یافتن پست: #حلقه

NEGAR
NEGAR
لامصب من هروقت میرم تو جاده از فاصله دور پلیس واسم دست تکون میده و ابراز ارادت میکنه!
خیلی آدمای بامحبتی هستن!
چطوری از این فاصله منو میشناسن؟! من خودم فکر نمی کردم اینقدر معروف شده باشم
بعضیاشون جوگیر میشند تا وسط جاده میان!
با حرارت خاصی واسم دست تکون میدن!
چراغ میزنم و با حرکت دست به ابراز علاقشون جواب میدم!
دفترچه و خودکار تو دستشه و می خواهند از من امضا بگیرند
اشک تو چشای آدم حلقه میزنه از این همه احساسات پاک و بی آلایش!!!
لامصب معروف شدن هم دردسریه{-51-}
ıllı YAŁĐA ıllı
2013-10-14_donbaler_1381746065848232_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
که شدم// به دخترم پول تو جیبی نمیدم// تا یواش از پشت سرم بیاد// دستاشو حلقه کنه دور گردنم// موهاشم بخوره تو صورتم ......//در ِ گوشم پچ پچ کنه// بگه مامی بهم پول میدی ؟// داریم با بچه ها میریم بیرون ... //موهاشو بزنم کنار . //ماچش کنم ، //بگم برو از کیفم بردار مامانی// به خاطر دخترم هم که شده ، // یه روزی مامان میشم... ♥
... ادامه
amir hossein
amir hossein
یک بار فیلم عروسیتو برعکس نگاه کن. خیلی بهت حال میده!
یه شام مفصل میخورید، بزن و برقص،
زنت حلقه و طلاهاشو در میاره میده بهت، از ماشین پیاده میشه، میره خونه باباش
خداییش فاز میده
... ادامه
MahnaZ
a (12).jpg MahnaZ
یک زیبا و کاربردی مخصوص !
iman
iman
زجر جدایی...

گفتی برم؟ گفتم چرا؟ گفتی پریشونی بسه

گفتی یکی دلتنگمه خیلی برام دلواپسه

گفتی برم؟ گفتم برو، امّا نگفتم تا ابد

با رفتنت توی چشام اشک جدایی حلقه زد

تنهام خیالت پیشمه، زخم دل درویشمه

هر جا بسوزم خاطرت، خاکستر آتیشمه

بی شعله می سوزم ولی، ای عشق خاموشم نکن

با من بمون، با من بمون هرگز فراموشم نکن

من قلب چاقو خورده ام، هم زنده ام، هم مرده ام

با بودنت گل کرده ام، با رفتنت پژمرده ام...
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/18 - 00:02 ·
9
Mohammad
tKonBbQb82.jpg Mohammad
{-29-}
NILOOFAR
NILOOFAR
بودنت را دوست دارم !


وقتی پنجه در کمرم حلقه می کنی


به آغوشت مرا سفت میفشاری


و وادارم می کنی که به هیچ کس فکر نکنم


جز تو
... ادامه
رضا
رضا
ای آفتاب آینه دار جمال تو/مشک سیاه مجمره گردان خال تو

صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود/کاین گوشه نیست درخور خیل خیال تو

در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن/یا رب مباد تا به قیامت زوال تو

مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز/طغرانویس ابروی مشکین مثال تو

در چین زلفش ای دل مسکین چگونه‌ای/کشفته گفت باد صبا شرح حال تو

برخاست بوی گل ز در آشتی درآی/ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو

تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود/کو عشوه‌ای ز ابروی همچون هلال تو

تا پیش بخت بازروم تهنیت کنان/کو مژده‌ای ز مقدم عید وصال تو

این نقطه سیاه که آمد مدار نور/عکسیست در حدیقه بینش ز خال تو

در پیش شاه عرض کدامین جفا کنم/شرح نیازمندی خود یا ملال تو

حافظ در این کمند سر سرکشان بسیست/سودای کج مپز که نباشد مجال تو




غزل شماره ۴۰۸
Majid
46921645647315918468.gif Majid
.:: حلقه ::.

خبری ازت نبود و خیلی بی تاب تو بودم
اومدم سراغت اما پر گریه شد وجودم

خیلی دلتنگ تو بودم گل مهربون و نازم
نمیدونم چرا اینجا یا اصلا چم شده بازم

اون همه قول و قرارام اومدم یادت بیارم
اما انگار دیگه راهی واسه برگشتن ندارم

اینجا گل بارونه امشب چقدر این فضا غریبه
چرا من هیچی نمیگم چرا میخندم عجیبه

آخه مجبورم بخندم کسی اشکامو نبینه
حالا کو تا باورم شه سرنوشت من همینه

به نظر میاد که امشب از قلم افتاده باشم
آرزوم بود که من امشب پیش تو وایساده باشم

چه لباسای قشنگی بت میاد چقد عزیزم
تو میخندی و من از دور دارم اشکامو میریزم

خوش سلیقه هم که بودی آره بهتر از من اونه
سرتره ازم میدونم اون که میخواستی همونه

تازه فهمیدم حسودم دست تو، تو دست اونه
ای خدا انگاری اونم نقطه ضعفمو میدونه

حالا تو دست تو حلقه ست، دست اون حلقه تو دستات
یا من اشتباه میبینم یا دروغ بود همه حرفات

بله رو بگو گل من تو ازم خیری ندیدی
آرزوم بود که ببینم تو تو رختای سفیدی

حالا هر دو حلقه داریم تو تو دستت من تو چشمام
تو زدی من اما موندم تو زیر قولت روی حرفام

برو خوشبخت شی عزیزم تو ازم خیری ندیدی
آرزوم بود که ببینم تو تو رختای سفیدی

بله رو بگو گل من بگو و شرشو بکن
منو زندگی بی تو باورم نمیشه اصلا

داره سردم میشه کم کم خیسه ازاشکام لباسم
همه گریه هامو کردم اشکی هم نمونده واسم

میزنم بیرون از اینجا بله رو میگی نباشم
میرم اون بیرون یه گوشه دست به دامن خداشم
دست به دامن خداشم

بله رو گفتی تموم شد دیگه این آخره کاره
هی میخوام بگم مبارک ولی بغضم نمیزاره

هق هقم تبریک من بود من واسه تو گریه کردم
قطره قطره های اشکو به تو امشب هدیه کردم

امشب تو جشنت عزیزم نمیدونی چی کشیدم
اما کاش اشکام نبودن تورو واضح تر میدیدم

دیگه چشمام نمی بینه دستمم نمی نویسه
دلخوشیم همین یه نامه ست گرچه اینم خیس خیسه

آخرین جمله ی نامه ام اینه از ته وجودم
برو خوشبخت شی عزیزم خیلی عاشق تو بودم
... ادامه
MahnaZ
45.jpg MahnaZ
را ...

وقتی در حلقه میکنی و به سفت مرا

و

میکنی به نکنم

...!
... ادامه
Mohammad
3nN2qEWvEs.jpg Mohammad
... ادامه
Mohammad
xKHb3RqQAi.jpg Mohammad
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/28 - 00:56 ·
6
Mohammad
oVTKDtbaE7.jpg Mohammad
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/28 - 00:56 ·
6
Mohammad
RY299Vmvad.jpg Mohammad
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/28 - 00:55 ·
6
Mohammad
Oksvifzo5p.jpg Mohammad
... ادامه
Mohammad
8g8jDmwvUB.jpg Mohammad
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/28 - 00:52 ·
6
Mohammad
u26PBJWRWX.jpg Mohammad
... ادامه
شهرزاد
25.jpg شهرزاد
بیا حلقه جونم ! سالگرد ازدواجمون برات انگشت خریدم !
Majid
Concert-Arikeh-07.jpg Majid
دوست دارید آهنگ بعدی مجید خراطها چه جوری باشه متفاوت ====>قانون احساس عاشقانه===>منوببخش اجتماعی===>کارتن خواب داستانی===>حلقه فوق العاده احساسی===>مسافر . . مثل مسافر . . سهم من از تو دوری تو لحظه های بی کسیم قشنگی قسمت ماست که ما به هم نمی رسیم....... . . مثل منوببخش . . دلت شکست فدات بشم اما قسم به جون تو خودم با اشکام جوش میدم اون دل مهربونتو . . مثل حلقه . . آخه مجبورم بخندم کسی اشکامو نبینه حالا کو تا باورم شه سرنوشت من همینه . . مثل کارتن خواب . . به قول تو اگه من بچه بودم آخه بی معرفت مگه بچه زدن داشت . . مثل قانون احساس . . چقد گفتم نرو دورت بگردم بمونو مرهمی شو روی دردم حالا که غسل کامل کرده چشمام منم از باتو بودن توبه کردم . . به ترتیب گفتم هر چند زیادم فرق نمیکنن چون همه اشون اولن و این جوری قوانین ریاضی هم نقض میشن همونجوری که دو تا داداش با هم دیگه Number 1 هستند بازم تموم معادلات بهم میریزه .…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` M A J I D K H A R A T H A .…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’`
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/26 - 12:22 ·
1
Mohammad
akbar-rostamzadeh2.jpg Mohammad
خاطرات مرد آپاراتچی از روزهای دور سینما: فروش تخمه رکورد « » را زد

MahnaZ
halghe.jpg MahnaZ
مردم الکی دست میکردن

که بقیه فکر کنن هستن

و کسی نشه ....

بعضی از اونایی که کردن

میکنن که موارد رو از ...
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
تو راهه

یه چیکه شادی یه موج ستاره

یه دل که هیچ وقت آروم نداره


ما با همینا خوشبخت و شادیم
ما حک شدیم تو برگایه تقویم
ما با همینا خوشبخت و شادیم

بخند عزیزم فردا تو راهه
حلقه ای از نور تو دسته ماهه
بخند عزیزم شب غرقه رازه
پنجره های خوشبختی بازه

می خوام تو چشمات اشکی نلغزه
جوری بیام که برگی نلرزه
بزار که قلبم پیشت بمونه
تا دنیا شکله رویاهامونه

به فکره اینم که غم بمیره
چیزی نگم که دلت بگیره
با تو ابرا قدم گذاشتم
من آرزویی جز تو نداشتم

بخند عزیزم فردا تو راهه
حلقه ای از نور تو دسته ماهه
بخند عزیزم شب غرقه رازه
پنجره های خوشبختی بازه

می خوام تو چشمات اشکی نلغزه
جوری بیام که برگی نلرزه
بزار که قلبم پیشت بمونه
تا دنیا شکله رویاهامونه

به فکره اینم که غم بمیره
چیزی نگم که دلت بگیره
با تو ابرا قدم گذاشتم
من آرزویی جز تو نداشتم

بخند عزیزم فردا تو راهه
حلقه ای از نور تو دسته ماهه
بخند عزیزم شب غرقه رازه
پنجره های خوشبختی بازه
{-35-}{-35-}
صوفياجون
1376462635364830_large.jpg صوفياجون
تو شماهاهم از این کارا میکردین؟؟؟؟؟؟؟/ من که با پفک حلقه ای واسه خودم انگشترم مینداختم دستم هه هه هه بچه بودم دیگه
mahya
mahya
قابل توجه اقا پسراااااااااا***
ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮﺍﯾـــــﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﻫﺮ ﺩﺧﺘـــــﺮﻩ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺘﯽ ﺑﺎ

ﺁﻫﻨﮓ " ﯾﻪ ﺣﻠﻘﻪ ﻃﻼﯾﯽ " ﺭﻗﺼﯿـــــﺪﻩ..

ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻤﻮﻧﺎﯾــــﯽ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻋﺮﻭﺳﯿـــﺎ ﺑﺎ ﮐﺎﭘﺸﻦ

ﭼﺮﻣﺸﻮﻥ ﺑﺎ ﺁﻫﻨﮓ

ﺟﻮﻧﯽ ﺟﻮﻧـــﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻣﯿﺸﺪﻥ ﻭ ﻃﻮﻝ ﻣﺴﯿـــﺮ ﺗﺎﻻﺭ ﺭﻭ

ﻣﯿﻠﺮﺯﻭﻧﺪﻥ :))
صوفياجون
صوفياجون
میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون ‘بنز’ و ‘ب ام و’ جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده…

یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم… امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن …

خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فرزندان من هستند و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نیست! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!!

جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان… دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟

جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟

شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه… این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!… حالا هم که… ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!! جبرئیل جان، من برم …. اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!!!{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ