یافتن پست: #سد

رضا
4750789889b45590090dc668ed72c480_226_187.jpg رضا
bamdad
bamdad
غمگینی آدم هایی کـه دوستشــــان دارم غمگینم می کند.

گاهی دلـــــم می خواهد با انگشتم گوشه لب شان را بالا ببرم

شاید خنـــــــده یــادشــان بــیاید.

اینکه کاری از دستــــم بر نمــی آید..!

اینکه زورم به دنــــــیا نمی رسد ، تلـــــخ است !

خـــــــــــــــــــــــــــــــیلی تــــــــــــــلخ ......

:(
دیدگاه · 1393/07/25 - 15:13 ·
4
✔♥Дℓɨ♥✔
10170825_877572055594145_6052942285387734704_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
می آید
و من باید باز هم خودم را
حتی از این با تو بودن بیرون بکشم

همیشه خوش به لبخندی هستم

که در پیاده رو و هر جا !

هر لحظه !

از خاطره ای از تو لبانم می شود

هیچ وقت عشق را نکرده ام

اما کن
نمی دانم چرا !

هر که به من می رسد !

می پرسد ؟

عاشقی ؟

تو بگو تو نیستی !

جواب این سخت ترین سوال را چگونه بدهم ؟
... ادامه
iman
iman
دردم این است :
که درکت به دردم نمی رسد !
دیدگاه · 1393/07/19 - 10:50 ·
8
Mohammad
34.jpg Mohammad
سید جمال ادین اسد آبادی
bamdad
bamdad
خدایا ....

چنان بر من سخت بگیر که صدای شکستن

استخوانهایم به گوش مخلوقاتت برسد!!!

تا بدانند "هیچ کس" جز تو قدرت شکستن مرا ندارد

آری آدمکها من هنوز هستم ایستاده زیر سایه ی او

کسی هست که حریف او باشد؟؟؟

{-101-}
رضا
429057_223.jpg رضا
bamdad
bamdad
روزهای بدی در زندگی آدم می رسد

که هیچ کسی حتی نمی پرسد:

" خوبی ؟ "

برای چنین روزهای بدی

نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری

به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی

و نامش چه زیباست ...

خدا ...

{-35-}
√√★nima★√√
mainthb-4.jpg √√★nima★√√
ﻫﻤﯿﺸﻪ اﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻫﺎی دﺳﺖ ﺳﺎز ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺪﺗﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺪل اﺻﻠﯽ ﻧﺪارﻧﺪ . ﺑﻌﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ اﯾﻦ ﻣﮏ ﻻرن دﺳﺖ ﺳﺎز ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﺪل اﺻﻠﯽ و ﮔﺮاﻧﻘﯿﻤﺖ ﺧﻮدش دﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮد. اﯾﻦﺧﻮدرو را ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻧﯿﮏ 48 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺟﮏ ﻣﺎزور ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ. او ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﭘﻮﻟﺶ ﺑﺮای ﺧﺮﯾﺪ ﯾﮏ ﻣﮏ ﻻرن اﺻﻞ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﺒﻮدﻩ و ﺑﺎ ﺻﺮف 33 ﻫﺰار دﻻر ﯾﮏ ﻣﮏ ﻻرن ﺑﺮای ﺧﻮدش ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ.او ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺧﻮدروی ﺳﺎﺧﺖ او در 6 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻪ 100 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﺮﺳﺪ و ﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﺳﺮﻋﺖ .322 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ در ﺳﺎﻋﺖ دﺳﺖ ﯾﺎﺑﺪ
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/13 - 16:04 ·
5
√√★nima★√√
mainthb-2.jpg √√★nima★√√
، ﺗﺎپ ﻧﺎپ : ﻋﮑﺎس ﮐﺮﯾﺲ ﺟﻮردن ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯾﯽ ﻧﺎراﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪﻩ از ﭘﺮﻧﺪﮔﺎن و ﻣﺮغ ﻫﺎی درﯾﺎﯾﯽ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﺧﻮردن ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﻫﺎی ﺷﻨﺎور روی آب ﺟﺎﻧﺸﺎن را از دﺳﺖ دادﻩ اﻧﺪ. او ﻣﺪت ﺳﻪ ﺳﺎل اﺳﺖ ﮐﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎن در .2400 ﻣﺎﯾﻠﯽ از آﻻﺳﮑﺎ در ﺟﺰاﯾﺮ ﻣﯿﺪوی آﺗﻮل را زﯾﺮ ﻧﻈﺮ دارد ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ او ﺳﺎﻻﻧﻪ 20 ﺗﻦ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﺑﻪ ﺳﻮاﺣﻞ اﯾﻦ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﮐﻪ اﻏﻠﺐ ﺗﻮﺳﻂ ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎ ﺧﻮردﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. ﻃﺒﻖ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪﻩ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺣﺪود ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﺧﻮردن ﻗﻄﻌﺎت ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺟﺎﻧﺸﺎن را از دﺳﺖ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ. در ﻋﮑﺲ ﻫﺎی او ﺟﺴﺪ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻧﯽ دﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮد ﮐﻪ ﭘﺲ از ﻣﺮگ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ و آﺛﺎر ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﻫﺎی ﺧﻮردﻩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ آﻧﻬﺎ ﻧﻤﺎﯾﺎن ﻣﯿﮕﺮدد.در اداﻣﻪ ﺗﺼﺎوﯾﺮ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻩ .ﺗﻮﺳﻂ اﯾﻦ ﻋﮑﺎس را ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/13 - 15:51 ·
4
bamdad
bamdad
صوفياجون
آدم های ساده را دوست دارم

همان ها که بدی هیچکس را باور ندارند

همان ها که برای همه لبخند دارند

همان ها که همیشه هستند ، برای همه هستند

آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد

عمرشان کوتاه است بس که هر کسی از راه می رسد

یا ازشان سو استفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد

آدم های ساده را دوست دارم چون بوی ناب “آدم” میدهند !

:(
Majid
index.jpg Majid
خصوصيات كلي متولدين شهريورماه:
حسّاس ، با هوش ، شاد و سر حال ، دقيق ، وظيفه شناس ، خوش هيكل و خوش تيپ ، سالم و تندرست ، اهل سازش ، سود جو ، خجول ، بد پيله ، واقعاْ ساعي و كوشا ، سرمايه دار ، كمال گرا ، صبور و آرام ، عاشق سلامت خود ، متّكي به نفس ، خونسرد و خوددار ، عاشق كامپيوتر ، روشنفكر و دانشمند ، قابل انعطاف ، وسواسي ، پر انرژي ، مبتكر ، اهل اعتدال و ميانه روي ، كمك رسان ، اهل انتقاد ، معتمد ، وفادار ، با ايمان ، رام نشدني ، بي ريا و بي تزوير ، خوش قلب ، چشم و گوش بسته ، با شرم و حيا ، ثابت قدم ، مورد حسد قرار مي گيرد ، دور از جرّ و بحث ، گول زرق و برق را نمي خورد ، فرشته خو ، خيلي درس خوان ، چابك ، خيال پرداز ، داراي ذائقه قوي ، با انضباط و مستقل ، كاردان و لايق ، نكته سنج ، خود كفا ، پر توقّع ، اهل همدردي ، زود رنج ، قاطع ، دور انديش ، خرده ‌گير و خورده بين .

مرد متولد شهريور
آتش عشق اين مرد بسيار كم شعله اما جاودانه و با حرارت است. مجموعه‌اي است از كمال و هوش و ثبات قدم. بر انگيختن احساساتش كار دشواري است. او مي‌تواند سالهاي سال بدون اينكه قلبش براي كسي بتپد زندگي كند. به كوچكترين چيزهائي كه مورد علاقه همسرش است فكر مي‌كند و به آنها اهميت ميدهد.
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/5 - 21:10 ·
5
رضا
yahoo mail.png رضا
امکان ساخت ایمیل برای کاربران ایرانی دوباره فراهم شد .
رضا
e7937c8eea5c60e6f40c85addb8be3c2a95127ee رضا
bamdad
bamdad
گاو ما ما مي کرد گوسفند بع بع مي کرد
سگ واق واق مي کرد
و همه با هم فرياد مي زدند حسنک کجايي
شب شده بود اما حسنک به خانه نيامده بود.حسنک مدت هاي زيادي است که به خانه نمي آيد.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي کند.او هر روز صبح به جاي غذا دادن به حيوانات جلوي آينه به موهاي خود ژل مي زند.
موهاي حسنک ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهاي خود گلت مي زند.
ديروز که حسنک با کبري چت مي کرد .کبري گفت تصميم بزرگي گرفته است.کبري تصميم داشت حسنک را رها کند و ديگر با او چت نکند چون او با پتروس چت مي کرد.پتروس هميشه پاي کامپيوترش نشسته بود و چت مي کرد.پتروس ديد که سد سوراخ شده اما انگشت او درد مي کرد چون زياد چت کرده بود.او نمي دانست که سد تا چند لحظه ي ديگر مي شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.
براي مراسم دفن او کبري تصميم گرفت با قطار به آن سرزمين برود اما کوه روي ريل ريزش کرده بود .ريزعلي ديد که کوه ريزش کرده اما حوصله نداشت .ريزعلي سردش بود و دلش نمي خواست لباسش را در آورد .ريزعلي چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبري و مسافران قطار مردند.
اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل هميشه سوت و کور بود .الان چند سالي است که کوکب خانم همسر ريزعلي مهمان ناخوانده ندارد او حتي مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ي مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سير کند.
او در خانه تخم مرغ و پنير دارد اما گوشت ندارد.
او کلاس بالايي دارد او فاميل هاي پولدار دارد.
او آخرين بار که گوشت قرمز خريد چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنياي ما خيلي چوپان دروغگو دارد به همين دليل است که ديکر در کتاب هاي دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد

:(
شهرزاد
10702076_969485163078237_6739456787657733355_n (1).jpg شهرزاد
باید معجزه ای بی آفرینم
مثلا وقتی تو دارد اخمت می آید
قبل از آنکه بنشیند رویِ صورتت
من بوسه بارانت کنم
که اصلا یادت برود اخم داشته ای
یا اینکه وقتی من می خواهم با تو قهر کنم
قبل از فکرش مرا در آغوش بگیری
و من یادم برود اصلا برایِ چه می خواستم لوس شوم
قهر کنم .. و مهربانی هایم را
نثارِ بودنت نکنم ؟
باید معجزه ای بی آفرینم
که خنده هایمان به گوشِ دنیا برسد
تا همه بخندد
پیش از آنکه اشک بر چشمانشان سرازیر شود ...


عادل دانتیسم
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/22 - 11:38 ·
5
bamdad
bamdad
روی حباب ایستاده ام...

نه راه برگشت دارم نه نای رفتن...

فریادهایم به گوش نمیرسد، گوش ها پرشده از هیاهوها...

چقدر غریب وبی کس شدم.

چشمانم گریه را بس کنید.

خستــــــه ام

به خواب ابـــــــــــــــــــــــــــــدی احتیاج دارم...

:(
دیدگاه · 1393/06/19 - 21:13 ·
6
bamdad
bamdad
دل بسپار....

به آتشی که نمی سوزاند

ابراهیم را

ودریایی که غرق نمی کند

موسی را

نهنگی که نمی خورد

یونس را

کودکی که مادرش اورا

به دست موجهای نیل می سپارد

تا برسد به خانه ی تشنه ی خونش

دیگری را برادرانش به چاه می اندازند

سر از خانه ی عزیز مصر در می آورد

آیا هنوز هم نیاموختی؟

که اگر همه ی عالم

قصد ضرر ر ساندن به تورا داشته باشند

وخدا نخواهد

نمی توانند

پس

به تدبیرش اعتماد کن

به حکمتش دل بسپار

به او توکل کن

وبه سمت او قدمی بردار....

{-35-}
دیدگاه · 1393/06/18 - 21:45 ·
4
Mohammad
1409997890428223_large.jpg Mohammad
آرامشی که تو داری من در خواب هم ندارم چه رسد به بیداری.........

اندک نظری...که بسی محتاجم

دانش اموز عباس اخوندی
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
از دوست به دل رسیده خنجر چون جان به ودیعتش بدارم

گر دور رسد به روز آخر این تحفه یقین بدو سپارم
دیدگاه · 1393/06/9 - 19:14 ·
6
Majid
خيلي تنهام.jpg Majid
بازيگر نيستم
ولي
هركس به من ميرسد
كارگردان است
دیدگاه · 1393/06/9 - 15:15 ·
4
رضا
irancell3g.png رضا
صوفياجون
46ad41626e01.jpg صوفياجون

{-41-}{-35-}{-35-}
که شوق بال و پر دارد

ولی از بس که پُر شور است

دو صد بیم از سفر دارد

زنی را می شناسم من

که در یک گوشه ی خانه

میان شستن و پختن

درون آشپزخانه

سرود عشق می خواند

نگاهش ساده و تنهاست

صدایش خسته و محزون

امیدش در ته فرداست

زنی را می شناسم من

که می گوید پشیمان است

چرا دل را به او بسته

کجا او لایق آنست؟

زنی هم زیر لب گوید

گریزانم از این خانه

ولی از خود چنین پرسد

چه کس موهای طفلم را

پس از من می زند شانه؟

زنی آبستن درد است

زنی نوزاد غم دارد

زنی می گرید و گوید

به سینه شیر کم دارد

زنی با تار تنهایی

لباس تور می بافد

زنی در کنج تاریکی

نماز نور می خواند

زنی خو کرده با زنجیر

زنی مانوس با زندان

تمام سهم او اینست:

نگاه سرد زندانبان!

زنی را می شناسم من

که می میرد ز یک تحقیر

ولی آواز می خواند

که این است بازی تقدیر

زنی با فقر می سازد

زنی با اشک می خوابد

زنی با حسرت و حیرت

گناهش را نمی داند

زنی واریس پایش را

زنی درد نهانش را

ز مردم می کند مخفی

که یک باره نگویندش

چه بد بختی چه بد بختی!

زنی را می شناسم من

که شعرش بوی غم دارد

ولی می خندد و گوید

که دنیا پیچ و خم دارد

زنی را می شناسم من

که هر شب کودکانش را

به شعر و قصه می خواند

اگر چه درد جانکاهی

درون سینه اش دارد

زنی می ترسد از رفتن

که او شمعی ست در خانه

اگر بیرون رود از در

چه تاریک است این خانه!

زنی شرمنده از کودک

کنار سفره ی خالی

که ای طفلم بخواب امشب

بخواب آری

و من تکرار خواهم کرد

سرود لایی لالایی

زنی را می شناسم من

که رنگ دامنش زرد است

شب و روزش شده گریه

که او نازای پردرد است!

زنی را می شناسم من

که نای رفتنش رفته

قدم هایش همه خسته

دلش در زیر پاهایش

زند فریاد که: بسه

زنی را می شناسم من

که با شیطان نفس خود

هزاران بار جنگیده

و چون فاتح شده آخر

به بدنامی بد کاران

تمسخر وار خندیده!

زنی آواز می خواند

زنی خاموش می ماند

زنی حتی شبانگاهان

میان کوچه می ماند

زنی در کار چون مرد است

به دستش تاول درد است

ز بس که رنج و غم دارد

فراموشش شده دیگر

جنینی در شکم دارد

زنی در بستر مرگ است

زنی نزدیکی مرگ است

سراغش را که می گیرد؟

نمی دانم، نمی دانم...



شاعر : - از مجموعه شعر شبانه{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ