یافتن پست: #ربان

bamdad
bamdad
وقتی‌ ردّ پای مهربانیت را

در قلب کسی‌ باقی‌ بگذاری ..

همیشه بیشتر از حاضرین

حاضر خواهی‌ بود ..

حتی اگر غایب باشی‌ ..!

که ماندگار‌ترین نوا

آهنگ مهربانی است ..!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 22:37 ·
6
Majid
Majid
گله نکن از آدم ها پیش خدایت،خدای که خودش آدم راآفریده است . ازبزرگی تنهاست یا ازتنهایی بزرگ که همیشه مهربان است…!!
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:52 ·
Majid
Majid
تنهایی حق است !! همانگونه که مرگ حق است…!! پس تاهستیم مهربان باشیم….!!!

.
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:50 ·
Majid
Majid
دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای دشمن محاصره شده بود.

سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی.

حرف های ستوان را شنید ، اما سرباز تصمیم گرفت برود به طرز معجزه آسایی خودش را به دوستش رساند، او را روی شانه های خود گذاشت و به سنگر خودشان برگرداند ترکش هایی هم به چند جای بدنش اصابت کرد.


وقتی که دو مرد با هم بر روی زمین سنگر افتادند، فرمانده سرباز زخمی را نگاه کرد و گفت: من گفته بودم ارزشش را ندارد، دوست تو مرده و روح و جسم تو مجروح و زخمی است.

سرباز گفت: ولی ارزشش را داشت ، ستوان پرسید منظورت چیست؟ او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! اما این کار ارزشش را داشت ، زیرا وقتی من به او رسیدم او هنوز زنده بود و به من گفت: می دانستم که می آیی....

می دانی ؟! همیشه نتیجه مهم نیست . کاری که تو از سر عشق وظیفه انجام می دهی مهم است. مهم آن کسی است یا آن چیزی است که تو باید به خاطرش کاری انجام دهی. پیروزی یعنی همین.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:53 ·
Majid
Majid
اي مرا ازرده ازخود گرپشيماني بيا


نغمه هاي ناموافق گرنمي خواني بيا


تا كه سرپيچيدي از راه وفاگفتم:برو


جزوفا اگرراهي نمي داني بيا


يك نفس با من نبودي مهربان اي سنگدل


زان همه نامهرباني گرپشيماني بيا


تاب رنجوري ندارم درپي رنجم مباش


گرنمي خواهي كه جانم رابرنجاني بيا


خود توداني دردها برجان من بگذاشتي


تا نفس دارم اگردرفكر درماني بيا


دشمن جانم توبودي درد پنهانم زتوست


با همه اين شكوه ها گر راحت جاني بيا
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:41 ·
Majid
438892_9E9oL59B.jpg Majid
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند.

روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از

قضا، گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود،

می کند و زنبور بیچاره که.....


خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند،

زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش

بیرون می پرد. خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند،

عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد.

به صدای عربده خر،

ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.

خر می گوید :

« زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.»

ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند.

سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها

می برند و طفلکی زنبور شرح


میدهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن

زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است.

ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد،

از خر عذر خواهی می کند و می گوید:

« شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.»

خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند

که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم.

ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند.

زنبور با آه و زاری می گوید:

« قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم.

آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟

»ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: «

می دانم که مرگ حق تو نیست.

اما گناه تو این است که با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که

با خر طرف شود همین است»
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:24 ·
1
Majid
akserver.ir_13905160171.jpeg Majid
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود .


یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در

حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است ، از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات

دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند .


مافوق به سرباز گفت :


اگر بخواهی می توانی بروی ،

اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟


دوستت احتمالا دیگه مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی !


حرف های مافوق ، اثری نداشت ،

سرباز اینطور تشخیص داد که باید به نجات دوستش برود .


اون سرباز به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد ، او را روی شانه هایش

کشید و به پادگان رساند .


افسر مافوق به سراغ آن ها رفت ، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با

مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :


من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه ، خوب ببین این دوستت مرده !


خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی !


سرباز در جواب گفت : قربان البته که ارزشش را داشت .


افسر گفت : منظورت چیه که ارزشش را داشت !؟ می شه بگی ؟


سرباز جواب داد : بله قربان ، ارزشش را داشت ، چون زمانی که به او رسیدم ، هنوز

زنده بود ، نفس می کشید ، اون حتی با من حرف زد !


من از شنیدن چیزی که او بهم گفت الان احساس رضایت قلبی می کنم .


اون گفت : جیم ... من می دونستم که تو هر طور شده به کمک من می آیی !!!


ازت متشکرم دوست همیشگی من !!!

دوست خوبم ! فرصت سلام تنگ است ! که ناگزیر و خیلی زودتر از آنچه در خیالت است

باید خداحافظی را نجوا کنی . فرصت برای با هم بودن ، ممکن است بقدر پلک بر هم

زدنی دیر شده باشد . اما همین لحظه را اگر غنیمت نشماری ، افسوس و دریغ ابدی را

باید به دوش بکشی ! تنها راه رسیدن به دهکده شادی ها ،

گذر از پل دوستی هاست . اگر پای ورقه دوستی ها

، مهر صداقت نخورده باشد ، مشروط و رفوزه شدن در امتحانات زندگی حتمی است .

صداقت ، ضامن بقای دوستی های پاک و معصومانه است . برای ماندن در یاد و خاطر و

دل دیگران ، باید یکدلی و دوست داشتن رو با عشق پیوند زد که راز جاودانگی عشق در

همین است و بس !قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:21 ·
Majid
438892_XN8HXmzT.jpg Majid
فک کن :::: دخترا برن سربازی
صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)
کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
مریم جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی

صبحانه:
وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...


ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟ نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

[align=-WEBKIT-RIGHT]بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام ش%8دت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:09 ·
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
بدون گــــــــــذرنامه از خیالم عبور خواهــــی کرد

مهربانیت را مــــرزی نیست...
دیدگاه · 1393/02/14 - 21:10 ·
6
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلاممممممممممممممممممممم
خوبین همگی ؟؟؟؟؟؟؟ سر بلند باشین
zahra
zahra
گاهی آنقدر تنها می شوم که خدا هم به تقدیر می گوید:
کمی مهربانتر باش
دیدگاه · 1393/02/11 - 08:48 ·
1
Noosha
904177-6f5a2387c37aef72ab4d14ad002f6381-org.jpg Noosha
امروز کسی باش که واقعا آرزو داری .

مهربان و با گذشت،

ساده و شفاف،

پاک و خالص،

رنج و نگرانی را کنار بگذار...

به لحظات زندگی چنان ارزش بده که آرزو داری

فقط یک روز بی ضرر باش



کسی نمیداند فردا چه در راه است .

زندگی کوتاه است

در گذشته نمان



در تاریکی دنبال چه میگردی ؟

چرا نور را نمی جویی ؟

لااقل یک روز کسی باش که واقعا آرزو داری ...

آن-شرلی با موهای قرمز{-41-}
bamdad
bamdad
Noosha
راستی ندا یه آهنگ سازی چیزی سراغ نداری چندتا شعر و ترانه از خودم بهش بدم واسم اهنگ بسازه؟
اگه سراغ داری بگو ، ثواب داره ، آخه 15 ساله ترانه و شعر میگم ، یه آهنگساز خوب و بدرد بخور پیدا نکردم!
{-32-}{-32-}

{-27-}{-27-}
zoolal
zoolal
اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت دلگیر مباش
که نه تو گناهکاری نه او!
آنگاه که مهر می ‌ورزی ؛ مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می کند
پس خود را گناهکار مبین !
من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد
و تنها یکی سپاسش گفت !
من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده
یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !
پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند از تو
برای مهربانیت قدردانی می کنند !
پس از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش
که این روح توست که با مهربانی آرام می گیرد !
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ؛
پس به راهت ادامه بده
{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/02/7 - 20:19 ·
3
zoolal
zoolal
گاهی آنکه سراغی از تو نمی گیرد،
دلتنگ ترین برای دیدن توست
و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره می شود...
همیشه آنکه تو او را نمی بینی،نامهربان نیست!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/7 - 20:02 ·
2
مائده
مائده
شعله ی اشتیاق درون را گداخت
و فریاد در لبها ی خاموش آرام گرفت
آتشی که در جان اوفتاد نقش مهربانی را تا اعماقِ دل کشید
حقِ اشتباه ، بخش کوچکی از یک جمله !
چه کسی این حق را به تو خوهد داد جز خودت؟
اندیشه ای که دور از ذهن نیست...
حقیقتی انکار ناپذیر
سرزنش مدامِ عقل و هراسِ دل ...
آن هنگام بود که
کشتمش!!!
با تمام دوست داشتنهایم
در تاوانی سنگین درتاریکی دیاری رفته بر باد
عشق بازی را می گویم
گذرِ روزهایی بی مهر وشبهایی تار
سراسر دلواپسی و یاس
شبانه روزیِ تکرارِ مرگ
آنگاه که در هنگام امیدِ اجابت
دستهایی در مسیر انتظار
پیش رفت
و شکسته از دعا بازگشت
... ادامه
محمدطاها
محمدطاها
اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها
بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو
تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/5 - 22:43 ·
7
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
سلام به همه برو بچ نمیدونم
خیلی خوش اومدم واقعا جام خیلی خالی بود اخی دلتون تنگ شده بود واسم میدوم بدون من بهتون سخت گذشته الهی{-7-}
zahra
zahra
این روزها در من خدایی می کند...

چیزی شبیه تو...

تو که هستی انگار آرامترم...

در زندگی چیزی هست که می خواهمش...

چیزی هست که مرا به این زمین پیوند می دهد... وقتی نیستی انگار در این دنیا جایی ندارم...

روز و شب هایم به کندی می آیند و میروند...

لحظه ها انگار جان می کنند که تمام شوند... و مرا به روزهای آمدنت برسانند...

روزها هی عقب می روند تا...

تا شعله ور تر کنند آتش انتظارم را... این روزها چقدر دلم عجیب...

دلم هوای مهربانیت را کرده...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 10:52 ·
3
Morteza
1922322_492465294187761_8250025334780577096_n.jpg Morteza
@SamanjonjonI zoolal Mohammad atefe @oneill بیکار عاشق مجید حمید asma fatima rah¡l roya32 orkhan کاپیتـان رستمی saloomeh sima ๑۩۞۩๑ MAJNOOOON♥๑۩۞۩๑ atefeh18 ParNiyA Majid رضا ستایش TERME ReyHaNE (دختر همسایه) ariya PoOoNe shahin @tarane
tarane@bano_setayesh ساراملوس aydajoon susanjoon -_-mahya-_- anita ">Mariiii :) rahaaa عسل zoha tasnim shahin(غیرت_السلطان) zahra حامد@ پسر تنها zahra @sahar mostafa AZ Sadaf roya arezoo shaghayegh(پارتی_السلطنه) mahya @hirbod hastii nafas ✲ميــMisS.ArEzoOــس✲ @Taraneh-376 ოօհʂεղ @bamy MINA @goodboy amir hossein ... ıllı YAŁĐA ıllı @ElHaM14 جولیا Noosha MONA ๓เรร-รєթเ๔єђ zizi ⌘⌘ RAHGOZAR ⌘⌘ شهرزاد مائده iman ♥هـــُدا♥ NEGAR ✔♥Дℓɨ♥✔ LeilA صوفياجون @Ruby Reza Babaei Mostafa MahnaZ غزل اول از همه روز زن که گذشت رو به همه زن ها و مادرای شبکه تبریک میگم دوم به سلامتی همه شما 86 نفرتون که تک هستید همیشه پیش من بودین بهم کمک کردین خیلی گلید و در اخر روز مرد رو به همه شیر مردان شبکه پیشاپیش تبریک میگم و یه چیز دیگه عاشق همتونم ایشالا همه جا تو کاراتون موفق باشید {-212-}{-212-}{-212-}{-212-}{-212-}{-212-}{-212-}{-212-}
zoolal
zoolal
نیما یوشیج در جشن تولد یک سالگی فرزندش نوشت :
تو هم اکنون یک بهار و یک تابستان
و یک پاییز و یک زمستان رادیده ای
! از این پس همه چیز در زندگی تو تکراریست
به جز مهربانی …
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/31 - 16:40 ·
8
zahra
zahra
یک شمع می تواند بدون آنکه خاموش شود هزاران شمع دیگررا روشن کند مثل مهربانی که هیچ وقت با تقسیم شدن کم نمی شود زیباست که ببینی کسی میخندد وزیباتر اینکه بدانی خودت باعث خنده اش شده ای
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/30 - 15:53 ·
5
zahra
zahra
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ