یافتن پست: #داستان

nafas
nafas
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی ...
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی ...

شاکی بشی ولی شکایت نکنی ...

گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن ...
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری ...

خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری !
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی ... !!

داستان این روزهای من ... !
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/12 - 22:17 ·
7
orkhan
orkhan
هی هی هی چه فازه سنگینی همه چی سفید سیاهه چیزی رنگی نی بازم منو یه جسم لشو بی حال دوباره رنگه پوسته شده کچه دیوار وای انقد کشیدم که نمیگیره خندم با چشمام قفلم به این آتیشه رو فندک یه اتاق تاریک با بوی دود گاهی چه بخت گندی داری تو جیب خالی نگو که هستیم رنگ مشابه من یه عمره رو صورتم خنده قاچاقه من مردم پسر یه عقدم که سر تا پای مسیرو همیشه خوردم به سنگ اگه که مردم حلال کنید اما آره تا الان ساختم ولی الان بریدم از خودم از همه از میزه محکمه از فکره فرداها که روی مغزمه من مردم یا زندم دقیق نمیدونم یه زمین خورده خاکی از دنیا بدورم بی خی زندگی شدم که پره پیچو خمه رسیدم تهش کشیدم بیرون کل زیرو بمش اونقد بالاعم که نمیتونم حرفی بزنم اونقد میکشم تا بمیرم دل نمیکنم گوشت نشد به تنم اونکه تا حالا خوردم باختم هموناییم که تا حالا بردم ببین قانونشه فرصتاتو پشت سر میذاری اونوقتی که تو رویاهات داری چشماتو میمالی ولش کن بابا بزا یه بارم دنیا ببره قبل اینکه یکی تو رو 3 تا گل اون بزنه حسرت جفت پاهام واسه صاف وایسادن ببین چیه با وجدان خودم داستان دارم این رسمه روزگاره مثله تنه ماره دور دو دستتو تو زندگیت ادامه داره
... ادامه
iman
iman
نميدونم داستان چيه با هر دختری دوس میشی بعد یه مدت میگه بیا منو بگیر...!

بابا مگه بالا بلندیه آخه؟؟؟
دیدگاه · 1392/11/11 - 10:30 ·
8
...
...
شنیدین یکیونفرین میکنن میگن:""الهی روزخوشت دندون دردت باشه!""حالا مادیشب بازورمسکن واین حرفاخوابیدیم ودلمون خوش که ددون درده روپیچوندیم...
امادریغ!
که غافل بودیم و
سراذان صبح دردش شروع شد..
خدانصیب دشمنتون نکنه
هی دستمال داغ کردم
گذاشتم روش
هی دردش بدتروبدترشد
باایرشا شستمش
افاقه نکرد
دوتاچرک خشک من خوردم
هیچ
فایده ای نداشت
حالام
تواین فکرم
که دوتاژلوفن روباهم برم بالاتاپوزاین دندون دردروبزنم میترسم ضررداشته باشه...
یکی نیست به مابگه :
""آخه پسرخوب!""
نونت نبود
آبت نبود!
مسواک نزدنت چی بود؟!!!!
حالا مسواک نزدن به جهنم ...!
اینهمه شیرینی خوردنت چی بود؟!
آخ دندونم...
وااای دندونم..
فک کنم فردابایدبریم پرش کنم...
ولی
حسش نیست...
ولی
ازهمه ایناکه بگذریم..دم سحردقیقابیدارشدم و
حسابی ازهوای پاک ومناجات ودعای سحراستفاده کردم...
خداییش ریانباشه
ولی
نمیدونم
چه حکمتیه؟!
که چندروزه دقیقاباالله اکبراذون صبح ازخواب بلندمیشم وذکرونیایش میکنم...بعدسبکبال میخوابم..!!
البته گوش شیطون کر!!!
ایشالا...
آخ دندونم...
وااای دندونم...
7بارحمدبه نیت شفاخوندم..فکرکنم داره اثرمیکنه..!
حدیث داریم""اگرسوره حمدرا70باربرمرده خواندی وروح به کالبدش بازگشت شک نکن""
آ خ مردم ازدندون درد...
مامان وآجی ترانه هم خوابن...
طفلیا دیشب دم سحری بخاطرمن خواب بهشون حروم شد...الانم مامانم بیدارشدیه لحظه وگفت:""نیمادندونت چطوره؟!""
گفتم:""خوبه بدنیست!!!""
طفلی انقده گیج خواب بودکه خوابش رفت..
حالام من موندم ودندون دردی که نمیدونم حمدداره تأثیرمیکنه یاچرک خشک کن...
بهرحال..
کلا ریانباشه..من نذرکرده امام رضا(ع)هم هستم..داستان داره این قضیه...که الان حسش نیست شایدبعداگفتمش...اینومیخواستم بگم...
یکی دعاهام ردخورنداره..یکی خوابم تعبیرش ملسه..!!
حالادعایاقرص بالاخره داره کم کم تأثیرخودشو
میکنه..!
آخ دندونم...
وااای دندونم....
نیما
ساعت6صبح
تواتاقم
درضمن خروس همسایه هم داره میخونه...
...........
...........
..........
{-60-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
لعنــــتی می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم . . . یکی بود ، یکی . . . بی خیال . . . ! خلاصه اش می شود اینکه : دوستت دارم لعنتی . . . !{-38-}
دیدگاه · 1392/11/1 - 21:25 ·
8
zoha
zoha
به رازهای آفرینش ایمان می آورم
قصه ی ما
داستان همان پروانه ای ست
که در آن سویِ سرزمین های ناشناخته ی عشق
پرواز میکند…
… مثلِ تو…
تو در ورایِ ماورای من...........
... ادامه
amir hossein
amir hossein
روشهای شکار شوهر...

1- روش جوادی:
یه بار یه جایی که توی دید طرف باشه و بتونه با دو تا شلیک خودشو بهت برسونه یهو غش می کنی و ولو می شی کف زمین.پس از چند دقیقه هذیون گفتن راجع به اینکه پسر پسر اصغر قصاب اومده خواستگاریت اما تو نمی خواهی به اون شوهر کنی/ مثلا به ضرب آب قند به هوش می آیی و وقتی چشمت به طرف می افته یهو بغضت می ترکه و د گریه. وقتی خوب گریه هاتو کردی و پاشدی که بری طرف کلی اصرار میکنه که برسونت.اما از اون اصرار و از تو انکار.خلاصه راه می افتی که بری اما یجوری راه می ری که مطمئن بشی طرف می تونه تا خونتون تعقیبت کنه... تا اینجا تو کار خودتو کردی اما از اینجا به بعدش دیگه با اوس کریمه.


2- روش یاهو مسنجری:
این روش اخیرا کاربرد زیادی پیدا کرده و عمدتا هم به خاطر اینه که لازم نیست مستقیم توی چشمای طرف نگاه کنی و این برای آماتورها هم کمک خبلی بزرگیه.از ای[!]های گوگولی مگولی هم می تونی برای رسوندن مفهوم استفاده کنی.اما بدیشم اینه که بعضی وقتها توی چت یه سو تفاهم هایی پیش می آد که خر بیار و باقالی بار کن!!

نکته:این روش فقط وقتی کاربرد داره که مطلب بطور صریح ادا بشه اما به علت اینکه هیچ موجود اناثی اصولا این کاره نیست پس بهتره که اصلا قیدشو زد!


3-روش بچه خر خونی:
همون داستان جزوه و این که خودت واردی.
نکته:متاسفانه از اونجایی که مجموع دو متغیر زیبایی و خر خونی در مورد دختر جماعت همیشه یه مقدار ثابته بنابراین بهتر که روی این روش خیلی حساب نکنی!

4-روش خرکی:
جلوی یکی از این لندکروز سیاهها بوسش می کنی که بدونه بخاطر بد بخت کردنش همه کار می کنی.



5-روش مذهبی خفن:

چهل شب جمعه جلوی در خونتون رو جارو می کنی و آجیل مشکل گشا پخش می کنی . تو ی این مدت به هر چی امامزاده و صاحب کرامات هست متوسل میشی و نذر می کنی که اگه حاجتت روا شد هر شب تو سقا خونه آس مم تقی یه شمع روشن کنی ...ایشالا که حاجتتو میگیری.
نکته:خواهر التماس دعا

6-روش از ما بهتران:
] لازم نیست کاری بکنی. فقط انتخاب کن!

7-روش بچه مثبت:
طرف و به یه کافی شاپ دعوت می کنیو اونجا خیلی معقول و منطقی مساله رو بهش می گی.اونم احتمالا یه فرصتی می خواد که فکر کنه و بعدشم ایشالا که بعله رو می گه.
نکته:تا حالا چیزی خنده دار تر از این شنیده بودی؟

ادامه در دیدگاه
... ادامه
bamdad
bamdad
کاش می شد ...


تمام داستان های دنیا را


از دهان تو بشنوم !


تمام عاشقانه های دنیا را


تو برایم تکرار کنی !


اصلا هر چه تو بگویی زیباست !


می دانی


کاش می توانستم


با تمام وجود


صدایت را در آغوش بگیرم !
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/24 - 19:37 ·
6
Morteza
Morteza
ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺟﺎﻟﺐ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ : ﻳﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﺮﻱ ﻣﻴﻮﻣﺪ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺗﻴﮑﻪ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ . ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺑﺮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ … ﻗﻀﻴﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﺳﻴﺪ … )ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﺪﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻫﺎﻱ ﺟﺎﻥ ﺑﺮ ﮐﻒ .....(!!ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻤﻲ ﺩﻳﺮ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﺩﻳﺮ ﺁﻣﺪﻧﺶ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻴﻮﻣﺪﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻪ ﺻﻒ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﭼﻲ ﺷﺪﻩ؟ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ :ﺑﺎ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﻲ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻴﺪﻥ !!!... ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻫﺎ ﭘﺎﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ،ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﮐﺠﺎ ﻣﻴﺮﻳﺪ؟ ﻭﻗﺘﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ 8 ﺑﻮﺩ ! ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻼﺱ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ !!!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/23 - 15:55 ·
7
صوفياجون
1560665_10151916210541482_619197723_n.jpg صوفياجون
؟
حدود دو قرن پیش در محله(عینک)و به روایتی (سیاه اسطلخ) رشت مردی می زیست که اصالتا زنجانی بود او از کودکی در رشت زندگی می کرده و شغل او زراعت بود و نیز از طریق فروش علف به صاحبان دام امرار معاش می کرده است.
این عبد
صالح خدا همچون کربلائی احمد (حافظ کل قران) و شیخ رجبعلی خیاط عارف و زاهد و ... به علت ایمان و تقوا
و صداقت در گفتار و رفتار و سلامت نفس به مناعت طبع و دستگیری و یاری نیازمندان و رعایت حرام و حلال وروحیه شجاعت،علیرغم اینکه نه امام زاده بودند و نه سید ، هم در حیات خود رافع مشکلات مردم بودند و هم
در ممات خود واسطه خیرات وبرکات برای زوار و متوسلین به قبر خود میباشند. این عارف زاهد به علت داشتنطی الا رض،مریدانی داشت و از هر پیرمرد رشتی اگر درباره دانای علی سوال شود با شور و شعف داستان نجات یک حاجی رشتی که در مکه گرفتار راهزنان و سارقان شده بود و تمام پول و مال خود را از دست دادهبود و سرانجام توسط دانای علی با طرفه العینی با سلامت به زادگاهش برگشته بود و از نماز خواندن او در مکه معظمه و رشت در یک روز برایت تعریف می کند از چگونگی مرگش ، روایت است که ماموران ظالم زمان ،او را به اتهامی (عدم پرداخت مالیات) دستگیر و شکنجه می کردند که یکی از مریدانش که متنفذین بوده اگاه میشود و از کرامات و مقاماتش برای ماموران می گوید که گرچه موجبات آزادی او فراهم می کند ولی افشایاین راز مرگ او را به دنبال داشته است .جنازه اش را در جوار قبرستان عمومی شهر (آن زمان) به خاک می سپارند که فعلا به علت گسترش شهر و توصعه شهر سازی از آن قبرستان اثری به جا نمانده است در سال 1321/1320 هجری شمسی قبر دانای علی نیز قرار بود به بهانه ی تعویض خیابان تخریب شود، مهندسین شهر داری به
مسئولیت مهندس سیمرغ (که چند سال بعد به مقام شهرداری رشت رسید) هرچه تلاش کردند در دوربین های نقشه برداری غیر از امواج آب چیزی ندیده اند و خداوند رعبی در دلشان ایجاد کرد که جرئت تخریب را پیدانکردند . و لذا قبری که تا کنون در کنار خیابان بود با تعریض خیابان بیستون (طالقانی) در وسط خیابان اصلی شهر قرار گرفت ، اگرچه بعضی از مردم سقوط شهردار از بالکن شهرداری و یا مرگ فرزندش را دلیلترسیدن مسئولین و عدم جسارت به قبر می دانند ولی نبودن دلیل و مدرک معتبر این روایت را منتفی می کنند
... ادامه
bamdad
bamdad
داستان
دیر زمانیست تمام گشته
راحتم بگذار ای امید هرزه ... !
این تنها نویس خسته
دیگر توان بودن ندارد .
دیدگاه · 1392/10/17 - 21:13 ·
6
Noosha
6mcmknks32765upxt.jpg Noosha
وسط دعوا

یه جمله هســت كه

میتونه داستان رو عوض كنه... !!؟

حرف نزن بیا بغلم{-44-}
bamdad
bamdad
از عشق های امروزی ......
داستانی به بلندای شنگول ومنگول هم نمی توان نوشت چه برسد به شیرین و فرهاد....
دیدگاه · 1392/10/9 - 20:44 ·
8
arezoo
ze4exhlp3ogw8adlrow.jpg arezoo
دیشب گرسنه بود کودکی که مرد...

چه آسان به خاک پس دادیمش.

و چه دردناکت ازمرگ او داستان مادرش که برای خریدن قرص نانی

تن به هرزگی داد آنهم نه ازروی هوس ازروی اجبار.

همسایه اش زیارتش قبول...

مکه رفته بود.
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/8 - 14:35 ·
8
Mostafa
Mostafa
-------------------------_(/_)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--"._--,',;
-((((\-,...-------,((((-------`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--------------(((------/
-))-|----------------------|
((--|--------.-------'---- -|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/--
)---/-.--)----------`/--/
---|.---(-(------------'
---||-----//----------\'|
---||------//-------_\'|ا
---||-------))-----|_--||
---/_/-----|_/----------||
---`'"------------------_|
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
صوفياجون اجی امشب اینا غایبن: ıllı YAŁĐA ıllı {-287-} Mostafa {-287-} نگاه کن امشبم غیبت کردیا...بعد نگی بودم رضا {-287-} اجی مدیرمونم غیبت داشت MONA {-287-} Noosha {-287-} اجی غیبتاش زیاد شدهها الان دارم دفترو نگاه میکنم{-285-} شد 6 روز MahnaZ {-287-} iman {-287-} اجی ایمان سایلنتم نیومد@hamed-alon اینم برا امشب92.10.4
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ