ساقی به نور باده برافروز جام ما/مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم/ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق/ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان/کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری/زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری/خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است/زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست/نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان/باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال/هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
#حافظ
غزل شماره ۱۱
هابيل با بيل زده توي سر قابيل بي بيل
1392/05/19 - 13:19دو روز دیگه یادم میره....انقد که فرارِ
1392/05/19 - 13:25شهریار قابیل هابیلو کشته.قابیل قاتله بودش
1392/06/11 - 15:37شهریارم فراموش کرده
1392/06/11 - 15:37ببین اطلاعات غلط بهمون میدن.... نگارم ذوق کرده که شهریارش میدونه آ..... ههه
1392/06/12 - 00:06ممنون لیلا جووووون
محض اطلاع همتون شهریار برا طنز اونجوری نوشته واسه همون خندیدم
1392/06/12 - 00:42نگار خوب جکع میکنیا عزیزم خخخخخخخخخخخ
1392/06/12 - 12:14مهناز قابل نداشت
دیگه نگار هواشو نداشته باشه کی داشته باشه...
1392/06/12 - 13:10عزیزانم چیزی که عیان است چه حاجت به بیان استیه کم دقت کنید متوجه میشوید
1392/06/12 - 13:15