یافتن پست: #سینه

Morteza
azizanam.jpg Morteza
سرت را بالا بگیر هیمالیا !

مهمانان عزیزی در سینه ات جای داده ای؛

مهمان کشی رسم تو نیست آخر ؛

مهمانداری کن و سرافرازی هیمالیا....


"با نهايت بغض"
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
بعضی " آه " ها را...
هر چقدر هم که از ته دل بکشی..
باز هم سینه ات خالی نمیشود...
امروز سینه ی من پر است از آن " آه " ها...
دیدگاه · 1392/05/20 - 13:58 ·
2
saeid
saeid
يعني ﺍﮔﻪ يه ﺭﻭﺯ ﺑﻔﻬﻤﻢ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮐﺴﯽ ﻣﻨﻮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﻔﺘﻪ
ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻣﯿﺰﻧﻤﺶ ﮐﻪ ﺑﺮﻩ ﺳﯿﻨﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﻮﻥ
ﺧﻮﺏ دوستِ عزیز ﺑﮕﻮ ﺍﮔﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻫﺴﺖ؟؟
تعارف که نداریم؟
داریم؟؟{-7-}
ıllı YAŁĐA ıllı
Darvishimashhad (5).jpg ıllı YAŁĐA ıllı
KAMRAN
KAMRAN
دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز
بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم

در اینه بر صورت خود خیره شدم باز
بند از سر گیسویم آهسته گشودم

عطر آوردم بر سر و بر سینه فشاندم
چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندم

افشان کردم زلفم را بر سر شانه
در کنج لبم خالی آهسته نشاندم

گفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیست
تا مات شود زین همه افسونگری و ناز

چون پیرهن سبز ببیند به تن من
با خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز

او نیست که در مردمک چشم سیاهم
تا خیره شود عکس رخ خویش ببیند

این گیسوی افشان به چه کار ایدم امشب
کو پنجه او تا که در آن خانه گزیند

او نیست که بوید چو در آغوش من افتد
دیوانه صفت عطر دلآویز تنم را

ای اینه مردم من از حسرت و افسوس
اونیست که بر سینه فشارد بدنم را

من خیره به اینه و او گوش به من داشت
گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را

بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش
ای زن چه بگویم که شکستی دل ما را
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/18 - 02:09 در Art ·
6
KAMRAN
KAMRAN
من ! زندگيم را تمام كردم. حالا نفس كشيدن منت سرم مي گذارد !

حس مي كنم ... هواي اينجا سرد و سنگين است نازنينم !

ديگر نگو خداحافظ ! اگر مي روي بدون وداع برو ...گله اي نيست!!!

سر هر سینه سری تکیه کند وقت وداع .... سر ما وقت وداع بر سر دیوار دل است
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/14 - 23:33 در Art ·
5
♥هـــُدا♥
0f6397e978cbe0263cc5705.jpg ♥هـــُدا♥
درد،دارد!

سرت به سنگی بخورد

که روزی به سینه اش میزدی..
دیدگاه · 1392/05/14 - 11:17 ·
8
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
مانده ام سر در گریبان

بی تو در شب های غمگین

بی تو باشد همدم من

یاد پیمان های دیرین

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد

آتش عشق و محبت





در خزان سینه افسرد

کنون نشسته در نگاهم

تصویر پر غرور چشمت

یک دم نمی رود از یادم

چشمه های پر نور چشمت

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/13 - 23:50 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
آن روز

در حادثه ی نگاه،

جسمم

مرگ مغزی شد...

طبیب

قلب عاشق مرا

در سینه ی مرد جلاد نهاد

عشقت باز

معجزه کرد،

جلاد، مرد بی رحم زمان

شاعر شعرهای عاشقانه شد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:45 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
مادر ، تک‌واژه‌ای‌ست زیبا.
مادر، عین زیبایی‌ست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست.
قلب بزرگ خدا در سینه‌ی مادران می‌تپد.
مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید.
و همه‌ی فرشتگان سکوت می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند: لالایی مادر را.
هیچ سنگی به آن سنگینی نیست که بتوان آن را در یک کفه‌ی ترازو نهاد و در کفه‌ی دیگر آن، وزن مهر و قدر و قیمت مادرانه را سنجید.
پدر، باران است و مادر، خاک حاصلخیز!
و زندگی
با وجودِ این دو موجودِ همزاد است
که سبزِ سبز و آبیِ آبی‌ست...


مادر، عنوان عاشقانه‌ترین شعر خداست. شعری که مضمون آن جز عشق نیست.
مادر، همان عشقی‌‌ست که در هیأت آدمی بر خاک گام برمی‌دارد.
مادر، چیزی‌ست شبیه خودش.
هیچ‌چیز شبیه مادر نیست،
مادر، فقط مادر است...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:30 ·
3
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
شعری که پروین اعتصامی برای سنگ قبر خود سرود
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب "پروین" است
گر چه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و زهر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت‌گاه
خاطری را سبب تسکین است
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:30 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
وصیت نامه ی عشق

مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد و در

طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد

دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه دوست

داشتم کسی را در آغوش بگیرم چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند

همیشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا

بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد . مرا در آفتاب

بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:27 ·
1
MONA
MONA
ای خــــــداوند، یکــی یارِ جـَـفاکارش دِه،
دلـبری عـشـوهِ دِهُ ســرکشُ خون خـوارش، ده

تا بداند که شبِ ما بهِ چه سان، می‌گذرد
غمِ عشقش دِه و عشقش دِه و بسیارش، دِه {-137-}
♥هـــُدا♥
جــدایی (1128).jpg ♥هـــُدا♥
بعضی آه ها را ،
هرچقدر هم که از ته دل بکشی
بازهم سینه ات خالی نمیشود ...!
MONA
2010-01-15_01.12.27_June2804.2.jpg MONA
Mostafa
Mostafa
دو سه شبه که چشمام به دره
مائده
illusion_02.jpg مائده
شاید بهتر بود
سایه ی دست هایت را
قرض میگرفتم
تا شب ها
از تاریکی ترسم نگیرد ...
سرم درد دارد
سینه ام
سایه ام درد دارد
بگذار
دلم را دور بیندازم
بوی تو را میدهد....
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/11 - 00:24 ·
7
شهرزاد
شهرزاد
بگو سرگرم چی بودی
که اینقد ساکت و سردی

خودت آرامشم بودی
خودت دلواپسم کردی

ته قلبت هنوز باید یه احساسی به من باشه
چقدر باید بمونم تا یکی مثل ِ تو پیدا شه

تو روز و روزگار ِ من
بی تو روزای ِ شادی نیست

تو دنیای منی امـّا
به دنیا اعتمادی نیست

***

تو روز و روزگار ِ من
بی تو روزای ِ شادی نیست

تو دنیای منی امـّا
به دنیا اعتمادی نیست

***

سلام ای ناله بارون
سلام ای چشمای گریون

سلام روزای ِ تلخ من
هنوزم دوستش دارم

سلام ای بغض تو سینه
سلام ای آه ِ آیـیـنــه

سلام شب های دل کندن
هنوزم دوستش دارم

نمیدونی تو این روزا چقد حالم پریشونه
دلم با رفتنت تنگ و دلم با بودنت خونه

خرابه حال من بی تو نمیتونم که بهتر شم
تو دستای تو گل کردم بزار با گریه پر پر شم

یه بی نشونم تو این خزون ، یه بی نشونم تو این خزون
منو از خودت بدون

یه بی نشونم تو این خزون ، یه بی قرارم ، یه نیمه جون
منو از خودت بدون ، منو از خودت بدون
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
غصه خوردم
وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای!!!
" من "
تمام راه را برای آغوشت
دویده بودم...
دیدگاه · 1392/05/9 - 01:31 ·
2
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥

دلتنگی های من به تو رفته اند ، آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/8 - 12:32 ·
8
Mohammad
1374760415356563_large.jpg Mohammad
هزار آینه بی شماری تو
هزار بادیه نی سواری تو


بهار آمده با های سینه زنش
پی باغ بنفشه کاری تو




MahnaZ
19268400221661876533.jpg MahnaZ
اﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯿﺶ
ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ … ﺑﻠﮑﻪ ﻫﻮﺳﻪ !
ﺍﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﺮ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﻮﺩﻧﺶ
ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ ﺣﺲ ﺗﺤﺴﯿﻨﻪ !
ﺍﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻤﮑﺖ ﻣﯽﮐﻨﻪ
ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺣﺲ ﺗﺸﮑﺮﻩ !
ﻭﻟـــــﯽ …
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ؟!
ﻋﺎﺷﻘﺸﯽ … ♥
ﺍﯾﻦ ﻋﺸــــــــﻖ ﻭﺍﻗﻌﯿــــــــــــﻪ..
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/3 - 05:55 ·
8
iman
iman
اونیکه شما سنگشو به سینه میزنی ما سالهاست تو حموم به پاهامون میزنیم … آره ه ه ه …
گفتم که در جریان باشی !
دیدگاه · 1392/05/1 - 01:20 ·
7
صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ