یافتن پست: #ستار

رضا
Hamed2.jpg رضا
hastii
hastii
به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به آسمان نگاه كن .

كسي هست كه عاشقانه تو را مي نگرد و منتظر توست .

اشكهاي تو را پاك مي كند و دستهايت را صميمانه مي فشارد .

تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت .

و اگر باور داشته باشي مي بيني ستاره ها هم با تو حرف مي زنند .

باور كن كه با او هرگز تنها نيستي. فقط كافيست عاشقانه به آسمان نگاه کنی
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/6 - 18:07 ·
9
bamdad
bamdad
ﮔﺎﻩ ﻳﮏ ﺳﺘﺎﺭﻩ
ﻳﮏ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﮔﺎﻫﯽ
ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﻒِ ﻳﮏ ﭘﻴﺎﻟﻪﯼ ﺁﺏ
ﺧﻮﺍﺏِ ﻫﺰﺍﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥِ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺒﻴﻨﺪ!
ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﻣﯽﮔﻮﻳﯽ ﭼﻪ...؟
ﻣﯽﮔﻮﻳﯽ ﻳﮏ ﺁﻳﻨﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱِ ﻋﻼﻗﻪ
ﮐﺎﻓﯽ ﻧﻴﺴﺖ؟!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 22:06 ·
7
soheil
soheil
خسته‌تر از صدای من، گریه‌ی بی‌صدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطره‌ات به جای تو

.
رفتی و آشنای تو، بی‌تو غریب ماند و بس
قلب شکسته‌اش ولی پاک و نجیب ماند و بس

.
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستاره‌ها بزن

.
تکیه به شانه‌ام بده، دل به ترانه‌ام بده
راوی آوارگی‌ام، راه به خانه‌ام بده

.
یک‌سره فتح می‌شوم، با تو اگر خطر کنم
سایه‌ی عشق می‌شوم، با تو اگر سفر کنم

.
شب‌شکن صد آینه با شب من چه می‌کنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه می‌کنی

.
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع می‌کنم ولوله‌ای دوباره کن

.
با تو چه فرق می‌کند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 21:23 ·
4
بیکار عاشق
frzarsfrsefrw.jpg بیکار عاشق
اشعار یک گمنام



رفیقان گفتند : تا آخرش هستیم و چیزی جزء خنجرشان نماند

عشق گفت: تا آخرش هستم و چیزی جز خاطره اش ک هر روز چه سخت از جانم می کاهد نماند

دیگر ن در اول و ن در آخر کسی را نمیخواهم مثل همیشه خوشم با خودم و خدا ... ...

خسته ام از روزهای ک همیشه برایم تاریک تر از شب است

اگر زندگی این است ک من میبینم دیگر کافی است ..... نمیخواهم غم ببینم



در این روزگار دیگر بمیرم اگر از حق دفاع کنم !!! وقتی حقم ب نا حق زنده ب گور شدن شد ...

هوای شب را ستاره ها روشن میکنند و اگر هوا هم ابری باشد

چراغ تیر برق ها

اما

هوای دل من ن روز دارد ن ستاره و ن چراغ تیر برق

در تاریکی مطلق ب سر میبرم از وقتی رفتی

دشمنانم همیشه باعث پیشرفتم بودند

من از خودیانی دلگیرم ک ب جای درک ترکم کردند ...

مثال عشق برایم مثال برگ و باد است با برخورد برگ ب من غم رفت ز یادم

برگ رفت در پی باد و داد بر بادم نمیدانم کجاست ن در طوفان بود ن در گرد باد ...

در د باد انگار رفتم از یاد






من از حقیقت گفتم مرا زنده ب گور کردند نمیدانم حقیقت بد است

یا

من یا شاید دروغ حقیقت است ...

نمیدانممممممممممم


مرگ بر عقربه ها ساعت ک دقایق نبودنت را ب رخم میکشند ....

مرگ برم من ک اگر دقیقه ای ب یادت نباشم ....

و

مرگ بر روزگار ک میداند بی تو میمیرم...

و

مرا محکوم ب نبودنت میکند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 17:29 ·
4
bamdad
bamdad
اگه كسي رو دوس داري ...

نه براش ستاره باش نه آفتاب

چون هر دوشون مهمون زودگذرن !!!

براش" آسمون باش" كه هميشه بالاي سرش باشي
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/2 - 22:00 ·
8
bamdad
is.jpeg bamdad
بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
{-41-}
رضا
رضا
برنامه ویژه از شبکه 3 داره پخش میشه .
bamdad
bamdad
متن ترانه آهنگ بوی عیدی:

بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
... ادامه
bamdad
bamdad
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تام کروز ، نیکلاس کیج ، جنیفر لوپز ، رابرت دنیرو ، یانی ، دیووید کاپرفیلد ،

آنتونی رابیز ، خود من و بقیه ی ستارگان جهان ازت خواهش میکنیم

چهارشنبه سوری مواظب خودت باشی

{-18-}{-18-}
مائده
فانوس را بالا بگیر.jpg مائده
در این شب های تاریک...
در این غوغای آدم های بی ستاره...
بیا من و تو،
همین یک فانوس را هم،
خاموش کنیم!
بگذار چشم های تو،
یا همین دست های خالی من،
راه ما را روشن کند!
باکی نیست
از زمین خوردن های بی مهابا...
زخم های عشق،
شیرین است و خواستنی!
بیا همین یک فانوس را هم،
خاموش کنیم.....
... ادامه
bamdad
bamdad
به مردم بگو تو کهکشان سه میلیارد ستاره هست باور میکنن ولی بگو این نیمکت تازه رنگ شده تا بهش دست نکشن باور نمیکنن.....
والله...!!!!!!
bamdad
bamdad
جالبه...
هیچ كلكی در كارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته به شرطی كه تقلب نكنید!







طالع بینی چینی! ..







فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نكنید، در غیر این صورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید كرد كه ای كاش تقلب نمی كردید!







این حدوداً 3 دقیقه زمان خواهد برد تا شما را دیوانه كند!!







كسی كه این پیام را ارسال كرده گفت كه آرزویش ظرف 10 دقیقه به حقیقت پیوست!!!







این بازی نتیجه خنده دار و در عین حال شگفت انگیزی خواهد داشت!







پیام را یكجا تا پایا ن نخوانید بلكه مرحله به مرحله پیش بروید و عین دستورالعمل انجام دهید!







1- اول از هر چیز اعداد 1 تا 11 را به صورت ستونی یا ردیفی (زیر هم) بر روی كاغذ بنویسید.







2- سپس در جلوی ردیف (ستون) 1 و 2 هر عددی را كه مایلید بنویسید.







3- حال در جلوی ردیف 3 و ردیف 7 نام شخصی را از جنس مخالف بنویسید.







4- نام اشخاصی را كه می شناسید (چه دوست یا اعضای خانواده یا







فامیل) در جلوی ردیفهای 4، 5 و 6 بنویسید.







5- در ردیفهای 8، 9، 10 و 11نام چهار ترانه (آهنگ) را بنویسید (در







جلوی هر ردیف نام یك ترانه)







6- اكنون نهایتا میتوانید یك آرزو كنید!!







و حالا كلید رمز گشایی این بازی:







1- عددی را كه در ردیف 2 نوشته اید مشخص كننده تعداد اشخاصی است كه شما باید در باره این بازی به آنها بگویید!







2- شخصی كه نامش در ردیف 3 قید شده كسی است كه شما عاشقش هستید!!!







3- شخصی كه نامش در ردیف 7 قید شده كسی است كه شما دوستش دارید ولی با هم نمی سازید (یا به تعبیر دیگر عاقبت خوشی نخواهد داشت!)!!!







4-شخص شماره 4 کسی است كه شما بیش از همه به او اهمیت میدهید!







5-شخص شماره 5 کسی است كه شما را بسیار خوب می شناسد.







6-شخصی كه نامش در ردیف 6 قید شده، ستاره بخت (ستاره خوش شانسی) شماست!







7-آهنگ قید شده در ردیف 8 با شخص شماره 3 تطبیق می كند (مرتبط است)!!!







8- آهنگ شماره 9 آهنگی برای شخص شماره 7 است!







9-گ آهنگ شماره 10 آهنگی است كه بیش از همه افكار شما را بازگو می كند!







10- و بالاخره شماره 11 آهنگی است كه می گوید شما در باره زندگی چه احساسی دارید!!!!







واقعا شگفت آور است! نه؟! ولی بنظر می آید كه درست باشه!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/26 - 21:40 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
11.jpg متین (میراثدار مجنون)
با تو غزل ستاره ها نورانی ست

دل در قفس نگاه تو زندانی ست

نگذر زبهار کوچه باغ احساس

چون بی تو تمام لحظه ها بارانی ست
mostafa AZ
mostafa AZ
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم
آمپولا رو دادم به پرستاره
میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
ıllı YAŁĐA ıllı
angry-birds-star-wars-android.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
شهرزاد
18105896524380318771.gif شهرزاد
در امتدادِ این دیوارهای بلند
همیشه دریچه‌ای هست
که گاه از پُشتِ پلکِ بسته‌ی آن
می‌توان پاره‌ی دوری از آبیِ‌ آن بالا را دید
گفت‌وگوی غمگینِ‌ رهگذرانِ باران را شنید
عطرِ عجیب سوسن و ستاره را بویید
و بعد با اندکی تحمل
باز به امیدِ روز بزرگِ ترانه و دریا نشست.
می‌گویند این راز را
تنها پرندگانِ قفس‌های کهنه می‌فهمند.

سید علی صالحی
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
GTA-San-Andreas.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
شهرزاد
شهرزاد
...


زندگی فی البداهه
نمایشی بی تمرین
تنی بی پُرو
سری بی تأمل

از نقشی که بازی میکنم ناآگاهام
فقط میدانم که از آن خودمست، غیر قابل تعویض

موضوع نمایشنامه را
درست روی صحنه باید حدس بزنم
برای افتخار زندگی هنوز آماده نیستم
سرعت جریانی را که بر من وارد میشود به سختی تاب می آورم
بدیهه میسازم، با آن که از بدیهه سازی بدم می آید

بر ناآگاهی ام هر گام سکندری میخورم
رفتارم بوی شهرستانی بودن میدهد
غریزه هایم نشان از تازه کاری دارند
ترس صحنه، علتی است برای تحقیرشدنم
به گمانم موجبات تخفیف، ظالمانه است

واژگان و حرکات غیر قابل پس گرفتن
ستارگان، تا آخر شمرده نشده اند
شخصیتم مثل پالتویی است که در حال دویدن دکمه هایش را میبندم
این هم نتایج تأسف بار این شتابزدگی است

کاش دست کم، بشود چهارشنبه ای را از پیش تمرین کرد
پنجشنبه ای را تکرار کرد
اما وای، دیگر، جمعه با نمایشنامه ای که نمیشناسمش از راه میرسد
میپرسم آیا این کار درستی است
(صدایم گرفته است
چون حتی نگذاشتند پشت پرده، سینه ام را صاف کنم)

گمراه کننده است که فکری کنی این امتحانی سرسری
در اتافی موقتی است، نه
میان دکورها ایستاده ام و میبینم چه استوارند
دقت همه ی آکساسوارها مرا متعجب میسازد
صحنه ای گردان، دیریست که میگردد

حتی دورترین سحابی ها روشن شده است
آه، شکی ندارم که این نخستین شب نمایش است
و هر کاری که میکنم
برای همیشه به کاری که کرده ام بدل میشود

وسیلاوا شیمبورسکا
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/21 - 23:27 ·
8
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ