یافتن پست: #فهمی

bamdad
bamdad
گلـــــــویـــــم درد میکرد...

هیچکس نفهمیــــــــــــد...

دکتـــــــــــــــــر در گلویــــــــم چه دید که تنها نوشت:

فـــــــــــــــــــــریــــــــــاد بــــــــــزن...

:(
MONA
MONA
پارسال اوومدن دانشمندان عزیزمون ابرهای باردار و باران زا بسازن واسه کشور تا از این خشکسالی کمی در امان باشیم..

توو هدایت ِ ابرها دچار ِ مشکل شدن پاکستان و سیل برداشت..

الان چند روزه داره ی ریز بارون میباره و بند نمیاد

ایندفه دیگه نوبت ِ خودمون ِ که سیل ببرتمون..
... ادامه
iman
iman
برای حرفی که میزنی فکر کن

چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی

ولی نفرینش به زمین می اندازدت
دیدگاه · 1393/07/11 - 00:37 ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
عجـــــــــــــب {-77-}
ساینا آشپز
ساینا آشپز
توجه توجه پیتزا تنوری با قارچ سوخاری وفلفل دلمه ای به همراه ادویه فروان وپنیر پیتزا موزارلا با گوشت چرخ کرده وسویا وگوجه تنوری با سس فرانسوی وخردل وچیلی رو هم فردا توی رستوران ساینا باشی درست میکنم :) پس حتما بیاین اونجا ومنو ببینین:-*
10 دیدگاه · 1393/07/6 - 22:45 توسط Mobile ·
4
bamdad
bamdad
مردم اینجا چقدر مهربانند ;

دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند

, دیدند سرما میخورم سرم کلاه گذاشتند

و چون برایم تنگ بود کلاه گشادتری گذاشتند و

دیدند هوا گرم شد , پس کلاهم را برداشتند و

چون دیدند لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند و

چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم محبت کردند و حسابم را رسیدند

. خواستم در این مهربانکده خانه بسازم ، نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز . . . !

:(
علی
علی
فردای ثبت نام دانشگاه رفتم سایت برای انتخاب واحد دیدم همه واحدها پره و واحد ها رو مثل قوم تاتارها غارت کردن...از روز اضافه ظرفیت تا الان دو روزه پا کامپیوتر نشستم وکمین کردم تا یه کلاس انقلاب اسلامی پیدا کنم،تا یه ظرفیت خالی پیدا می شه و میام انتخاب کنم دو ثانیه ایی پر میشه ،دانشگاه نیست که ....همه مثل مردم سومالی نیازمند واحدن...دعا کنید چند تا واحد خالی پیدا شه...دارم پا کامپیوتر کور میشم
... ادامه
iman
iman
بهم گفت: از زندگیم برو بیرون...
دیگه نمی خوامت
بهش گفتم: لازم به گفتن نبود من خیلی وقته رفتم...
(خیلی از حرفا خیلی زودتر از اینکه آدم به زبون بیاره فهمیده می شن )
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/5 - 16:37 ·
6
soheil
soheil
سکوت همیـــشـهـ به معنای رضایت نیست !

بعضــــی وقتا یعنــــــی اینکـهـ

دیگـهـ خستـهـ شدم از توضیح دادن

واسـهـ ــــــی آدمایـــــی کـهـ

هیــــچـــــ اهمیتـــــی بـــــهــــ فهمیدن نمیدن !
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/1 - 19:31 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
اگر آدم خوبی به تو بدی کرد، چنان وانمود کن که نفهمیده ای. او توجه خواهد کرد و مدت زیادی مدیون تو خواهد بود."یوهان ولفگانگ گوته" {-35-}
شهرزاد
b6d407e224b4c3021.jpeg شهرزاد
به چشمهایم زل زد و گفت : با هم درستش می کنیم …
و من تازه فهمیدم : تنهایی چه وسعت نامحدودی دارد!
با هم … ! چه لذتی داشت این با هم … ! حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست
نمی شد … حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت …
حسی که به واژه ی ” با هم ” داشتم را
با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم ..!
تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد ،
می توانست حس من را در آن لحظات، درک کند!
زنی ناتمام / لیلیان هلمن
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/30 - 19:40 ·
9
bamdad
bamdad
تا فهمیـد خریدارِ واقعی ام ؛ گران شد
کسی که برای دیگران ،
مـــفـــت هم نمی ارزید…

{-195-}
دیدگاه · 1393/06/29 - 19:59 ·
9
صوفياجون
صوفياجون

{-35-}{-35-}{-35-}
بارون صدای احساســه
نم نم بارون چشاتو میشناسه
تورو از دست دادم
تو یه لحظه آدم دنیاشو می بازه..
تلخه سکوته این خونه
آخه غیر از خدا کی می دونه
تو دلم آتیشه
با تو بهتر میشه حال ِ این دیوونه..

این روزا سختن از اونی که باور کنی
مگه میشه با یه خاطـره سر کنی
تو میدونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره..
یه جوری هق هق.. زدم صدام زخمیه
این اون دردی که نمیفهمیه
یه دفعه پرپر شد پر پروازمون
گرفتست چقدر دل ِ آسمون..

من دلخورم تو ام هستی
ولی باز این غرورو نشکستی
چی شده بی خوابی
تو که راحت رو من چشماتو می بستی
درگیره درد مجنونم
مردم میگن که دیوونم
مگه تنها تنها
میری زیره بارون که من پریشونم..

این روزا سختن از اونی که باور کنی
مگه میشه با یه خاطـره سر کنی
تو میدونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره..
یه جوری هق هق زدم.. صدام زخمیه
این اون دردی که نمیفهمیه
یه دفعه پرپر شد همه پروازمون
گرفتست چقدر دل آسمون..{-35-}{-35-}
Mohammad
40774574153415398124.jpg Mohammad
ﯾﻪ ﻋﺪﻩ ﺁﺩﻡ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻦ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﻦ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ ﻧﻔﻬﻤﻦ
رضا
رضا
هر وقت اندازه تفکراتت از انتظارات مردم اطرافت بزرگتر باشه میشی یک آدم .
Mohammad
aa.jpg Mohammad
صبوحی(مهران مدیری): میدونی لمس کردن بدن شیر چه حسی داشت؟

امیر (بهرام رادان): نه !!!
صبوحی: فهمیدم که قدرت شیر توی عضلاتش نیست...توی وجودشه...
وقتی میخواد چیزی رو بدست بیاره, با تمام وجود بلند میشه, با تمام وجود دنبالش میکنه , و با تمام وجود بدستش میاره...
رویاتو بدست بیار...
... ادامه
√√★nima★√√
√√★nima★√√
دﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻧﺎ اﻣﯿﺪی و ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮐﻪ روﺑﺮوﯾﺶ اﯾﺴﺘﺎدﻩ ﺑﻮد ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﺎﻣﻼ‌ از او ﻧﺎ اﻣﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد از ﮐﺴﯽ ﮐﻪ اﻧﻘﺪر دوﺳﺘﺶ داﺷﺖ و ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ او ﻫﻢ دوﺳﺘﺶ دارد وﻟﯽ دﻗﯿﻘﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﻪ او ﻧﯿﺎز داﺷﺖ دﺧﺘﺮ را ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬاﺷﺖ از ﺑﻌﺪ از ﭘﯿﻮﻧﺪ ﮐﻠﯿﻪ در ﺗﻤﺎم ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻪ در ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﺴﺘﺮی ﺑﻮد ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻋﯿﺎدﺗﺶ اﻣﺪﻩ ﺑﻮدن ﻏﯿﺮ از ﭘﺴﺮ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ دری ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﻪ از ان وارد ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﻏﯿﺮ از ﮐﺴﯽ ﮐﻪ او ﻣﻨﺘﻈﺮش ﺑﻮد ﺣﺘﯽ ﺑﻌﺪ از ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪن از ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺧﻮدش ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﭘﺴﺮ دﻟﯿﻞ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ای داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ وﻟﯽ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻤﺎم ﭘﺮﺳﺸﻬﺎﯾﺶ ﯾﺎ ﺳﮑﻮت ﺑﻮد ﯾﺎ ﺟﻮاﺑﻬﺎی ﺑﯽ ﺳﺮ و ﺗﻪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ اﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺑﻮدﻧﺶ اﻧﻬﺎ اﻋﺘﺮاف داﺷﺖ ﺗﺤﻤﻞ دﺧﺘﺮ ﺗﻤﺎم ﺷﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﺪ او را ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺑﻪ او ﮔﻔﺖ ﮐﻪ از زﻧﺪﮔﯽ اش ﺧﺎرج ﺷﻮد ﺑﻪ ﻧﻈﺮ دﺧﺘﺮ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ اش ﮐﻪ ﻫﺮ روز ﺑﻪ ﻋﯿﺎدﺗﺶ اﻣﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﺎ دﺳﺘﻪ ﮔﻠﻬﺎی زﯾﺒﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﭘﺴﺮ ﻻ‌ﯾﻖ دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﺑﻮد دﺧﺘﺮ در ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮی ﭘﺴﺮ ﺿﺮﺑﻪ ای زد زاﻧﻮﻫﺎی ﭘﺴﺮ ﻟﺤﻈﻪ ای ﺳﺴﺖ ﺷﺪ و رﻧﮕﺶ ﭘﺮﯾﺪ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻣﺜﻞ ﯾﺦ ﺑﻮد وﻟﯽ دﺧﺘﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪ ﭼﻮن دﯾﮕﺮ رﻓﺘﻪ ﺑﻮد و ﭘﺴﺮ راﺑﺮای . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺮک ﮐﺮدﻩ ﺑﻮد دﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺧﻮد ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ ﭼﻪ دﻧﯿﺎی ﻋﺠﯿﺒﯽ اﺳﺖ در اﯾﻦ دﻧﯿﺎ ﮐﻪ ادﻣﻬﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ان ﻏﺮﯾﺒﻪ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﻪ اش را ﻣﺠﺎﻧﯽ اﻫﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺗﻮﻣﺎن ﭘﻮل ﺑﮕﯿﺮد و ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻮل ﻧﮑﺮدﻩ ﺑﻮد ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺶ در ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎل ﭘﺴﺮ از ﺷﺪت ﺿﻌﻒ روی زﻣﯿﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد و ﺧﻮﻧﻬﺎﯾﯽ را ﮐﻪ از ﭘﻬﻠﻮﯾﺶ ﻣﯽ اﻣﺪ ﭘﺎک ﻣﯽ ﮐﺮد و ﭘﺴﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺳﺮ ﻗﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮدش دادﻩ ﺑﻮد ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎ ﺑﻮد او ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺖ دﺧﺘﺮ ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮ ﺧﻮد را ﻣﺪﯾﻮن او ﺑﻤﺎﻧﺪوﻟﯽ ای ﮐﺎش دﺧﺘﺮ از ﻧﮕﺎﻩ ﭘﺴﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ او ﻋﺎﺷﻖ واﻗﻌﯽ اﺳﺖ
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/19 - 23:14 ·
1
bamdad
bamdad
گاهی سکوت بلندترین فریاد است!!!





گاهی فقط باید لبخند بزنی و رد شی

بذار فکر کنند نفهمیدی....

{-15-}
دیدگاه · 1393/06/19 - 21:34 ·
7
Mohammad
1410214440558728_large.png Mohammad
مُدام در جنبُ جوش
با تنی
خستهُ
فکری متورم از
اتفاقات
تصمیمات
حتی
پوچ ترین
دیده هآ !

خسته م
خسته
می فهمی
مغزم براستی کِ موتور سوزانده!

√√★nima★√√
√√★nima★√√
دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن ﮐﻪ ﺑﻮدم ﺑﺨﺎری ﻧﻔﺘﯽ ﮐﻼﺳﻤﻮن ﻧﺸﺘﯽ ﭘﯿﺪا ﮐﺮدﻩ ﺑﻮد اون روزام ﯾﻪ ﻧﻔﺮ از ﮐﻼس ﻣﺴﻮﻟﯿﺖ ﺑﺨﺎری رو داﺷﺖ اﻗﺎ ﻣﺪﯾﺮﻣﻮن ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻮد و ﺗﻨﺪ ﺣﺮف ﻣﯿﺰد اوﻣﺪ ﺗﻮ ﮐﻼس ﮔﻔﺖ ﻣﺴﻮل ﺑﺨﺎری ﻃﺮف ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﮔﺮﻓﺘﺶ زﯾﺮ ﻟﮕﺪ و ﻣﺸﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﭽﺎرﻩ دﯾﮕﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﻨﺪ اوﻣﺪﻩ ﺑﻮد ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﭼﺮا ﻣﯿﺰﻧﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺑﯽ ﺷﻌﻮر ﺗﻮ ﻣﮕﻪ ﻣﺴﻮل ﺑﺨﺎری ﻧﯿﺴﺘﯽ داد ﻣﯿﺰد ﻣﯿﮕﻔﺖ ن .ﺑﺨﺪا ﻣﻦ ﻣﺴﻌﻮد ﻣﺨﺘﺎرﯾﻢ ﺗﻮ ﺗﻨﺪ ﮔﻔﺘﯽ ﻣﻦ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪم ﻣﺴﻌﻮد ﻣﺨﺘﺎری=ﻣﺴﻮل ﺑﺨﺎری ((((: ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﻃﺮف رﻓﺖ اﺳﻤﺸﻮ ﻋﻮض ﮐﺮد ﺑﻌﺪ اون ﺟﺮﯾﺎن{-7-}
دیدگاه · 1393/06/15 - 03:20 ·
2
bamdad
bamdad
گرگها هميشه زوزه نميكشند ...

گاهي هم مي گويند:

دوستت دارم ...

و زودتر از آنكه بفهمی بره ای،

ميدرند خاطراتت را

و تو ميمانی با تنی كه بوی گرگ گرفته.....!

:(
دیدگاه · 1393/06/14 - 21:51 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
امان از این دوستی های مجازی {-33-}
bamdad
bamdad
گاهی باید نبخشید کسی را که بارها او را بخشیدی و نفهمید، تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد! گاهی نباید صبر کرد باید رها کرد و رفت تا بدانند که اگر ماندي رفتن را بلد بوده اي! گاهی بر سر کارهایی که برای دیگران انجام میدهی باید منت گذاشت تا آنرا کم اهمیت ندانند! گاهی باید بد بود برای کسی که فرق خوب بودنت را نمی داند! و گاهی باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد! آدمها همیشه نمی مانند یکجا در را باز میکنند و برای همیشه می روند...

:(
دیدگاه · 1393/06/7 - 21:31 ·
5
bamdad
bamdad
من همیشه دلم می خواست ادم خاصی باشم

اما حالا فهمیدم اشتباه می کردم

چون این روزا ادم عادی بودن خاص بودن است
دیدگاه · 1393/06/6 - 21:50 ·
6
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ