یافتن پست: #سینه

zoolal
zoolal
خیلی زیباست
روز بعد از رفتن تو ، آینه جا خورد تا منو دید
آینه با من گفتگو کرد ، اول از حال تو پرسید
روز بعد از رفتن تو ، رازقی مُرد ، باغچه خشکید
دل اطلسی شکست و شعرم از دست تو رنجید
روز بعد از رفتن تو ظلمت تازه ورق خورد
نسترن های رو طاقچه ، بی تو پرپر شد و پژمرد
نفسام رو سینه پس زد، دل جای خالیش رو فهمید
شیشه ی پنجره یخ زد، بارون فاجعه بارید
دونه دونه اشک چشمهام ، روی گونه هام غلطید
عکس یادگاری ما بعدِ تو منو نبخشید !
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/14 - 18:43 ·
7
zoolal
zoolal
از روی کینه نیست اگر خنجر به سینه ات می زنند !
این مردمان تنها به شرط چاقو دل می برند …
دیدگاه · 1393/03/6 - 23:00 ·
5
zoolal
zoolal
صدای قلب نیست

صدای پای توست

که شب ها در سینه ام می دوی

کافی است کمی خسته شوی

کافی است کمی بایستی
دیدگاه · 1393/02/31 - 21:25 ·
4
sam
sam
دل می تپد از لحظه دیدار پرستار

در سینه مرا هست دلی یارپرستار

هر لحظه شب باز کنم دیده خود را

بینم به برم دیده بیدار پرستار

چون بعد خدا اوست نگه دار مریضان

یارب تو خودت باش نگهدار پرستار

خود سوختن و نور نمودن به بر جمع

چون شمع شب افروز بود کار پرستار

آزرده کند خلق و رسولان خدا را

هر کس که بود در پی آزار پرستار

معیار پرستار چو پرسند بگویم

زینب بود اینجا همه معیار پرستار

مائیم دعا گوی پرستار و خدا نیز

باشد همه جا یار و ممد کار پرستار

«سیمرغ»چنین گفت که بهبودی بیمار
باشد همه از ارزش وآثار پرستار
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 21:51 ·
6
غزل
غزل
مشهد ینی...

ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺗﻬﺮﻭﻥ ,ﺑﻠﻮﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺁﺑﺎﺩ...
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﮐﻮﺭﺱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺍﺧﺮ
ﻭﮐﯿﻞ ﺁﺑﺎﺩ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﭘﯿﺮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﻩ ﺩﯼ
مشهد ینی عطر کلبه
مشهد ینی یک خیابون راهنمایی و یک ذرت مکزیکی دولپی
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭ ﺳﯿﻨﻪ ﻭ ﺧﻢ
ﺷﺪﻥ ﻭﺳﻂ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺣﺮﻡ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﺻﻔﺮ،ﻣﺸﻬﺪ
ﯾﻨﯽ ﺳﻄﻞ ﻫﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺻﻒ ﺷﻠﻪ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﮐﻮﻫﺴﻨﮕﯽ ﯾﻨﯽ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﻫﻔﺖ ﺗﯿﺮ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﺗﺎ ﻃﺮﻗﺒﻪ ﻭ ﺷﺎﻧﺪﯾﺰ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺩﺧﺘــﺮ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺧﻮﺷﺘﯿﭗ ﺧﻮﺵ ﭘﻮﺵ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺯﯾﺮ ﭘﻞ ﻫﺎﺷﻤﯿﻪ،ﭘﻞ ﺻﯿﺎﺩ،ﭘﻞ ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎﻩ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ،ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺭﯾﺲ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﺭﯾﺲ ﻫﺎﺷﻤﯿﻪ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺗﮏ ﭼﺮﺡ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﻩ،ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻥ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺒﺢ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ،ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ،ﻟﻤﮑﺪﻩ ﻭ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﺷﺒﺎ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺗﻮ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭ ﺷﺎﻧﺪﯾﺰ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺳﺎﻗﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﺻﻔﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻭﺭﺯﺵ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﻣﻠﺖ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺑﺮﺝ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﺘﺎﺭﻩ،ﯾﻨﯽ ﮐﻮﭼﻪ
ﺩﺍﻟﻮﻥ ﻫﺎﯼ ﻃﺒﺮﺳﯽ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ،ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ
ﺷﻬﺮ ﺑﯽ ﮐﻨﺴﺮﺕ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻤﺎﻫﺎﺍﺍﺍﺍ
... ادامه
Mohammad
11126-39891.jpg Mohammad
Majid
Majid
گر سینه شود تنگ ، خدا با ما هست
گر پای شود لنگ ، خدا با ما هست
دل را به حریم عشق بسپار و برو
فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست !
دیدگاه · 1393/02/15 - 09:10 ·
Majid
438892_lyJtgSOD.jpg Majid
مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب.


در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".


چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود.


مرد نفسش را در سینه حبس می کند.


دکتر به سمت او می رود.


مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند.


دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم.


اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده.


ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم ...


باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی


روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی ...


اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده ...


با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد.


سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.


با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.


دکتر: هه ! شوخی کردم ... زنت همون اولش مُرد !!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:17 ·
Majid
438892_XN8HXmzT.jpg Majid
فک کن :::: دخترا برن سربازی
صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)
کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
مریم جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی

صبحانه:
وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...


ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟ نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

[align=-WEBKIT-RIGHT]بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام ش%8دت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:09 ·
zoolal
zoolal
میــدانم یکی از آن روزهای مبهم و خیلــی دور

وقتی جـلوی تلویزیون روی کاناپه لم داده ای...

و بــچــه هــایـت از ســر و کولــت می روند بــالا

درست در همان لحظه ای که قرار است احســــاس کنی

خوشبختی یک آن...یــــــــاد من به سینه ات چــنــــگ می زند...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/12 - 08:14 ·
5
Ryhan
PicSpeed 1196153381.jpg Ryhan
دل -بی تو-درون سینه ام می گندد
غم-ازهمه سو-راه مرامی بندد
امسال بهاربی تویعنی پاییز
تقویم به گورپدرش می خندد...
دیدگاه · 1393/02/5 - 00:46 ·
12
zoolal
zoolal
اونیکه شما سنگشو به سینه میزنی ما سالهاست تو حموم به پاهامون میزنیم … آره ه ه ه …
گفتم که در جریان باشی !
دیدگاه · 1393/01/31 - 16:36 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
ن.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
zoolal
zoolal
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند
تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟...
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را.
حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند.
با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 07:28 ·
5
zoolal
zoolal
درون سینه ام صد آرزو مرد
گل صد آرزو،نشکفته پژمرد
دلم بی روی او دریا ی درد است
همین دریا مرا در خود فرو برد!
دیدگاه · 1393/01/21 - 20:42 ·
3
bamdad
bamdad
مانند یک بهار…. مانند یک عبور….از راه میرسی و مرا تازه میکنی.

همراه تو هزار عشق از راه میرسدهمراه تو بهار…


بردشت خشک سینه من سبز میشود.

وقتی تو میرسی….

در کوچه های خلوت و تاریک قلب من … مهتاب میدمد…

وقتی تو میرسی…

ای آرزوی گم شده بغض های من…

من نیز با تو به عشق میرسم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/19 - 20:48 ·
5
bamdad
bamdad
اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری

هیچ صدایی نخواهی شنید

قلبِ من طاقت این همه خوشبختی رو ندارد !
دیدگاه · 1393/01/14 - 14:35 ·
7
bamdad
bamdad
آرزو دارم فقط یکبار سرت را روی سینه ام بگذاری

تا تپش نامنظم قلبم را احساس کنی

ولی از این میترسم که قلبم به احترامت بایستد . . .
محمدطاها
محمدطاها
بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله نور دل دوستان است و آیینه ی جان عارفان، بسم الله چراغ سینه ی موحدان است و آسایش دل مقربان

فاطمه جان

امشب از حسرت رویت دگر آرامم نیست

دلم آرام نگیرد که دلارامم نیست
گردش باغ نخواهم نروم طرف چمن

روی گلزار نجویم که گل اندامم نیست

سلام ما بر نمونه ی بارز تقوا و فضیلت، نشانه ی کامل حقیقت، افتخار دنیای تشیع و انسانیت، ستاره ی درخشان ملک و مملکت، شمع دل افروز طالبان سعادت و نمونه ی بارز صیانت، حضرت صدیقه ی کبری، فاطمه ی زهرا ( س ) و سلام بر شما عزاداران گریان آن بانوی همام.
عرض خیرمقدم و تسلیت دارم محضر شما بانوان مکرمه، عاشقان زهرای مرضیه و رهروان شیفته ی حوریه ی انسیه.
با امید به اینکه رهرو راه آن طاهره ی مطهره باشیم، مراسم پر سوز و گدازی را جهت بزرگداشت خصایل و فضایل فاطمه ی زهرا ( س ) مهیا نموده ایم تا در سوگش خالصانه زار بگرییم. پس در این فضای آکنده از غم و اندوه که یادش حزن انگیز است و وصفش غم انگیز ما را صفای جان باشید و تسلا بخش روح و روان.
شهادت حضرت فاطمه (ص)بر عزیزان گرامی وارجمند تسلیت باد.
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/13 - 21:28 ·
4
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ