یافتن پست: #دنيا

نگار
120862932015.jpg نگار
شهريار
عزيزم آهنگ صدايت با به دنيا آمدنت زيبا ترين ترانه زندگيم
نفس هايت تنها بهانه نفس کشيدنم و وجودت تنها دليل زنده بودنم است
پس با من بمان تا زنده بمانم ... شهریار جونم تولدت مبارک {-35-}{-41-}{-69-}{-81-}{-96-}{-97-}{-115-}{-114-}{-134-}{-155-}{-170-}{-220-}{-224-}{-217-}{-241-}{-275-}
ıllı YAŁĐA ıllı
1370340769848424_large.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
اولین چیزی که با دیدن این عکس به ذهنت می رسه رو بدون بنویس...{-15-}{-15-}{-15-} آشغـــــــــــــــــال{-4-}{-4-}{-4-}
صوفياجون
صوفياجون

تور سفيد رو سرت

پيرهن مشكيه منه

الهي خوشبخت شي ولي

عشقت هميشه پيشمه

گفتي كه مال هم بشيم

دنيا رو ميسازيم باهم

سفره عقدت پيش روت

مردغريبه جاي من

ستاره هاي آسمون تاج ست عروس خانم

براي بار سومه بگو بله

ديگه تموم

ستاره هاي آسمون تاج ست عروس خانم

براي بار سومه بگو بله ديگه تموم

ببين كه امشب منو و تو مثل قديما گريونيم

تو اشك و شوق ميريزي و منم واسه پريشوني

يه تيكه ماه شدي

ولي ماهي براي ديگرون

به ياد من نيفتي كه گذشته آب از سرمون

ستاره هاي آسمون تاج ست عروس خانم

براي بار سومه بگو بله ديگه تموم{-124-}{-124-}
««پویان««««««« اینو خیلی دوست داشتم و دارم {-35-}{-35-}{-41-}{-41-}{-109-}
صوفياجون
صوفياجون

نفرين به عشق وآشنايي

نفرين به شب هاي جدايي

او رفت و از لبهاي بسته

ديگر نمي خيزد نوايي

رفت و دگر در سينه ام آهي نمانده

در آسمان سينه ام نوري نمانده

او رفت و من تنها شدم

مجنون بي ليلا شدم

دنياي شادي هاي من بود

يار دل تنهاي من بود

آن دختر گيسو طلائي

شهزاده روياي من بود

رفت و زقلب خسته ام شوري نمانده

وز چشمه چشمان من آبي نمانده

او رفت و گفت دست خدا پشت و پناهت

باشد چراغ اخترون فانوس راهت

او او رفت و من تنها شدم

مجنون بي ليلا شدم

نفرين به عشق وآشنايي
«««««پویان««««««{-35-}{-41-}
♥هـــُدا♥
1.PNG ♥هـــُدا♥
{-30-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
دوروغ نگو ٬ دوروغگو

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

بسه ديگه دوروغگو

بدجوري تنها موندي تو اين شباي جادو
دوروغگو

آهاي آهاي دوروغگو بگو ستاره هات کو

بدجوري تنها موندي تو اين شباي جادو

ميون اين شولوغي ٬ فکر کدوم دروغي

که گيج و بي قراري ٬ ساکت و بي فروغي

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

بسه ديگه دوروغگو

دوروغگو

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

بسه ديگه دوروغگو

دوروغگو


دنيا ديگه دنياي دو رنگي و دروغ نيست
آخره خط رسيدي دور و برت شلوغ نيس
هيچ کسير و نداري سر روي شونش بذاري
قصّه ديگه تموم شد بابا کجاي کاري
دوروغ نگو ٬ دوروغگو

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

بسه ديگه دوروغگو

دوروغگو

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

بسه ديگه دوروغگو

دوروغگو

همش سكوت و سايه
بي عشق و بي اراده
خندم مي گيره از اين
شباي بي شراره

تويي و دنيايي زرد
نه شب داري نه شبگرد
فراري شد هر كي كه
يه لحظه باورت كرد

دوروغ نگو ٬ دوروغگو

بسه ديگه دوروغگو
هيچ کسي ر و نداري سر روي شونش بذاري
قصّه ديگه تموم شد بابا کجاي کاري


بدجوري تنها موندي تو اين شباي جادو

♥هـــُدا♥
جــدایی (2221).jpg ♥هـــُدا♥
تمآمـ لباس عروس هآے دنياهمـ كه بيآورند برآی من چون لِبآس عزآستـ ،وقتی عروسِ تو ديگريستــــ !!
دیدگاه · 1392/03/11 - 22:11 ·
7
.
.
مال کسي باش که
حتي اگر ساده ترين لباس تنت باشد !
تو را به همه دنيا نشان دهد و بگويد اين همه دنياي من است...!!!
دیدگاه · 1392/03/10 - 18:38 ·
6
ღ sepide ღ
ღ sepide ღ
لعنت ﺑﺮ ﻫﺮ چی ﻓﺎﺻﻠﻪ ــَـس ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎ، . . . . . ﭼﺮﺍ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﻦ ﺑﺎﺱ ﺍﺯ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﺍﻳﻨﻘﺪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻪ عاﺧﻪ ؟
نگار
نگار
هرگز به كسي دل نبند........

چون دنيا آنقدر كوچك هست كه دو دل دركنار يكديگر جاي نخواهند شد.

**اما اگربه كسي دل بستي عاشق شدي.........

هرگزازاوجدا نشو چون دنيا آنقدر بزرگ هست كه ديگر نميتواني او را پيدا كني
... ادامه
مائده
مائده
مي ترسم, مضطربم
و با انکه مي ترسم و مضطربم
باز با تو تا آخر دنيا هستم
مي آيم کنار گفتگوئي ساده
تمام روياهايت را بيدار ميکنم
و آهسته زير لب ميگويم
برايت آب آورده ام, تشنه نيستي؟
فردا به احتمال قوي باران خواهد آمد
تو پيش بيني کرده بودي که باد نمي آيد
با اين همه ديروز
پي صدائي ساده که گفته بود بيا, رفتم!
تمام راز سفر فقط خواب يک ستاره بود. خسته ام - - - -,

مي آيي همسفرم شوي؟
گفتگوي ميان راه بهتر از تماشاي باران است
توي راه از پوزش پروانه سخن مي گوئيم
توي راه خواب هامان را
براي بابونه هاي دره اي دور تعريف مي کنيم
باران هم که بيايد
هي خيس از خنده هاي دور از آدمي, مي خنديم
بعد هم به راهي مي رويم
که سهم ترانه وتبسم است.
مشکلي پيش نمي آيد
وقتي دستمان به آسمان برسد
وقتي که بر آن بلندي بنفش بنشينيم
ديگر دست کسي هم به ما نخواهد رسيد
مي نشينيم براي خودمان قصه مي گوئيم
تا کبوتران کوهي از دامنه ي روياها به لانه برگردند.
غروب است
با انکه مي ترسم
با آنکه سخت مضطربم
باز با تو تا آخر دنيا خواهم آمد.
سید علی صالحی
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/3 - 13:24 ·
9
ebrahim
ebrahim
تغيير دنيا
كودك كه » : بر سر گور كشيشي در كليساي وست مينستر نوشته شده است
بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم . بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي
بزرگ است من بايد انگلستان را تغ يير دهم . بعد ها دنيا را هم بزر گ ديدم
و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم. در سالخوردگي تصميم گرفتم
خانواده ام را متحول كنم . اينك كه در آستانه مرگ هستم م ي فهمم كه اگر
«!!! روز اول خودم را تغيير داده بودم، شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/29 - 00:29 ·
7
ebrahim
ebrahim
راز خوشبختي
تاجري پسرش را براي آموختن راز خوشبختي نزد خردمندي فرستاد . پسر
جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اينكه سرانجام به قصري زيبا بر
فراز قله كوهي رسيد. مرد خردمندي كه او در جستجويش بود آنجا زندگي
مي كرد.
به جاي اينكه با يك مرد مقدس روب ه رو شود وارد تالاري شد كه جنب و
جوش بسياري در آن به چشم مي خورد، فروشندگان وارد و خارج
مي شدند، مرد م در گوشه اي گفتگو مي كردند، اركستر كوچكي موسيقي
لطيفي مي نواخت و روي يك ميز انواع و اقسام خوراكي ها لذيذ چيده شده
بود. خردمند با اين و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر
كند تا نوبتش فرا رسد.
... ادامه
ebrahim
ebrahim
آن سوي پنجره
در بيمارستاني ، دو مرد بيمار در يك اتاق بستري بودند . يكي از بيماران
اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر يك ساعت روي تختش بنشيند . تخت
او در كنار تنها پنجره اتاق بود . اما بيمار ديگر مجبور بود ه يچ تكاني نخورد
و هميشه پشت به هم اتاقيش روي تخت بخوابد . آنها ساع ت ها با يكديگر
صحبت مي كردند؛ از همسر، خانواده، خانه ، سر بازي يا تعطيلاتشان با هم
حرف مي زدند .
هر روز بعد از ظهر، بيماري كه تختش كنار پنجره بود، مي نشست و تمام
چيزهايي كه بيرون از پنجره مي ديد، براي ه م اتاقيش توصيف مي كرد. بيمار
ديگر در مدت اين يك ساعت ، با ش نيدن حال و هواي دنياي بيرون، روحي
تازه مي گرفت.
مرد كنار پنجره از پاركي كه پنجره رو به آن باز مي شد مي گفت. اين پارك
درياچه زيبايي داشت . مرغابي ها و قوها در درياچه شنا مي كردند و كودكان
با قايق هاي تفريحي شان در آب سرگرم بودند . درختان كهن منظره زيبايي به
آنجا بخشيده بودند و تصويري زي با از شهر در افق دوردست ديده مي شد .
مرد ديگر كه نمي توانست آنها را ببيند چشمانش را مي بست و اين مناظر را
در ذهن خود مجسم مي كرد و احساس زندگي مي كرد.
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اگه قرار باشه بین عشقت و یک میلیون دلار یکی رو انتخاب کنی ، اولین چیزی که با اون یک میلیون دلار میخری چیه ؟{-36-}
MahnaZ
MahnaZ
سلام mahsan به #شبکه_اجتماعی #نمیدونم خوش آمدی
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
پرنده هاي قفسي عادت دارن به بيکسي
عمرشون بي هم نفس کز ميکنن کنج قفس

نميدونن سفر چيه
عاشق دربه در کيه
هر کي بريزه شادونه فکر ميکنن خداشونه
يه عمره بي حبيبن
با آسمون غريبن
اين همه نعمت اما هميشه بي نصيبن

چميدونن به چي ميگن ستاره
چميدونن دنيا کيا بهاره
چميدونن عاشق ميشه چه آسون پرنده زير بارون
تو آسمون نديدن خورشيد چه نوري داره
چشمه ي کوه مشرق چه راه دوري داره

قفس به اين بزرگي کاشکي پرنده بودم
مهم نبود پريدن ولي برنده بودم
فرقي نداره وقتي ندوني و نبيني
غصت ميگيره وقتي ميدوني و ميبيني
غصت ميگيره وقتي ميدوني و ميبيني

چميدونن به چي ميگن ستاره
چميدونن دنيا کيا بهاره
چميدونن عاشق ميشه چه آسون پرنده زير بارون

پرنده هاي قفسي عادت دارن به بيکسي
عمرشون بي هم نفس کز ميکنن کنج قفس

نميدونن سفر چيه
عاشق دربه در کيه
هر کي بريزه شادونه فکر ميکنن خداشونه
يه عمره بي حبيبن
با آسمون غريبن
اين همه نعمت اما هميشه بي نصيبن


چميدونن به چي ميگن ستاره
چميدونن دنيا کيا بهاره
چميدونن عاشق ميشه چه آسون پرنده زير بارون
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
يه عمري بد آوردي و از چشم دنيا ديدي
هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
اما اين شب تار عاقبتش سفيده
نگو كه تنها موندي و تو اين شهر غريبه
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير سادگي‌ته
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته
اون قهرها و بهونه‌هات اشكاي روي گونه‌هات
كه از چشات چكيدنو بارون شدن تو لحظه‌هات
يه غريبه تو اون چشا كه سرده و نه آشنا
نداره حرف تازه‌اي تا بشكنه مهر لبات
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته

يه عمري بد آوردي و از چشم دنيا ديدي
هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
اما اين شب تار عاقبتش سفيده
يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
ولي فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته
آره فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته

يه همصدا نديدي هر چي بدي كشيدي
تقصير اين دل تو و تقصير سادگي‌ته
فردا شروع تازه باقي زندگي‌ته
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
تو هموني كه توي موج بلا
واسه تو دستامو قايق مي كنم
اگه موجا تو رو از من بگيرن
قطره قطره آب مي شم دق مي كنم
واي كه دلم طاقت دوري تو نداره
بغض نبودن تو اشكامو در مياره

اي كه بي تو اين كوير، خواب بارون مي بينه
وقتي نيستي، غم دنيا توي قلبم مي شينه
اي كه بي تو واسه من، همه قفسه
مرثیه‎است نبودن تو التهاب نفسه

توي بهت و غم تنهايي من
به سرم دست نوازش كشيدي
ولي با رفتنت اي هستي من
هستي منو به آتيش كشيدي
واي كه دلم طاقت دوري تو نداره
بغض نبودن تو اشكامو در مياره
Mostafa
Mostafa
نقص مهم امپراتوريهاي بزرگ دنيا اين بود كه قوانين را مغزهاي قوي براي مردان قوي مي نوشتند و ضعف بشر را در نظر نمي گرفتند.
دیدگاه · 1392/02/21 - 02:02 ·
3
شهرزاد
5[1].jpg شهرزاد
جاده گیسوم در فصل بهار ... استان گیلان ♥
Mostafa
Mostafa
چـه لـذتی از ایـن بـالاتر ؟
تـو بـهش بـگی : بـا ایـن کـارت بـدجور از چـشمم افــتادی ..
اونم بـگه : ولــی مـن هــنوزم عــاشـقتم !
بعد از اين حرفش اگه بدترين كار دنيا رو هم كرده باشه
ميبخشيش،يعني نميتوني كه نبخشي
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/19 - 21:33 ·
3
♥هـــُدا♥
جــدایی (1577).jpg ♥هـــُدا♥
اي کاش تنــها يکــــ ــــــ نفر هم در اين دنيا مرا يــــ ـــ ـــاري کند ...

اي کاش ميتوانســـ ـــتم با کســــ ــــي درد و دل کنم ...

تا بگويـــــ ـــــم

که خستـــ ــــ ـــه تر از آنم که زندگـ ـــ ـــي کنم !!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/19 - 12:24 ·
4
Mostafa
Mostafa
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﮔﻞ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﻧﻪ …
ﺻﺒﺮ ﻛﻨﻴﺪ !
ﭘﺮﭼﻢ ﻛﻤﻚ ﺩﺍﻭﺭ ﺑﺎﻻﺳﺖ …
ﺑﻌﻠﻪ ﺍﻓﺴﺎﻳﺪﻩ
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:03 ·
2
Mostafa
Mostafa
بزن تار
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ