یافتن پست: #شمع

صوفياجون
صوفياجون
ﻟﺬﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ #ﺷﻤﻊ ﺗﻮﻟﺪ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﺴﺖ،
ﺩﺭ ﺗﻮﻟﺪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ ! {-138-}{-138-}{-74-}
دیدگاه · 1392/03/20 - 00:20 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است راحت بخواب ای شهر! آن دیوانه مرده است در پیله ابریشمش پروانه مرده است در تُنگ، دیگر شور دریا غوطه‌ور نیست آن ماهی دلتنگ، خوشبختانه مرده است یک عمر زیر پا لگد کردند او را اکنون که می‌گیرند روی شانه، مرده است گنجشکها! از شانه‌هایم برنخیزید روزی درختی زیر این ویرانه مرده است
دیدگاه · 1392/03/17 - 09:54 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد
ومن دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم
درون سینه ی پر جوش خویش اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/17 - 09:53 ·
7
صوفياجون
صوفياجون

عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود
تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود
نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت
سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود
من و جام می و دل نقش تو در باده ناب
خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من
آن زمانی که تو را سایه پروانه نبود
من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر
قبله گاه دل من جز تو در این خانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود
تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود
نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت
سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود
من و جام می و دل نقش تو در باده ناب
خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من
آن زمانی که تو را سایه پروانه نبود
من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر
... ادامه
نگار
tavalod2[1].jpg نگار
شهريار و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز

از آسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا

يه کيک خيلي خوش طعم ،با دو تا شمع روشن

يکي به نيت تو يکي از طرف من

الهي که هزارسال همين جشنو بگيريم

به خاطر و جودت به افتخار بودنت

تو اين روز پر از عشق تو با خنده شکفتي

با يه گريه‌ي ساده به دنيا بله گفتي

ببين تو آسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس

تا تو هستي و چشمات بهونه س واسه خوندن

همين شعر و ترانه تو دنياي ما زندس

واسه تولد تو بايد دنيا رو آورد

ستاره رو سرت ريخت تو رو تا آسمون برد

اينا يه يادگاري توي خاطره هاته

ولي به شوق امروز مي شه کلي قسم خورد

تولدت عزيزم پراز ستاره بارون

پر از باد کنک و شوق ،پر از آينه و شمعدون

الهي که هميشه واسه تبريک امروز

بيان يه عالم عاشق ،بياد هزار تا مهمون

{-217-}{-217-}{-217-}
نگار
12086293204.jpg نگار
شهريار ميخوام برات تو روياهام جشن تولد بگيرم

از لحظه لحظه هاي جشن تو خيالم عكس بگيرم

من باشم و تو باشي و فرشته هاي آسمون

چراغوني جشنمون، ستاره هاي كهكشون

به جاي شمع ميخوام برات غمهات و آتيش بزنم

هر چي غم و غصه داري يك شبه آتيش بزنم

تو غمهات و فوت بكني منم ستاره بيارم

اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بكارم

كهكشونو ستاره هاش درياو موج و ماهياش

بيابونا و بركه هاش بارون و قطره قطره هاش

با هفت تا آسمون پر از گلاي ياس وميخک

بال فرشته ها و عشق و اشتياق و پولک

عاشقتو يه قلب بي قرار و کوچک

فقط مي خوان بهت بگن :.

.

.

.

تولدت مبارک
{-35-}{-35-}{-35-}{-241-}
Mostafa
Mostafa
دنیای این روزای من



دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

انقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهاییم شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن می کنم

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن می کنم

در حسرت فردای تو تقویممو پر می کنم

هر روز این تنهاییو فردا تصور می کنم

هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیست

اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن می کنم

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن می کنم

دنیای این روزای من همقد تن پوشم شده

انقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهاییم شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده
... ادامه
MahnaZ
0_003.jpg MahnaZ
باز دوباره دل تنگم بی قرار شد
باز دوباره دله تنگم بی قراره
واسه حرفای نگفته لحظه ها رو می شماره
نیمه شب و چشمای گریون
داغ دل و یک دل داغون
واسه این دل شکسته بی تو دیگه نمونده درمون
برو مال دیگرون باش شمع بزم این و اون باش
نبودی با دل من با قلبت مهربون باش
یکی بود یه روزگاری وقت عشق و وقت یاری
حالا از اون عشق کهنه مونده عکسی یادگاری
... ادامه
MONA
MONA
وااااااااای ببین چی پیدا کردم از توو فولدرای قدیمیم..

باز باز آنکه دلم مشتاقش بود{-90-}
با مهر آمد و بر مستي افزود..
دل دل ز آمدنش باشد خرسند{-180-}
جان جان از نگهش باشد خشنود..

وااااااااای خیلی دلم واسه این اهنگ تنگ شده بــــــــــــــــود..

[فایل]
Majid
Majid
گل خشکی لای دفتر
اشکی گوشه ی چشامه
عکس تو گوشه ی طاقچه
این همه خاطره هامه
یه دلم پر از گلایه
با یه شمع نیمه سوخته
دو تا چشم پر حسرت
دیده به گوشه ای دوخته
یه اتاق سرد و تاریک
یه گل خشک و یه نامه
تو دلم آوار اندوه
اشکه هنوز توی چشامه
... ادامه
Mostafa
Mostafa
مرغ دل در قفس سینه من می نالد

بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است

بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان

پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب

گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز

می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب

کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز

بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک

به گدائی تو ای شاهد طناز امشب
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/30 - 23:58 ·
7
رضا
رضا
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست/جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

حالیا خانه برانداز دل و دین من است/تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

باده لعل لبش کز لب من دور مباد/راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو/بازپرسید خدا را که به پروانه کیست

می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد/که دل نازک او مایل افسانه کیست

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین/در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو/زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست



غزل شماره ۶۷
Mostafa
Mostafa
نکاتـی مهـم برای آمـادگی لازم در برابر زلـزله
Mostafa
Mostafa
شمع سحری


به نگاهی یارا، غم دل را بنشان
گل رویت بنمای، در عوض جان بستان
هم چو شمع سحری سوزم از این عشق نهان
بی تو یک دم ای جانه جان، دم نزنم در جهان
سر ز پا نشناسم، از شوق روی تو
سر فرو کی آرم، جز بر ابروی تو
نور چشم من، خاک کوی تو
هر شب ای مه من دارم، با تو سخن
کی به پایان می آید، شب هجرانت یارا
یک جلوه نما پیش از آن کـ ـز غم آید جان بر لب ما
بر شب من گر گذری همچو پیک سحری
غم دل ببری
بر شب من گر گذری همچو پیک سحری
غم دل ببری
بر شامم بتاب، ای ماه شبم
از هجر رخت، در تاب و تبم
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:40 ·
1
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
تــست هــوش{-35-}

اگر تنها يک کبريت داشته باشيد و وارد يک اتاق سرد و تاريک شويد که در آن يک بخاري نفتي ، يک چراغ نفتي و يک شمع باشد ...
شهرزاد
25463900254758150236.jpg شهرزاد
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد..
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود..
... ادامه
نگار
نگار
مادر! وجود تو خونِ حیات در رگ من است. بی تو، گلی بی برگ، شمعی بی شعله، کویری سوزناک، خنده ای بی صدا، زنده ای بی روح و سرانجام، نقطه ای بی نشان در دریای پر تلاطم زندگی ام هستم.
مادر م،ای عزیز تر از جانم، روزت مبارک
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/10 - 23:55 ·
7
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
یاد تو{-35-}
شمعی است در دلم
کوچک و همیشه و گرم!
دیدگاه · 1392/02/2 - 15:44 ·
6
Noosha
c8d138776ee41037ba0a6f071df49a86-425.jpg Noosha
تقدیم به خانومای گل و با جنبه:

تورا دختر خانوم می*نامند مضمونی که جذابیتش نفس*گیر است…

دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا می*کند و نه با اشک و افسون.

اما تمام این*ها را هم در برمی*گیرد…

تو نه ضعیفی و نه ناتوان، چرا که خداوند تو را بدون خشونت و زورِ بازو می*پسندد.

اشک ریختن قدرت تو نیست، قدرت روح توست .
... ادامه
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند

و اندکی سکوت…
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
كاش انسان همانند شمع يك روز زندگي ميكرد اما در كنار پروانه ی خویش!
دیدگاه · 1392/01/15 - 01:35 ·
5
LeilA
LeilA
یک پنجره برای دیدن

یک پنجره برای شنیــــدن

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــی

در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــد

و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــگ

یک پنجره که دست های کوچک تنهایــی را

از بخشش شبانه ی عطر ستاره ها

سرشار می کنــــــــــــــد

و می شود از آنجـــــــــــا

خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کـرد

یک پنجره برای من کافیــســـت
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/7 - 17:37 ·
2
سربازان مهدی عج
photo-0015.jpg سربازان مهدی عج
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا

من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم سرم و بجای گنبد روی خاکها می ذارم





خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا

اونجا هرکی می پره طائر افلاکی می شه اینجا هرکی می پره بال و پرش خاکی می شه





اونجا خادما با زائر آقا مهربونن اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن





( تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت (منظور حضرت فاطمه زهرا س

کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره روز و شب این همه عاشق رو خاکت سر می ذاره

غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/6 - 18:52 در حسینیه ·
7
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
{-35-}شمع، گیرم که پس از کشتن پروانه گریست
قاتل از گریه بیجا گنهش پاک نشد{-35-}
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/4 - 11:07 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اه...دیشب همهی شمع هام سوخت امشبم رفتم بیرون یادم رفت بخرم{-60-}
دیدگاه · 1392/01/3 - 03:57 ·
6
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ