یافتن پست: #دنيا

شهرزاد
148508_388213067925278_1906329785_n.jpg شهرزاد
به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي اوني که زود ميرنجه زود ميره، زود هم برميگرده. ولي اوني که دير ميرنجه دير ميره، اما ديگه برنميگرده ... به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي رنج را نبايد امتداد داد بايد مثل يک چاقو که چيزها را مي‏بره و از ميانشون مي‏گذره از بعضي آدم‏ها بگذري و براي هميشه قائله رنج آور را تمام کني. به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي بزرگ*ترين مصيبت براي يک انسان اينه که نه سواد کافي براي حرف زدن داشته*باشه نه شعور لازم براي خاموش ماندن. به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي مهم نيست که چه اندازه مي بخشيم بلکه مهم اينه که در بخشايش ما چه مقدار عشق وجود داره. به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي شايد کسي که روزي با تو خنديده رو از ياد ببري، اما هرگز اوني رو که با تو اشک ريخته، فراموش نکني. به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي توانايي عشق ورزيدن؛ بزرگ*ترين هنر دنياست. به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي از درد هاي کوچيکه که آدم مي ناله؛ ولي وقتي ضربه سهمگين باشه، لال مي شه. به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي ...
... ادامه
Mostafa
Mostafa
اينجا در دنيای من" گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
ديگر گوسفند نمی درند
به نی چوپان دل می سپارند و
گريه می كنند..

زنده ياد حسين پناهی
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/31 - 02:14 ·
4
ღ sepide ღ
ღ sepide ღ
با صفت...از وقتي رفتي خيلي احساس تنهايي مي كنم تو دنيا....
لنتي مگه چن نفر بودي......
صوفياجون
صوفياجون
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ #ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ :

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ،

ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ : ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!

ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ!

… … ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ!

ﺁﻳﻴﻨﻪ ﮔﻔﺖ : ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﻳﺶ!

ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺵ!

ﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫُﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ!

ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ ﻧﻴﺎﻳﺶ ﻛﻦ!

ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ، ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ !!{-7-}{-8-}{-30-}{-11-}
دیدگاه · 1392/04/28 - 00:42 ·
8
MahnaZ
MahnaZ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ :
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ،
ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ : ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ!
… … ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ!
ﺁﻳﻴﻨﻪ ﮔﻔﺖ : ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﻳﺶ!
ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺵ!
ﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫُﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ!
ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ ﻧﻴﺎﻳﺶ ﻛﻦ!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ، ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ !!
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/27 - 03:56 ·
7
مائده
422740_355873491109318_295537933809541_1285977_23620584_n.jpg مائده
آنچنان ساده ام
که گنجشکها هم مي توانند
در جيب هايم لانه کنند
با پروانه اي سال ها دوست مي شوم
براي پاي مورچه ام که به گل مي ماند
هاي هاي گريه مي کنم
در دور و دراز باور خود
کودک مي مانم
هميشه...
حالا
چقدر با من رو راستي
از اينجا تا کجاي دنيا براي تو بدوم
و يا با کدام شاخه ي خيانت
خودم را حلق آويز کنم
روزي وقتي که ديگر من نيستم
نمي خواهم
در پيدا و پنهان
تلخ بخندي
ويا به خنده بگويي که من
واقعا ساده بوده ام
حتي
در پيله ي تصور و تصوير ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/25 - 05:39 ·
7
مائده
071ccywy28g0p6enpoh.jpg مائده
لبانم به خنده باز می شود

اما

جايی

كسی را

گم كرده ام

كه ديگر مانند او را نخواهم يافت.

جايی

همين نزديكيها

همين دورها.

جايی در اين دنيا...
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/25 - 05:00 ·
7
مائده
9u6n5bxt0z5kt49br1.jpg مائده
حقيقت دارد
دردهايم حقيقت دارد
سكوتم حقيقت دارد
پنجه های زمانه حقيقت دارد
تو حقيقت داری
عشقم به تو حقيقت دارد...
مگذار اين حقيقت
در پس ديوارهای شهر
فراموش شود
بگذار
آتش شود
و گرم كند
دنيا را...
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/25 - 04:50 ·
7
Mostafa
Mostafa
هنوز به ديدار خدا مي روند ... خدايي که در يک مکعب سنگي خود را حبس کرده !!
خدا همين جاست ، نيازي به سفر نيست !
خدا همان گنجشکي است که صبح براي تو مي خواند ،خدا در دستان مردي است که نابينايي را از خيابان رد مي کند ،
خدا در اتومبيل پسري است که
مادر پيرش را هر هفته براي درمان به بيمارستان مي برد ،
...


خدا در جمله ي " عجب شانسي آوردم" است !!
خدا خيلي وقت است که اسباب کشي کرده و آمده نزديک من و تو!!
خدا کنار کودکي است که مي خواهداز فروشگاه شکلات بدزد !!
خدا کنارساعت کوک شده ي توست، که مي گذارد پنج دقيقه بيشتر بخوابي!!
از انسانهاي اين دنيا فقط خاطراتشان باقي مي ماند و يک عکس با روبان مشکي ، از تولدت تا آن روبان مشکي ، چقدر خدا را ديدي ؟!
خدا را هفت بار دور زدي يا زير باران کنارش قدم زدي ؟
خدا همين جاست ، نه فقط در آنجا !
خدا زبان مادري تو را مي فهمد ، نه فقط آن زبان را......

خدايا دوستت دارم...
... ادامه
Mostafa
Mostafa
چهار سخني كه زاهد را تكان داد!
زاهدي گويد: جواب چهار نفر مرا سخت تكان داد . اول مرد فاسدي از كنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع كردم تا به او نخورد . او گفت اي شيخ خدا ميداند كه فردا حال ما چه خواهد بود!

دوم مستي ديدم كه ...

افتان و خيزان راه ميرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نيفتي . گفت تو با اين همه ادعا قدم ثابت كرده اي؟

سوم كودكي ديدم كه چراغي در دست داشت گفتم اين روشنايي را از كجا اورده اي ؟ كودك چراغ را فوت كرد و ان را خاموش ساخت و گفت:تو كه شيخ شهري بگو كه اين روشنايي كجا رفت؟

چهارم زني بسيار زيبا كه درحال خشم از شوهرش شكايت ميكرد . گفتم اول رويت را بپوشان بعد با من حرف بزن .

گفت من كه غرق خواهش دنيا هستم چنان از خود بيخود شده ام كه از خود خبرم نيست تو چگونه غرق محبت خالقي كه از نگاهي بيم داري؟
... ادامه
Mostafa
Mostafa
مارها قورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند
قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند
لك لك ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند
لك لك ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه ها
قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند
عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند
مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ها كردند
حالا ديگر قورباغه ها متقاعد شده اند كه براي خورده شدن به دنيا مي آيند
تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده است
اينكه نمي دانند توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/21 - 00:34 ·
5
صوفياجون
صوفياجون



آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
دل ديوونه رو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو
چه پاك و آشناست ساده نگاهت
چه بي رياست نجابت سلامت
من حتي توي خوابم نمي ديدم
كه چشمام وا بشه به روي ماهت
از تو پس كوچه تنهاي دل
عشق تو منو صدا كرد
خودمو بي خبر از من گرفت
با تب عشق آشنا كرد
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
دل ديوونمو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو
همه عالمو من گشتمو ديدم
تا به دشت و ديار تو رسيدم
زير چارقد گلدار روي موهات
منم به عشق آخرم رسيدم
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
دل ديوونمو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو
از اون راه رفتنت برقصه موهات
گل بوسه خورشيد روي لبهات
منو تا اوج بودن مي كشوني
اگه جا بدي دستامو تو دستات
هوس بوسه ز لبهاي تو
انگاري خوابه و رويا
شبو تا صبح به سحر رسوندم
با تو انگار كه يه دنيام
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
منه ديوونه رو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
گل عشقو تو صحراي دلم كاشتي چه آسون
تو كاشتي چه آسون
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
{-205-} {-225-}{-220-}
Mostafa
Mostafa
عاشق اون لحظه ام كه با هيجان برام يه چيزي رو تعريف ميكنه
انقد ميان تعريف كردن ميخنده كه من
هيچي نميفهمم
جز صداي خنده هاي شيرينش!
صداي خنده ي معشوق دلنوازترين صداي دنياس
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/18 - 01:29 ·
4
saeid
saeid
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﮔﻞ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﺍﻣﺎ ﻧﻪ …

ﺻﺒﺮ ﻛﻨﻴﺪ !

ﭘﺮﭼﻢ ﻛﻤﻚ ﺩﺍﻭﺭ ﺑﺎﻻﺳﺖ …

ﺑﻌﻠﻪ ﺍﻓﺴﺎﻳﺪﻩ{-7-}
Mostafa
Mostafa
سیاوش

پرنده های قفسی

پرنده هاي قفسي عادت دارن به بيکسي
عمرشون بي هم نفس کز ميکنن کنج قفس

نميدونن سفر چيه
عاشق دربه در کيه
هر کي بريزه شادونه فکر ميکنن خداشونه
يه عمره بي حبيبن
با آسمون غريبن
اين همه نعمت اما هميشه بي نصيبن

چميدونن به چي ميگن ستاره
چميدونن دنيا کيا بهاره
چميدونن عاشق ميشه چه آسون پرنده زير بارون
تو آسمون نديدن خورشيد چه نوري داره
چشمه ي کوه مشرق چه راه دوري داره

قفس به اين بزرگي کاشکي پرنده بودم
مهم نبود پريدن ولي برنده بودم
فرقي نداره وقتي ندوني و نبيني
غصت ميگيره وقتي ميدوني و ميبيني
غصت ميگيره وقتي ميدوني و ميبيني

چميدونن به چي ميگن ستاره
چميدونن دنيا کيا بهاره
چميدونن عاشق ميشه چه آسون پرنده زير بارون

پرنده هاي قفسي عادت دارن به بيکسي
عمرشون بي هم نفس کز ميکنن کنج قفس

نميدونن سفر چيه
عاشق دربه در کيه
هر کي بريزه شادونه فکر ميکنن خداشونه
يه عمره بي حبيبن
با آسمون غريبن
اين همه نعمت اما هميشه بي نصيبن


چميدونن به چي ميگن ستاره
چميدونن دنيا کيا بهاره
چميدونن عاشق ميشه چه آسون پرنده زير بارون
... ادامه
Mostafa
Mostafa
سیاوش

خواب بارون

تو هموني كه توي موج بلا
واسه تو دستامو قايق مي كنم
اگه موجا تو رو از من بگيرن
قطره قطره آب مي شم دق مي كنم
واي كه دلم طاقت دوري تو نداره
بغض نبودن تو اشكامو در مياره

اي كه بي تو اين كوير، خواب بارون مي بينه
وقتي نيستي، غم دنيا توي قلبم مي شينه
اي كه بي تو واسه من، همه قفسه
مرثیه‎است نبودن تو التهاب نفسه

توي بهت و غم تنهايي من
به سرم دست نوازش كشيدي
ولي با رفتنت اي هستي من
هستي منو به آتيش كشيدي
واي كه دلم طاقت دوري تو نداره
بغض نبودن تو اشكامو در مياره
... ادامه
Mostafa
Mostafa
سیاوش

فردا

يه عمري بد آوردي و از چشم دنيا ديدي
هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
اما اين شب تار عاقبتش سفيده
نگو كه تنها موندي و تو اين شهر غريبه
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير سادگي‌ته
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته
اون قهرها و بهونه‌هات اشكاي روي گونه‌هات
كه از چشات چكيدنو بارون شدن تو لحظه‌هات
يه غريبه تو اون چشا كه سرده و نه آشنا
نداره حرف تازه‌اي تا بشكنه مهر لبات
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته

يه عمري بد آوردي و از چشم دنيا ديدي
هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
اما اين شب تار عاقبتش سفيده
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته
آره فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته

يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون

اين آخرين تلاشمه ، واسه بدست آوردنت
باور کن اين قلب و نرو ، اين التماس آخره
چقدر مي خواي تو بشکني ، غرور اين شکسته رو
هر چي ميخواي بگي بگو ، اما نگو بهم برو
اين دل و عاشقش نکن ، اگه منو دوست نداري
راحت بگو اگه مي خواي ، قلبه منو جا بذاري
دلم پر از شکايته ، اما صدام در نمياد
مي ترسم از دستم بري ، کاري ازم بر نمياد
اين آخرين تلاشمه ، واسه بدست آوردنت
باور کن اين قلب و نرو ، اين التماس آخره
چقدر مي خواي تو بشکني ، غرور اين شکسته رو
هر چي ميخواي بگي بگو ، اما بهم نگو برو
نرو نذار که بعد از اين دنيا به عشق شک بکنه
هر کي دلش جاي ديگست عشق و بخواد ترک بکنه
نفس زدم از ته دل معصوم اين قلب به خدا
نذار بشه محال واسش باور عشق آدما
مرگ دلم پايه تو ، اگه ازش حذرکني
لب تر کني رفيقتم ، کافيه با ما سر کني
اين دل و عاشقش نکن ، اگه منو دوست نداري
راحت بگو اگه مي خواي ، قلبه منو جا بذاري
دلم پر از شکايته ، اما صدام در نمياد
مي ترسم از دستم بري ، کاري ازم بر نمياد
{-35-} ستار{-35-}{-35-}
محـبـوبـهـ
محـبـوبـهـ
حالم گرفته از اين دنيايي كه آدم هايش هم چون هوايش ناپايدارند ! گاه آنقدر پاك كه باورت نمي شود ، گاه آنقدربي معرفت كه نفست ميگيرد ..
دیدگاه · 1392/03/17 - 12:00 ·
8
نگار
tavalod2[1].jpg نگار
شهريار و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز

از آسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا

يه کيک خيلي خوش طعم ،با دو تا شمع روشن

يکي به نيت تو يکي از طرف من

الهي که هزارسال همين جشنو بگيريم

به خاطر و جودت به افتخار بودنت

تو اين روز پر از عشق تو با خنده شکفتي

با يه گريه‌ي ساده به دنيا بله گفتي

ببين تو آسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس

تا تو هستي و چشمات بهونه س واسه خوندن

همين شعر و ترانه تو دنياي ما زندس

واسه تولد تو بايد دنيا رو آورد

ستاره رو سرت ريخت تو رو تا آسمون برد

اينا يه يادگاري توي خاطره هاته

ولي به شوق امروز مي شه کلي قسم خورد

تولدت عزيزم پراز ستاره بارون

پر از باد کنک و شوق ،پر از آينه و شمعدون

الهي که هميشه واسه تبريک امروز

بيان يه عالم عاشق ،بياد هزار تا مهمون

{-217-}{-217-}{-217-}
نگار
0.717542001297673551_taknaz_ir.jpg نگار
شهريار
کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟
ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟!!!!
تولدت مبارک
{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}
نگار
images8.jpeg نگار
شهريار خوشبختی من در بودن باتو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من است تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیا تولدت مبارک {-241-}{-210-}{-210-}{-210-}{-217-}
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ