#ماه #بالای #سر #آبادی #است ،
اهل آبادی در خواب .
روی این مهتابی خشت غربت را می بویم.
باغ همسایه چراغش روشن،
من چراغم خاموش .
ماه تابیده به بشقاب خیار، به لب کوزه آب .
غوک ها می خوانند .
مرغ حق هم گاهی.
کوه نزدیک من است : پشت افراها، سنجد ها.
وبیابان پیداست .
سنگ ها پیدا نیست، گلچه ها پیدا نیست .
سایه هایی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست.
نیمه شب باید باشد .
دب کبر آن است ، دو وجب بالاتر از بام.
آسمان آبی نیست، روز آبی بود .
یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم.
یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بزها بردارم ،
طرحی از جارو ها ، سایه هاشان در آب.
یاد من باشد هر چه پروانه که می افتد در آب، زود از آب درآرم.
یاد من باشد کاری نکنم، که به قانون زمین بر بخورد .
یاد من باشد فردا لب جوی حوله ام را هم با چوبه بشویم.
یادمن باشد تنها هستم .
ماه بالای سر تنهایی است.
#سهراب_سپهری
سلام عزیزم خوبی ؟؟
1392/07/15 - 11:06#سلام #كيانا_جونم , خوبم گلم , خوبي عزيزم؟ خوش اومدي خانمي
1392/07/15 - 11:08فداااااات شم اجی جون من خوبم چیکارا میکنی تو این سرما؟؟؟؟؟
1392/07/15 - 11:12ديگه الان پتو رو پيچونديم دورمون اومديم سايت اين سيستم گرمايشي سايت ك هنو راه نيوفتاده باروناش تو شهر شما مياد سرماشم مياد سمت ما
1392/07/15 - 11:16هههههه اخی ما بخاری روشن کردیم اجی من دیگه باید برم دانشگاه خیلی خوشحال شدم دیدمت شب میام پیشتون
1392/07/15 - 11:20ما ك بخاري هامونو هنو نذاشتيم باشه اما من شيفت صبح نميدونمم برو گلم مراقب خودت باش كنار كناران بوشو تي فدا
1392/07/15 - 11:26