zoolal
روزگاری بیدی را شکستند ........
به نامردی تبر بر ریشه بستند.....
ولی افسوس همان هایی شکستند.......
که روزی زیر سایه اش می نشستند!!!
به نامردی تبر بر ریشه بستند.....
ولی افسوس همان هایی شکستند.......
که روزی زیر سایه اش می نشستند!!!
توکه دوباره اومدی که!!!!
1393/03/9 - 23:18خواب و آروم نداری تو؟!!!
نه بامداد جمعه بدی هست
1393/03/9 - 23:20چرا آخه!؟
1393/03/9 - 23:22تو دیگه چرا؟!
چی بگم
1393/03/9 - 23:26بگو چی شده؟
1393/03/9 - 23:30یه مهربونی بود که همیشه میگفت مشکلتو به هیچ کس نگو چون دوستت می شنوه ناراحت میشه و دشمنت خوشحال میشه بماند
1393/03/9 - 23:33ولی من گفتم...
1393/03/9 - 23:59