یافتن پست: #حیاط

نگار
نگار
وقتی یه زن میبینه که شوهرش داره زیکزاک تو حیاط میدوه باید چیکار کنه ؟

هیچی ، باید بهتر هدف بگیره و به شلیک کردن ادامه بده !
دیدگاه · 1391/09/14 - 02:25 ·
5
salar
salar
وحشتناک ترین لحظه ی دوران مدرسه این بود
که صبح دیر برسی مدرسه و ببینی هیچکی
تو حیاط نیست!
دیدگاه · 1391/09/11 - 13:44 ·
6
نگار
نگار
شمه حیاطه پیش آب چلامه
مرا تی مین قهر سلامه
تو که قهر سلام، مو دل شکسته
روز مهشر گیرم ته بند شصته
دیدگاه · 1391/09/1 - 14:59 ·
5
Mostafa
Mostafa
وحشتناک ترین لحظه ی دوران مدرسه این بود

که صبح دیر برسی مدرسه و ببینی هیچکی

تو حیاط نیست!
دیدگاه · 1391/08/20 - 14:10 ·
5
salar
salar
10-12 سالم بود خونه عموم بودم(خونه روبرومون). عموم رفت دستشویی منم رفتم در رو از بیرون روش قفل کردم و فرار کردم. 4-5ساعت بعد زنگ خونمونو زدن رفتم تا درو باز کردم عموم یه کف گرگی خوابوند در گوشم پخش شدم تو حیاط. نگو بدبخت از اون موقع مونده بود تو دستشویی!!!!
همه میگن کرم دارم گویا راست میگن!
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/4 - 01:13 ·
2
mahyar
mahyar
نیم ساعت پیش ،
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد ،
آواز که خواند تازه فهمیدم ،
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !


حسین پناهی
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/3 - 16:50 ·
14
Noosha
01022011573.jpg Noosha
اینم حیاط خونه مادربزرگمه که گوجه های باغچشم در اومده...{-90-}
MONA
526098_519316714750928_959385681_n.jpg MONA
گلدانهای حیاط را

بر می چینیم

ازگزند تگرگ و سرما

گلهای سرگردان خیابان را

چه کسی در می یابد؟؟؟ :(
Mostafa
Fun-Pictures-RadsMs.com19.jpg Mostafa
حیاط وحش در آبادان !
MONA
dsc03385.jpg MONA
اینجا حیاط دانشگاهمونِ...من این درخت رو خیلی دوسدارم...

عکاسشم دوستم بوده...

راستی بک گرندمم همینه:)
Mostafa
Mostafa
خدا می داند ، ولی آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد ، دیگر نه می شود تقلب کرد و نه می شود سر کسی را کلاه گذاشت …
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از جلسه امتحان هم کوچکتر بود …
آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود ، سوالی که بیش از یک بار نمی توان به آن پاسخ داد …
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد ، روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جز خوبها نوشته باشند …
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح ، آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات یادمان رفته باشد …
خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم و بدانیم دنیا چرک نویسی بیش نیست …
.
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/6 - 22:52 ·
2
abbasali
abbasali
کادوی عروسی اش را هم انفاق کرد... بازدید : 356 مرتبه دستم را کشید ، برد گوشه ی حیاط ؛ گفت : این پاکت ها را به آدرسهایی که روشون نوشتم برسون ، وقت نشد خودم برسونم ، زحمتش می افته گردن تو پول هایی که برای کادوی عروسی اش جمع شده بود ، تقسیم کرده بود ؛ هر پاکت یک خانواده... (1) <br><br><br><br><strong>به یاد ستارگان 8 سال دفاع مقدس به ویژه شهید حجة الاسلام مصطفی ردانی پور ، جانشین لشکر 14 امام حسین (علیه السلام)</strong> <br><br><br><br><br><br>1- منبع : کتاب خدمت از ماست...82 - بهزاد دانشگر - بوستان فدک
... ادامه
محمد
محمد
رفتم داروخونه…میگم باند دارین؟میگه واسه زخم؟…پ نه پ…بانده فرودگاه حیاط خونمون خراب شده…بابام همینجور داره با هواپیماش دوره خونه میچرخه.!!
... ادامه
abbasali
abbasali
تو حیاط آتیش روشن کردم. داداشم میگه میخوای کباب بزنی؟ پـَـ نـَـ پـَـ دارم با سرخپوستای ونزوئلا تبادل اطلاعات سیاسی میکنم! ! ! !
abbasali
abbasali
نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت علی دزده؟
پـَـ نـَـ پـَـ "زوروِ" داره از دست گروهبان گارسیادر میره!!!!!
محمود داداشی نیاکی
pa na pa.jpg محمود داداشی نیاکی
اولین پست په نه پس!!! (البته به دلیل مشکل نمیدونم نشد که توی موضوع خودش قرار بگیره!) *سحر رفتم پای سفره مامنم میگه اومدی سحری بخوری؟ گفتم پـــه نـــه پـــس! من شترم، فردا هم میخوام از کوهانم استفاده کنم! *وسط غذا خوردن مامانم گفت فردا منو ببر تا فلان جا خرید دارم، گفتم با ماشین؟ میگه پـــه نـــه پـــس! شنیدم شترا خوب سواری میدن میخوام سوار تو شم! *داشتم سفره جمع میکردم بابام رفت تو حیاط. گفتم بابا داری میری دستشویی؟ گفت پـــه نـــه پـــس! دارم میرم به شترم سر بزنم یه وقت برگه درختارو نخورده باشه! (امیدوارم خوشتون اومده باشه و شما هم شروع کنید به نوشتن جمله های په نه پسی) {-7-}
[لینک]
دیدگاه · 1390/05/27 - 01:57 ·
2
hamed
hamed
آدرسم را بنویس چند قدم دورتر از نگاه صبح روبروی آفتاب کوچه تنهای از پیچ نگاه باران که گذشتی درب سبز انتظار را خواهی یافت زنگ احساس مرا لمس کنی خواهدامد به در درب حیاط دل درمانده من خط خطیهای من (حامد)
... ادامه
دیدگاه · 1390/05/13 - 15:31 ·
1
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ