یافتن پست: #سینه

bamdad
images (4).jpg bamdad
...
صوفياجون
fo1034-300x225.jpg صوفياجون
طرز تهیه با و (سوپ سفید)
مواد لازم جهت تهیه سوپ جو با شیر و قارچ :

جو (پخته شده) ۶۰۰ گرم

مرغ نصف سینه

شیر سه لیوان

قارچ ۱۰۰-۱۵۰ گرم

پیاز دو عدد متوسط

هویج یک عدد بزرگ

فلفل دلمه نصف یک عدد

خامه ۵۰ گرم

نمک و فلفل و آب لیمو به میزان لازم

(مقدار مواد لازم تقریبی هست و میشه اون رو تا حدودی کم و زیاد کرد. این مقدار برای چهار تا پنج نفر مناسبه )
طرز تهیه سوپ جو با شیر و قارچ :
ابتدا مرغ رو با پیاز و اگر داشتین ساقه های کرفس میذاریم تا بپزد .
زمانی که مرغ ها پخته شدن جویی رو که از قبل پخته شده رو به همراه آب مرغ روی حرارت میذاریم (پیاز و کرفس رو ازش جدا میکنیم)
مرغ های پخته رو ریش ریش کرده و به بقیه مواد اضافه میکنیم.
هویج رو ریز رنده کرده یا خیلی ریز خورد میکنیم و به سوپ اضافه میکنیم و میذاریم کمی بجوشه تا پخته بشه
شیر رو گرم میکنیم و کم کم به سوپ اضافه میکنیم و بعد از اون فلفل دلمه ای رو که ریز خورد شده اضافه میکنیم (اگر شیر سرد باشه و به سوپ اضافه بشه می بره پس دقت کنین)
سوپ باید بجوشه تا غلیظ تر بشه و هویج و فلفل اون کاملا پخته بشن ، در این فاصله یک پیاز رو ریز خورد کرده و کمی تفت میدیم، نذارید زیاد سرخ بشه و رنگش عوض شه! در حدی که پیاز نرم بشه کافیه (من کمی هم کره به روغن اضافه میکنم تا عطرش عوض بشه)
داخل یک ظرف جداگونه در حد یک تا دو قاشق آب لیمو میریزیم و بعد قارچ ها رو داخل اون خورد میکنیم و با آب لیمو مخلوط میکنیم تا سیاه نشه (اندازه خورد کردن قارچ سلیقه ای هست، من دوست دارم ریز باشه اما میتونین درشت تر هم خورد کنین). بعد از اینکه پیاز ها سرخ شد قارچ و آب لیمو رو به پیاز ها اضافه میکنیم.
جازه میدیم کمی قارچ ها تفت بخورن (بهتره حرارت گاز زیاد باشه)
قارچ و پیاز رو به سوپ اضافه میکنیم. اجازه بدین سوپ کمی بجوشه تا به غلظت مناسب برسین (اگر سوپ خیلی غلیط شده بود میتونین به اون آب جوش اضافه کنین تا رقیق تر بشه) و بعد به اون نمک و فلفل سیاه اضافه کنین و بعد زیر گاز رو کم کنین در حدی که جوش های ریز بزنه .حالا توی یک ظرف جداگونه خامه رو بریزین.
ادامه در
zahra
zahra
"گل کلم" قوی ترین قاتل سرطان
________________________
گل کلم با داشتن مقدار زیادی منیزیم که مساله بسیار مهمی در فرایند اکسید شدن بدن است، برای حفاظت بدن از اکسیده شدن و درنتیجه ممانعت از بروز سرطان موثر است.


گل کلم جزو سبزیجاتی از خانواده کلم پیچ هاست که دارای قدرت فوق العاده ای برای مبارزه با سرطان از جمله سرطان روده بزرگ، سرطان ریه، سرطان سینه، مثانه و تخمدان ها است.

پژوهشگران در جدیدترین گزارش های خود اعلام کرده اند که گل کلم دارای ترکیبات گوگرد داری است که برای از بین بردن سموم بدن و هم چنین جلوگیری از سرطان تاثیر دارد و مواد تشکیل دهنده گل کلم موجب افزایش ترشح آنزیم های موثر در از بین بردن سموم و مواد سرطان زاست.

با توجه به اینکه گل کلم دارای ویتامین c است از خطر اکسیده شدن سلولها و هم چنین ابتلای بدن به سرطان جلوگیری می کند.

گل کلم با داشتن مقدار زیادی منیزیم که مساله بسیار مهمی در فرایند اکسید شدن بدن است، برای حفاظت بدن از اکسیده شدن و درنتیجه ممانعت از بروز سرطان موثر است.

تعدادی از خواص مهم گل‌ کلم عبارتند از:

پیشگیری از سرطان
============
مصرف گل کلم، احتمال ابتلا به انواع سرطان‌ها به خصوص سرطان‌های پروستات، سینه، روده، تخمدان و مثانه را کاهش می‌دهد. محققان کانادایی در بررسی‌های خود دریافتند مصرف نصف پیمانه گل کلم در روز، احتمال ابتلا به سرطان پروستات را تا 52 درصد کاهش می‌دهد.

کمک به هضم بهتر
===========
گل کلم منبع خوبی از فیبر رژیمی محسوب شده که برای هضم بهتر غذا از اهمیت اساسی برخوردار است. اگر به مقدار کافی فیبر در برنامه غذایی خود داشته باشید مواد غذایی به نرمی از روده‌ها عبور می‌کنند. ترکیبی در گل کلم موسوم به" گلوکورافین" وجود دارد که می‌تواند از شکم و روده‌ها در برابر ابتلا به برخی بیماری‌ها از جمله سرطان و زخم‌معده پیشگیری کند.

آنتی‌اکسیدان‌ها
=========
گل کلم‌، حاوی مقادیر فراوانی از آنتی‌اکسیدان‌ها بوده که می‌توانند از ابتلا به انواع سرطان‌ها، بیماری‌های قلبی و سکته مغزی پیشگیری کنند.

آنتی‌اکسیدان‌‌ها،‌همچنین در تخریب رادیکال‌های آزاد که موجب پیری زودرس می‌شوند، ‌دارای اهمیت اساسی هستند.

ضد التهاب
======
وجود اسیدهای چرب امگا3 و ویتامین K در این سبزی، به پیشگیری از ایجاد التهاب مزمن منجر میشود
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/18 - 09:32 ·
1
bamdad
bamdad
دریا . . . دلش که بگیرد
سر می گذارد بر سینه ی ساحل
ابر . . .
سر می گذارد بر شانه ی کوه
چشمه . . .
سر می گذارد بر دامن دشت
اما من . . .
وقتی تو نیستی
سر می گذارم در دست های شعر . . .
و دلتنگی هایم را قطره قطره کلمه می شوم...

:(
دیدگاه · 1393/10/15 - 19:01 ·
4
bamdad
bamdad
بی وفایی هایت سینه به سینه..
به من رسید
کافی است کمی نزدیکتر بیایی
کمی نزدیکتر
گوشهایت,لبهایم..
گوش کن..
من ستاره ی دنباله داری هستم, که اگر امشب مرا نبینی
فردا خاموش می شود
تا دیر نشده بیا
بیا سینه به سینه ی هم
در دل سیاه چاله ای نا پدید شویم!

:(
دیدگاه · 1393/10/11 - 20:05 ·
2
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
خدای من خدایست که اگر سرش فریاد بکشم :

به جای دست رد به سینه ام ، نوازشم می کند و می گوید :

من که میدانم جز من کسی را نداری ...!
Mohammad
Mohammad
جز کوی تو جای من آواره ندارم
جولانگه برق است ولی چاره ندارم
یک جلوه کند ماه در آیینه صد موج
جز نقش تو بر سینه صد پاره ندارم

دیدگاه · 1393/10/7 - 13:02 ·
9
zahra
zahra
هرروز او متولد میشود؛
عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...
و قرن هاست كه او؛ عشق می كارد و كینه درو می كند چرا كه در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می اورد كه تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می كند ... و اینها همه كینه است كه كاشته می شود در قلب مالامال از درد...! و این, رنج است


زن عشق می كارد و كینه درو می كند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی .... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج كنی ... در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو ... او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی ... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی...او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد ... او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .....
دکتر شریعتی
متین (میراثدار مجنون)
دیدگاه · 1393/10/6 - 22:40 ·
2
zahra
zahra
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
شاعر: فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:12 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
Emam-Reza.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
در سوگِ نبی جهان سیه می پــوشد ، در سینه ، دل از داغِ حسن می جوشد ، از ماتم هشتمین امام معصوم هر شیعه زِ درد ، جام غم می نوشد . آقا رو به عموم مسلمین عرض میکنم . {-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/10/1 - 21:02 در حسینیه ·
8
bamdad
bamdad
عشق پرواز بلندی‌ست مرا پر بدهید
به من اندیشه از مرز فراتر بدهید

من به دنبال دل گمشده‌ای می‌گردم
یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید

تا درختان جوان، راه مرا سد نکنند
برگ سبزی به من از فصل صنوبر بدهید

یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید
باغ جولان مرا بی در و پیکر بدهید

آتش از سینه آن سرو جوان بردارید
شعله‌ اش را به درختان تناور بدهید

تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند
به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید

عشق اگر خواست، نصیحت به شما، گوش کنید
تن برازنده او نیست، به او سر بدهید

دفتر شعر جنون‌ بار مرا پاره کنید
یا به یک شاعر دیوانه دیگر بدهید

{-35-}
bamdad
bamdad
میدونم یکی از از آن روزهای مبهم دور
وقتی جلوی تلویزیون روی کاناپه لم داده ای
و احتمالا بچه هات از سر و کولت بالا می روند
درست همان لحظه که قرار است احساس خوشبختی کنی،
ناگهان …
“یاد و خاطره ی من به سینه ات چنگ می زند”

:(
دیدگاه · 1393/09/21 - 22:27 ·
3
Mohammad
73158_829.jpg Mohammad
پیکرش رو با دو شهید دیگه تحویل بنیاد شهید دادند
شهدا رو گذاشتند توی سردخانه
نگهبان سردخانه تعریف می کرد:
یکی از شهدا آمد به خوابم و گفت: جنازه ی من رو فعلا به خانواده ام تحویل ندید
از خواب بیدار شدم
هر چه فکر کردم که کدام یک از این شهدا بود ، نفهمیدم
گفتم ولش کن ، خواب بود دیگه
فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل خانواده ها بدیم
اما شب باز خواب اون شهید رو دیدم
باز هم تاکید کرد که جنازه اش رو فعلاً تحویل ندیم
اینبار فوراً اسمش رو پرسیدم
گفت: امیر ناصر سلیمانی
از خواب پریدم
رفتم سراغ پیکر پاک شهدا
دیدم روی پیکر یکی شان نوشته : شهید امیر ناصر سلیمانی
بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ که می خواستیم جنازه ش رو تحویل بدیم ، خانواده اش در تدارک مراسم
ازدواج پسرشون بودند
شهید نخواسته با اومدنش مراسم برادرش به هم بخوره!
(شهدا چقدرمهربون بودن خدایشان رحمت کند)
... ادامه
Mohammad
Mohammad
ıllı YAŁĐA ıllı

خاطرات یه مشهدی در روز عاشورا (طنز) :d :d
ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐِﺮﺩﯼ ﯾَﺮﻩ ؟
ﻫﯿﭽﯽ… ﺻُﺒﺶ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺍَﺑﮑﻮﻩ
ﯾﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﻣِﺪﺍﺩ
ﺩﻭﺗﺎ ﮐﺎﺳﻪ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﮒ!
ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻤﻮﺟﻮﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭَﻓﺘﻢ ﻓﻠﮑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻗﻮﭼﺎﻥ
ﺩﯾﺪُﻡ ﺍﯾﻄﺮﻑ ﺩﺭَﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﺪَﻥ ، ﺍﻭﻃﺮﻑ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ!
ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ…
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺍﻣﺪﻡ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺨﻮُﺭﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻭ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺣﺎﻝ ﻧِﻤﺪﻩ !
ﻣِﺰﻩ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﻣُﺒﺮﻩ ! ﻧِﺨﻮﺭﺩُﻡ !
ﺍﻣﺪُﻡ ﺑﺮُﻡ ﻃِﺮﻑ ﺣَﺮَﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﯾَﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺒﺶ ﺷﻠﻪ ﺯَﺭﺩ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ
ﺯﻭﺩ ﺩﻭﯾﺪُﻡ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ! ﯾَﮏ ﺷﻠﻪ ﺯﺭﺩ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ
ﺩﻭﺗﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﻣِﺰﻩ ﺍﺏ ﻣِﺪﻩ ... ﺍِﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ !
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﯾﮏ ﯾﺎﺭﻭ ﺩﺭﻩ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣِﺪﻩ
ﺭﻓﺘﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ ﺧﻮﺭﺩُﻡ
ﮔﻠﻮﻡ ﮔﯿﺮﯾﻔﺖ. ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺣﺮﻡ !
ﯾَﮏ ﺳِﻼﻡ ﻣَﺸﺪﯼ ﺩﺍﺩُﻡ ﺑﻪ ﺍﻗﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻮﮐﺮﺗﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ!
ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ ﯾَﮑﻢ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩُﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﺩ
ﯾَﮏ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﮎ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩﻥ ﻣﺎ!
ﻣﺎﯾَﻢ ﺷﻮﺭ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﮔﺮﯾﻔﺘِﻤﺎ ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﻣِﺰﻧﯽ
ﺍﻻﻥ ﺍﯼ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨَﻢ ﺩﺭﺩ ﻣُﮑﻨﻪ ﺑَﺪﺟﻮﺭ!
ﻧﻮﺣﻪ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺭَﻓﺖ ﺍﻣﺪُﻡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﯿﻔﻮﻥ
ﺑﺪُﻡ ﺑﻬﺶ ﻧﻤﺪﻧﻢ ﮐﺠﺎ ﺭَﻓﺖ
الانم اسهال رفتوم
√√★nima★√√
Morteza Pashaei Ft Mohammadreza Golzar - Rooze Barfi Text -- _BestBaz.IR_.jpg √√★nima★√√
ﻣﺘﻦ آﻫﻨﮓ روز ﺑﺮﻓﯽ

[ ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﮔﻠﺰار ]

ﭼﺸﺎم و ﻣﯿﺒﻨﺪم ﻣﯿﺨﻮام ﻫﺮﭼﯽ ﻏﺼﻪ ﺳﺖ ﺑﻤﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺧﻮاب ﯾﮑﯽ از ﺗﻨﻢ ﻋﻄﺮ ِﺗﻮ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻧﻤﯿﺸﻪ ... ﻧﻤﯿﺸﻪ

[ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ]

ﻋﺰﯾﺰم ﻧﻤﯿﺪوﻧﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﭼﻘﺪر ﺳﯿﻨﻪ ﺳﻮزﻩ ... ﭼﻪ ﺳﺨﺘﻪ آدم ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺗﺎرﯾﮑﯽِ ﺷﺐ ﺑﺪوزﻩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/20 - 15:39 ·
1
Mohammad
www.reklamco (7).jpg Mohammad
دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین

تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین

{-35-}السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام {-35-}
bamdad
Ashoora Tree Blood1_[www_sarzamindownload_com].jpg bamdad
در منطقه الموت شرقی استان قزوین در روستای زرآباد درخت چنار قدیمی و تنومندی وجود دارد که با اتفاقی نادر موجب شده تا همه ساله در ماه محرم کانون توجه خیل عزادران حسینی باشد.
درخت زرآباد که به درخت خونبار زرآباد شهرت یافته سالهاست که در کنار امامزاده ای قرار دارد و سحرگاه روز عاشورا از تنه آن صمغی به مانند خون جاری می شود که حیرت همگان را برانگیخته است.

نکته جالب این که ماه های قمری که سالانه 10 روز جلو حرکت کرده و تغییر می کند هیچ تغییری در این رخداد نداشته و جاری شدن خون هماهنگ با تقویم ماههای قمری تغییر می کند.

این درخت با 10 متر قطر و 30 متر ارتفاع دارای قداست خاصی در بین اهالی روستای زرآباد است و هر ساله به محل تجمع زوار و عاشقان اهل بیت تبدیل می شود.

بقعه مطهر حضرت علی اصغر فرزند بلا فصل امام موسی کاظم(ع) و درخت چنار مقدس روستای (زرآباد) در استان قزوین همه ساله میزبان خیل عظیمی از زائران و مشتاقانی است که برای زیارت و عزاداری گرد هم می آیند.

طبق یک سنت دیرین هر ساله مردم روستای زرآباد و هزاران زائر در قالب دسته های عزاداری، شب عاشورا گرداگرد درخت چنار خونباری که در صحن این امامزاده روییده حلقه زده و ضمن عزاداری و سینه زنی در اولین دقایق صبحگاه عاشورا شاهد چکیدن مایعی سرخ فام از شاخسار این درخت می شوند.
به اعتقاد اهالی این روستا و طبق روایات سماعی و نقل شده از گذشتگان، درخت کهنسال و مقدس زرآباد در روز عاشورای 61 هجری که شهادت امام حسین (ع) به وقوع پیوست و خون مقدس حضرتش دشت کربلا را گلگون کرد، میزبان یکی از مرغانی بود که از سوی خداوند مامور شده بودند تا با آغشته کردن خود به خون سیدالشهدا پیام سرخ شهدای کربلا را به سراسر جهان برسانند و یکی از آن مرغان به این دیار آمده و با پرهای خونین خود بر روی شاخسارهای درخت چنار(روستای زرآباد) نشسته و از آن پس در روز عاشورا این خون در سوگ آن حضرت جاری می شود.
{-35-}
[لینک]
دیدگاه · 1393/08/12 - 14:42 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
1421341021062275221717886234512612425524033.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
خوش بحال کسانی که ماه محرم زنجیرنمیزنند،اما زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند..سینه نمی زنند،اما سینه دردمندی را از اندوه وغم نجات می دهند..اشکی نمیریزنداما اشک از چهره انسانی پاک میکنند..آن وقت با افتخار می گویند :  .. {-35-}
Mohammad
1413581291258486_large.jpg Mohammad
کم کم سیاهیِ عَلم ت دیده می شود..
آثار خیمه های غمت دیده می شود !
اُفتاده سینه ام به تپش هایِ انتظار
ازروی تل دل، حرمت دیده می شود ..!
____________
ıllı YAŁĐA ıllı
120275_528.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
Mohammad
Ghoroobe-Jome_Www.Shabhayetanhayi.ir_.jpg Mohammad
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
... ادامه
setareh 22
setareh 22
خواستم فرمِ اهــدای اعضــای بدنم رو برای بعد از مرگــم پُر کنم…
گفت:
سیــاه بود، نتونستم...
گفت:
نــاپــاک بود، نتونستم...
گفت:
افکارِ نادرست داشت، نتونستم...
گفت:
گاهی به بیراهه رفته بود،نتونستم...
گفت:
دست مستمندان رو نگرفته بود، نتونستم...
گفتم:«خدایـــا!من کـــی ام؟!
اینا رو اهدا کنم که بعد از مرگم باعث گنــاه برای اونا میشه…»

دستی گرم بر شانه هام فرود اومد...
گفت: «جوان!
،برایِ اهدایِ عضو به هم نوعت تپیده..
،نیازمندان اعضای بدن رو دیده..
،به اهدای اعضات فک کرده..
،تو رو به اینجا کشونده..
،دست نیازمندان رو گرفته..»
و شاید این بود تنها کارنیکــی که قلباً با خلوصِ نیت انجام دادم •

چه حسِ خوبیه که بعد از مرگت تو سینه ی یکی دیگه ...
یا اینکه اعضایِ بدنت، زندگـــی کسی رو کنه!
همیشه دوست دارم جوری بمیرم که اعضای بدنم رو به جای پوسیدن زیر خروارها خـــاک
به بدن کسی پیوند بزنن!

گر مردِ رهی بســم الله
دیدگاه · 1393/07/5 - 14:56 ·
3
bamdad
bamdad
یاد آن روز بخیر

هیچ کس با دل من کار نداشت

و دلم همدمی جز در و دیوار نداشت

یاد آن روز بخیر

کسی از راز دل آگاه نبود

شاهد بی کسیم جز شب و جز ماه نبود

یاد آن روز بخیر

من و دل هر دو به راهی بودیم

راه می پیمودیم

منزلی می رفتیم

بعد می آسودیم

بی خبر از همه جا و همه کس

گرم پیمودن راه

راه را می فرسودیم

یاد آن روز بخیر

که جهان من عبارت بود از

کوچه ای تنگ و قشنگ

به درازای امید

کوچه ای که همه سویش جاری

نهر های خورشید

که در آن می پیچید

بوی گل از همه رنگ

یاد آن روز بخیر

دشمنی ها همه در بازی بود

بهترین دوست من

دشمنم بود که در بازی بود

یاد آن روز بخیر

من به فریاد بلند

به همه می گفتم

آتش عشق بسی جانسوز است

به سراغش نروید

که گرفتار شوید

شب طوفانی عشق

از کجا چون روز است

یاد آن روز بخیر

عشق مجانی بود

و فراوانی بود

و بسی آنی بود

با نگاهی می شد

یک سبد عشق خرید

بعد با چشم به هم برزدنی

سوز هر عشقی را

می شد از سینه زدود

چه گذرگاه عجیبی است زمان

وه چه شوری دارد

یادی از آن دوران

گرچه از آن دوران

سالها می گذرد

خاطراتش اما

خاطراتی است جوان

{-35-}
bamdad
94572645548047264576.jpg bamdad
من خودم
مریم ، شقایق ، نیلوفر ، شیما
البته به اسم مامانشم ربط داره ها
{-7-}
هـــــستی جـــون
هـــــستی جـــون
دلتنگی های من به تو رفته اند ، آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ