یافتن پست: #فقیر

MONA
MONA
برای ملوانی که مقصد را نمی داند هر بادی مخالف است....

آدم میتونه فقیر باشه اما حقیر نباشه.....

عقل افسرده خیلی بدتر از دل افسرده ست....
... ادامه
شهريار
شهريار
ضريح امام حسين: در ساخت این ضریح مطهر ۴ هزار و ۴۵۰ کیلوگرم نقره و ۱۱۸ کیلوگرم طلا به کار گرفته شده است که در مبنای نرخ امروز طلا بالغ بر ۱۴ میلیارد تومان هزینه در بر داشته است.
این ضریح طلایی که از کنار هزاران خانه فقیر و محتاج میگذرد تا به کربلا برسد !
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/4 - 12:13 ·
6
Noosha
Noosha
گاهی میرسه که دیگه از خدا نه پول میخوای نه خونه میخوای و نه … !
یه موقع هایی هست فقط یه دل خوش میخوای !
فقط یه دل خوش …
الهی دلخوشی باشه پناه همتون{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
salar
salar
تفکر ثروتمند می گوید: چه چیزی به دست می آورم،
تفکر فقیر می گوید: چه چیزی از دست می دهم؟
دیدگاه · 1391/08/15 - 01:34 ·
4
نگار
نگار
هیچ کس آنقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی به کسی ببخشد و هیچ کس آنقدر ثروتمند نیست که به لبخندی نیاز نداشته باشد.
دیدگاه · 1391/08/12 - 16:10 ·
3
نگار
نگار
آدم وقتی
فقیر میشه خوبیهاشم حقیر میشه
اما کسی که زور داره یا زر داره ، حقارت هاش هنر میشه

(دکتر
علی شریعتی
Mostafa
Mostafa
این اشتباه شما نیست که فقیر به دنیا بیایید ، اما اگر فقیر بمیرید

اشتباه شماست .
دیدگاه · 1391/06/31 - 13:07 ·
9
نگار
نگار
آدم وقتی فقیر میشه خوبیاشم حقیر میشه
اما کسی که زور داره یا زر داره ، حقارت هاش هنر میشه
(دکتر علی شریعتی)
دیدگاه · 1391/06/29 - 15:16 ·
6
MONA
MONA
ای شـاه! ای شـاه! ای شـاه بی خیال مست
با تـو ام آیـا با من مسکین حواست هست؟
روزگاری دامنت میگیرد آه این فقیران تهیدست
تا کنون آیا کنار کودکانت نیمه شب آشفته خفتستی؟
نه… نه… تو بی غم و مستی
تا کنون حتی برای تکه نانی پیش فرزندان خود شرمنده بودستی؟
نه… نه… تو بی غم و مستی
کجـــا پـــــای تو تـا زانـــو به گـِـل بـــودست؟
کجا چشمانت از بار گناهانت خجل بودست؟
شبانگه ناله دهقان پیری را که میگرید شنیدستی؟
نه… نه… تو بی غم و مستی
ای شـاه! ای شـاه! ای شـاه بی خیال مست
با تـو ام آیـا با من مسکین حواست هست؟
روزگاری دامنت میگیرد آه این فقیران تهیدست
روزگاری دامنت میگیرد آه این فقیران تهیدست.
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/25 - 12:54 ·
5
Mostafa
Mostafa
در زمان حضرت موسی مرد فقیری بود که خیلی به خدا شکایت میکرد بابت فقرش . حضرت موسی به خدا گفت : خدایا چرا به این مرد رزق نمیدی تا اینقدر شکوه نکنه ! خدا گفت موسی زود قضاوت نکن. به اون مرد بگو امروز از فلان راه بره روزیش اونجاست . حضرت موسی به مرد گفت . مرد راه افتاد. وسطای راهش یه پل بود که همیشه ازش عبور میکرد . گفت بزار اینبار با چشم بسته از این پل رد شم. چشماشو بست و از پل رد شد... غافل از اینکه یک صندوق پر از طلا درست کنار پل بودو اون با چشم بسته ازش گذشت .
نتیجه اینکه : خیلی وقتا خود ما ادما فرصت های سر راهمون رو نمی بینیم و ازش میگذریم و بعد خدا رو سبب ناموفق بودنمون میدونیم.
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/20 - 00:17 ·
3
ali
فرامرز دعایی.jpg ali
امروز آفتاب ننمه از کو طرف بیرون بامو که گومه کودی تی رایه
بو خدا حیرانمه که پس از دو سال الان بیدمه تی روی مایه
به به به چی عجب یاد فقیران بو کودی به به به بامویی می لب خندان بو کودی

بوشوی تو جی می ور ندیی مره خبر
کور من تی دوری وستی دیوانه بوستم
تی عشق جه تو دنیا افسانه بوستم

به به به چی عجب یاد فقیران بو کودی به به به بامویی می لب خندان بو کودی

دیل تی وستی نالان بو چوم تی وستی گریان بو
غم همش می میهمان بو یار تیشین سیر از جان بو
به به به چی عجب یاد فقیران بو کودی به به به بامویی می لب خندان بو کودی
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/2 - 15:08 در ده چره ·
8
مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
پادشاهی پس از اينكه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند". تمام آدم‌های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم می‌تواند شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود".

شاه پیک‌هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.

آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.

آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه‌ای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید. "شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام. سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟"

پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاو
... ادامه
دیدگاه · 1391/04/12 - 08:17 ·
1
تشنه لبان
imam_ali_1.jpg تشنه لبان
هیچ‌ فقیری‌ گرسنه‌ نمانده‌ مگر درسایه ‌آنکه‌ ثروتمندی‌ از حق ‌او بهره‌مند گشته‌ است...امام علی (ع)
دیدگاه · 1390/05/28 - 12:11 ·
1
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ