{-41-}
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون

شب به گلستان تنها منتظرت بودم باده ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم

آن شب جان‌فرسا من بی‌تو نیاسودم وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم

منتظرت بودم ، منتظرت بودم

بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه

غمها به سرآمد ، زنگ غم دوران ، از دل بزدودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم

پیش گلها ، شاد و شیدا ، می‌خرامید آن قامت موزونت
فتنة دوران دیدة تو ، از دل و جان ، من شده مفتونت

درآن عشق و جنون ، مفتون تو بودم اکنون از دل من ، بشنو تو سرودم

منتظرت بودم ، منتظرت بودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم
این آهنگم خیلی قشنگه و خیلی هم قدیمه آهنگیه که مامان و بابامون باهاش کلی خاطره دارن
{-35-}{-35-}زنده یاد داریوش رفیعی{-35-}{-35-}
نگار
نگار
«از دست عدو نالهٔ من از سر ِ درد است// اندیشه هرآن‌کس کند از مرگ، نه مرد است// جان‌بازی عشاق، نه چون بازی نرد است// مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است»

عارف قزوینی
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/18 - 19:50 ·
4
♥هـــُدا♥
hbm3vjslx97mgzkxx65f.jpg ♥هـــُدا♥
تلخْ میگُذرد!

این روز ها را میگویَم!

که قَرار استْ از تو

که آرامِ جانِ لحظه هایم بودی

برای دِلم یک انسانِ معمولی بسازم!
... ادامه
♥هـــُدا♥
65.jpg ♥هـــُدا♥
فنجانِ سرخالیِ نفس هایت را
سر می کشد
لب های ترک خورده ام
هنوز!
دیدگاه · 1392/01/5 - 00:02 ·
7
Mohammad
Mohammad
سفر کردم به هر شهری دویدم
چو شهر عشق من شهری ندیدم

ندانستم ز اول قدر آن شهر
ز نادانی بسی غربت کشیدم

رها کردم چنان شکرستانی
چو حیوان هر گیاهی می چریدم

پیاز و گندنا چون قوم موسی
چرا بر من و سلوی برگزیدم

به غیر عشق آواز دهل بود
هر آوازی که در عالم شنیدم

از آن بانگ دهل از عالم کل
بدین دنیای فانی اوفتیدم

میان جان‌ها جان مجرد
چو دل بی‌پر و بی‌پا می پریدم

از آن باده که لطف و خنده بخشد
چو گل بی‌حلق و بی‌لب می چشیدم

ندا آمد ز عشق ای جان سفر کن
که من محنت سرایی آفریدم

بسی گفتم که من آن جا نخواهم
بسی نالیدم و جامه دریدم

چنانک اکنون ز رفتن می گریزم
از آن جا آمدن هم می رمیدم

بگفت ای جان برو هر جا که باشی
که من نزدیک چون حبل الوریدم

فسون کرد و مرا بس عشوه‌ها داد
فسون و عشوه او را خریدم

فسون او جهان را برجهاند
کی باشم من که من خود ناپدیدم

ز راهم برد وان گاهم به ره کرد
گر از ره می نرفتم می رهیدم

بگویم چون رسی آن جا ولیکن
قلم بشکست چون این جا رسیدم


MONA
MONA
خودُم اینجا دلُم در پیش دلبر..

خدایا این سفر کی میرود،کی میرود سر..

تو دوری از بَـرُم دل در بَـرُم نیست..

هوای دیگری هم در سرُم نیست

به جانِ دلبرُم..به جانِ دلبرُم کز هر دو عالم..

تمنای دیگر جز دلبرُم نیست..

این آهنگ ِ هم دوسدارم..
MONA
IMG_5023.JPG_1.JPG MONA
کال کباب ( پیش غذای گیلانی )
مواد لازم :
- بادمجان نیم کیلو
- آب انار ترش 1/2 پیمانه
دانه انار سائیده 2 قاشق غذاخوری( در صورت تمایل )
- سبزى، نعناع و خالواش و چوچاق کاملاً ریز شده تازه یا خشک: 1 قاشق غذاخورى
سبزی‌های معطر مختص شمال ایران است ، بنابراین می‌توانید به جای آن‌ها از
نعناع استفاده کنید
- سیر، 5 حبه
- نمک و فلفل به اندازه کافى
- مغز گردوى سائیده شده 100 گرم

طرز تهیه:
بادمجان‌ها را روى آتش کبابی کنید. پوست بادمجان‌ها را بگیرید. برای این‌ کار
اگرآن‌ها را در آب سرد قرار دهید پوستشان را می‌توانید به راحتی جدا کنید.
سپس گوشت بادمجان‌ها را با گوشت‌ کوب له کنید. سبزی‌ها را هم
کاملا خرد کنید و با بادمجان‌ها، سیر له شده ،دانه انار، آب انار نمک، فلفل
و مغزگردو با هم مخلوط کنید.
... ادامه
تشنه لبان
تشنه لبان
هرگز از مرگ نهراسیده ام اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود...............................شيطان اندازه يک حبّه قند است گاهي مي افتد توي فنجانِ دلِ ما حل مي شود آرام آرام بي آنکه اصلا ً ما بفهميم و روحمان سر مي کشد آن را، آن چاي شيرين را شيطان زهرآگين ِديرين را آن وقت او خون مي شود در خانه تن مي چرخد و مي گردد و مي ماند آنجا او مي شود من
... ادامه
دیدگاه · 1390/05/30 - 16:58 ·
2
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ