یافتن پست: #سد

رضا
رضا
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست/بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود/ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب/سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست

که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین/نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست

تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر/ندانمت که در این دامگه چه افتادست

نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر/که این حدیث ز پیر طریقتم یادست

غم جهان مخور و پند من مبر از یاد/که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای/که بر من و تو در اختیار نگشادست

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد/که این عجوز عروس هزاردامادست

نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل/بنال بلبل بی دل که جای فریادست

حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ/قبول خاطر و لطف سخن خدادادست




غزل شماره ۳۷
Noosha
امیر عاملی Noosha

خبرگزاری فارس، سروده امیرعاملی علیه محمدرضا شجریان را منتشر کرد...
در مقدمه این شعر آمده است:
« در پاسخ به منافقانی که می‌خواهند با صدای سوخته‌ شجریان ، مردم ایران را تحقیر ‌کنند؛ مردمی که سرافراز و عاشقند مردمی که از جنس شقایقند.»
گم شدی آوازه خوان پیر ما
گم شدی آخر به زیر دست و پا
کرد بیگانه تو را ابزار خویش
خود شدی تا نور حق دیوار خویش
ربنایت چون خودت از یاد رفت
خیل شاگردان، هلا! استاد رفت
رفته‌ای از پیش ماها دور حیف
در سر پیری شدی مغرور حیف
مطرب عهد شبابم بوده‌ای
مزه نان و کبابم بوده‌ای
خوب می‌خواندی صدایت خوب بود
بعد تاج اصفهان مطلوب بود
میزدی چه چه برای شیخ و شاب
با نوای تار و تنبور و رباب
هستساز اینک ولی آواز نیست
یک در گوشی به سویت باز نیست
تا نپیوندی عزیزم بر زوال
کاشکی بودی مرید اعتدال
مکر آمریکا تو را منفور کرد
زرق و برق غرب چشمت کور کرد
چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی
مثل آن مطرب که بد می‌زد شدی
«سایه»ات فرموده بود آوازه‌خوان
که مرید پیردل باش و بمان
لیک ‌ای مطرب دریغا که غرور
کرد از مردم تو را صد سال دور
وقت پیری ناز کردی با همه
ناز را آغاز کردی با همه
ناز کم کن سوی ملت باز گرد
کم بگو از یأس ای استاد زرد»
ادامه در دیدگاه...
... ادامه
bamdad
bamdad
تو رفتي و هنوز

غم تو مانده به جا

غم آن خاطره ي شيرينت

كه در انبوه درختان سرو

من و تو پرسه زنان

پي هم مي گشتيم

دور از انديشه ي فردايي غريب

كه نمي دانستيم ،چقدر فرداها

زودتر ازپيريمان

گرد غم برسرمان مي ريزند

آهِ آن خاطره ات

كه شبي باراني

من و تو اشك به چشم خنديديم

سينه مي آزارد

به خودم مي گويم:

كاش مي شد آن شب

كاش مي شد آن روز

دل تو مهر نداشت

ديده ام باز نبود

كه تو را از پي تاريكي شب بشناسد

و تو رفتي و هنوز

غصه ها و دردها ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/26 - 21:06 ·
6
bamdad
bamdad
رفتی
و برای من دست تکان دادی
یعنی که زود بر می گردم
هنوز چشمانم
براه است
نمی دانم
زمان را گم کرده ای
یا مرا
یا خودت را

وقتی تو رفتی

كسي عشق گدایی نمی كرد

مرغان مهاجر سفرشان را آغاز نكرده بود

چندمين بار است كه رفته اند و

برگشته اند

ولي درافق چشمانم

جایت همچنان خالی

این چندمین
نامه است می نویسم؟
نمی دانم
می دانم
هرگز بدستت نمی رسد
چون هیچوقت پُستشان نکرده ام
یعنی کرده ام
پستچی گفت:
ماچنین آدرسی نداریم


((پاي تپه ديدار كمي آنسوتر درجنگلستان بادام
برسد بدست مهر بان ترين ...دنیا

{-60-}
bamdad
bamdad
دلم برای پاییزی تنگ است که به بودنت گرم بود.

به تو که وجودت پاییزم را بهاری کرد و رفتنت بهارم رو پاییزی!!!

بهار که می رسد،

طبیعت که جان می گیرد،

درختان که بیدار می شوند

سبزه ها که لبخند زنان سر از خاک بر می‌ آورند

عطر بنفشه که فضا راآکنده می کند،

حوض حیاط مادربزرگ که پر از ماهی های قرمز و بازیگوش

می شود

باز دل هوایت را می کند

فرقی نمی کند انگاراولین روز پاییز باشد

یا

اولین روز بهار

دل بهانه ی تو را می گیرداما افسوس ....

افسوس که جوابی جز سکوت دریافت نمی کند!

:(
دیدگاه · 1393/01/26 - 21:03 ·
7
Noosha
اغوش Noosha
دلتنگ آغوشت می شوم...

وقتی که هوای حوصله ام ابریست!!!

دلم یک عصر دلگیر میخواهد

و یک پیاده رو بی انتها...

تا تمام دردهایم را در تن سردش جا گذارم.

آنقدر گلایه کنم...

که آسمان بشکند سد غرورش را...

و رد پایم را از دل سنگفرش های زخمی پاک کند...

تا شاید دل بی قرارم اندکی آرام گیرد...

شاید که لبخند درختان به وقت گریه ی ابر

اجابتی باشد...

و خدا آغوش بگشاید به روی تنهایی هایم....
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 01:46 ·
6
مائده
pardayan-8978-0fc575.jpg مائده
آخرین جرعه این جام کجاست؟
وقت نوشیدن است آیا امروز؟
روزگار حال مرا می پرسد؟
چه کسی عکس مرا خواهد دید
درمیان قاب چشمان پراز حسرت تو؟
چه کسی می داند
آخر این راه پراز درد کجاست؟
چه کسی می فهمد
عمق دلتنگی من راپس از این؟
آخرین جرعه این جام هنوز
ازگلویم نرفته است پایین
آیا این راه که من پیمودم
آیا این عشق که من حس کردم
همه زندگی من بوده است؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 15:04 ·
4
حمید
1لبخند.jpg حمید
گاهی نمیدانم سفره دلم را برای چه کسی باز کنم

که فقط حرف هایم را بزنم و او هم سری تکان دهد

میدانم انتظار به ظاهر کمیست اما این روزها به خودت هم نمیتوانی اعتماد کنی چه برسد به دیگران . . .

به هرکس اعتماد کردم به جای مرحم نمک ریخت روی زخم هایم

دستانم را در جیبم کردمو کاغذی که در آن آدرس آشنا نوشته شده بود را یافتم

وقتی به آن جا رسیدم چیزی حالم را عوض کرد

روی زنگش نوشته شده بود مهدی (عج)

خودم را با عنوان مزاحم همیشگی معرفی کردم

اما.... هنوز هم در انتظار گشودن در هستم....
... ادامه
حمید
حمید
.رسول خدا - صلّي الله عليه و آله : زماني که ديديد زناني موهاي سر خود را مثل برآمدگي پشت شتر نموده و در ميان نامحرمان ظاهر مي شوند، به آنها بگوئيد که نمازشان قبول نيست.

«کنزالعمال/ ج 16/ ص 392»

2.پيامبر اعظم صلي الله و عليه و آله : دو گروره از دوزخيان را ديدم که در اين زمان هنوز نيامده اند ... زناني که پوشيده ولي برهنه اند .... سرهايشان را مانند کوهان شتر برجسته مي کنند، اينان به بهشت نمي روند و بوي بهشت را که از فاصله اي بسيار زياد به مشام مي رسد، استشمام نمي کنند.

«ميزان الحکمه/ج1/ص530»

3.رسول خدا - صلّي الله عليه و آله: در آخر الزمان از ميان امت من زناني خواهند آمد که پوشش دارند اما برهنه اند و بر سرهايشان بر آمدگي مانند کوهان شتر خراساني وجود دارد ... پس آنان را لعنت کنيد که ملعونند. «صحيح مسلم /ج6/ص168»
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 12:28 ·
9
zoolal
zoolal
خدایا !

یا نوری بیفکن یا توری

ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس میترسد!
دیدگاه · 1393/01/23 - 11:25 ·
3
bamdad
bamdad
گاهی معشوق بر خلاف قوانین فیزیک عمل میکند

هر چه به او نزدیک تر میشوی...دور تر به نظر میرسد

هر چه فاصله اش بیشتر میشود ...بزرگتر به نظر میرسد

چشم میبندی...میبینی اش

چشم باز میکنی...نیست

هر گاه دیدی چنین است...صمیمانه به خودت تسلیت بگو!
... ادامه
zoolal
zoolal
خلاصه بهاری دیگر
بی حضور تو از راه می رسد
و آنچه زیبا نیست
زندگی نیست
روزگار است.
دیدگاه · 1393/01/22 - 13:21 ·
2
zoolal
zoolal
جسد آنهایی که می گفتند بی تو می میرم، پیدا شد؛
دیدگاه · 1393/01/22 - 13:11 ·
2
bamdad
bamdad
بیا تمامش کنیم….

همه چیز را….

که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن….

نگران نباش….

قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد…

اما فراموشم کن…..

بخند… تو که مقصر نبودی…

من این بازی را شروع کردم… خودم هم تمامش میکنم…

میدانی؟؟؟؟؟؟؟؟

گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است….

بیا به هم نرسیم…!!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 18:14 ·
9
zoolal
zoolal
عشق پرواز بلندي‌ست مرا پر بدهيد

به من انديشة ای از مرز فراتر بدهيد

من به دنبال دل گمشده‌اي مي‌گردم

... يك پريدن به من از بال كبوتر بدهيد

تا درختان جوان، راه مرا سد نكنند

برگ سبزي به من از فصل صنوبر بدهيد

يادتان باشد اگر كار به تقسيم كشيد

باغ جولان مرا بي‌در و پيكر بدهيد

آتش از سينة آن سرو جوان برداريد

شعله‌اش را به درختان تناور بدهيد
تا كه يك نسل به يك اصل خيانت نكند

به گلو فرصت فرياد ابوذر بدهيد

عشق اگر خواست، نصيحت به شما، گوش كنيد

تن برازندة او نيست، به او سر بدهيد

دفتر شعر جنون‌بار مرا پاره كنيد

يا به يك شاعر ديوانة ديگر بدهيد

محمد سلمانی
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 09:47 ·
2
zoolal
zoolal
اگر فنجان کوچک زیر باران نگاه دارید به اندازه ی همان

فنـــجان به شمــا می رسد. اگر کاسه بزرگی نگاه دارید به

همان اندازه در آن آب جمع می شود.چه ظرفی در زیر

باران رحمت الهی قرار داده اید ؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 18:40 ·
2
مائده
مائده
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم
خفقان...
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم، آی آی با شما هستم این درها را باز کنید
من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی ...
سر کوهی...
دل صحرائی ...
که در آنجا نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند
"فریدون مشیری"
... ادامه
bamdad
bamdad
مانند یک بهار…. مانند یک عبور….از راه میرسی و مرا تازه میکنی.

همراه تو هزار عشق از راه میرسدهمراه تو بهار…


بردشت خشک سینه من سبز میشود.

وقتی تو میرسی….

در کوچه های خلوت و تاریک قلب من … مهتاب میدمد…

وقتی تو میرسی…

ای آرزوی گم شده بغض های من…

من نیز با تو به عشق میرسم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/19 - 20:48 ·
5
bamdad
bamdad
پچ پچ دوستت دارم های تو در گوش او به گوشم میرسد !
بازیچــه ام یا باز بچــه فرضم کرده ای ؟
bamdad
bamdad
خوشبختی از آن كسی است


كه در فضای "شکرگزاری" زندگی كند


چه دنیا به كامش باشد و چه نباشد


چه آن زمان كه می دود و نمیرسد


و چه آن زمان كه گامی برنداشته،خود را در مقصد می بیند


چرا كه خوشبختی


چیزی جز آرامش نیست


و هر كس كه این موهبت الهی را دارد


خوشبخت است
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/18 - 21:47 ·
5
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ