یافتن پست: #قربان

رضا
رضا
جان باختن آسانست اندر نظرت لیکن/این لاشه نمی‌بینم شایسته قربانت

مائده
1421178529.jpg مائده
باز آمده ام دست به دامان تو باشم
کافر شوم از غیر و مسلمان تو باشم
سی روز جدا باشم از آشفتگی خلق
تا معتکف موی پریشان تو باشم
تا شام ابد حلقه به گوش تو بمانم
از صبح ازل گوش به فرمان تو باشم
سی روز قبولم کن و مهمان دلم باش
تا سی شب پر خاطره مهمان تو باشم
قرآن به سرم بود، که امشب شب قدر است
جانم به کفم بود که قربان تو باشم
آیات تو را بر طبق سینه گذارم
رحلی شوم و حافظ قرآن تو باشم

"علیرضا بدیع"
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/26 - 18:29 ·
8
رضا
رضا
خسته شدم از دست سایت !
مائده
Rain2-thumb.jpg مائده
شرمنده ام قربان کمی باران ندارید
درخود پلاسیدم ، شما گلدان ندارید ؟
اینقدر بد اخمید ! پس لبخندتان کو
جز این نگاه سرد، یخبندان ندارید ؟
قربان چرا وقتی که می بینید ما را
درذهنتان تصویری از انسان ندارید ؟
گیرم که ما زشتیم،این آغازمان نیست
باشد، شما زیبا ! ولی پایان ندارید ؟
آه این تکبر...این تکبر شرک محض است
در خود مگر ، یا نوح ، یا توفان ندارید ؟
البـــــــته می بخشید ، اما مطمـــــئنید
مخلوط با ایمانتان، شیـــــــطان ندارید ؟!

"عبدالرضا فرید زاده"
... ادامه
۩ محمد امین ۩
۩ محمد امین ۩
هیچ چیز ، بدون داشت نیست ..
zoolal
zoolal
ابراهیم نیستم
اما غرورم را قربانی کسی کردم که ارزش گوسفند هم نداشت...
دیدگاه · 1393/04/6 - 19:38 ·
4
Morteza
download.jpg Morteza
یک سال از عضویت من گذشت تو نمیددونم
هی روز ها چقدر سریع میگذرد
ممنون از رضا که خیلی کمک کرد توی این یه سال
از صوفیا
یلدا
یکتا
شقایق
هم خیلی ممنونم خیلی کمکم کردین
ولی طی حرفای هایی که پشتم در اوردن همه منو به عنوان یه ادم لاشی میبینید
از اونایی که حرفارو باور نکردن ممنون
از اوناییم که در اوردن ممنون خیلی ممنون
اون دنیا پل صراطم هست
تقدیم به شما پنج نفر
ıllı YAŁĐA ıllı
رضا
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
♥هـــُدا♥
صوفياجون
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلام به همه{-7-}شبتون یشمیه خال خلالی پشمی{-7-}
رضا
رضا
با تشکر از یلدا بابت واریزی ها به حساب سایت ممنون انشالله جبران کنم .
ıllı YAŁĐA ıllı
کاپیتـان رستمی
pesara100com.blogfa.com.jpg کاپیتـان رستمی
{-18-}{-18-}{-18-}
... ادامه
sam
sam
دانشجویی پس از اینکه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟

استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمیتوانستم یک استاد باشم.

دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یک سوال بپرسم ،اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول میکنم در غیر اینصورت از شما میخواهم به من نمره کامل این درس را بدهید .

استاد قبول کرد و دانشجو پرسید: آن چیست که قانونی است ولی منطقی نیست، منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟

استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره کامل درس را به آن دانشجو بدهد .

بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید. و شاگردش بلافاصله جواب داد :

قربان شما 63 سال دارید و با یک خانم 35 ساله ازدواج کردید که البته قانونی است ولی منطقی نیست.

همسر شما یک معشوقه 25 ساله دارد که منطقی است ولی قانونی نیست.واین حقیقت که شما به معشوقه همسرتان نمره کامل دادید در صورتیکه باید آن درس را

رد میشد نه قانونی است و نه منطقی
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 10:12 ·
5
همیشه قربانی هستی . . مثِ سربازِ شطرنج . /!
Majid
Majid
دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای دشمن محاصره شده بود.

سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی.

حرف های ستوان را شنید ، اما سرباز تصمیم گرفت برود به طرز معجزه آسایی خودش را به دوستش رساند، او را روی شانه های خود گذاشت و به سنگر خودشان برگرداند ترکش هایی هم به چند جای بدنش اصابت کرد.


وقتی که دو مرد با هم بر روی زمین سنگر افتادند، فرمانده سرباز زخمی را نگاه کرد و گفت: من گفته بودم ارزشش را ندارد، دوست تو مرده و روح و جسم تو مجروح و زخمی است.

سرباز گفت: ولی ارزشش را داشت ، ستوان پرسید منظورت چیست؟ او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! اما این کار ارزشش را داشت ، زیرا وقتی من به او رسیدم او هنوز زنده بود و به من گفت: می دانستم که می آیی....

می دانی ؟! همیشه نتیجه مهم نیست . کاری که تو از سر عشق وظیفه انجام می دهی مهم است. مهم آن کسی است یا آن چیزی است که تو باید به خاطرش کاری انجام دهی. پیروزی یعنی همین.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:53 ·
Majid
438892_9E9oL59B.jpg Majid
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند.

روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از

قضا، گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود،

می کند و زنبور بیچاره که.....


خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند،

زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش

بیرون می پرد. خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند،

عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد.

به صدای عربده خر،

ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.

خر می گوید :

« زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.»

ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند.

سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها

می برند و طفلکی زنبور شرح


میدهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن

زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است.

ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد،

از خر عذر خواهی می کند و می گوید:

« شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.»

خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند

که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم.

ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند.

زنبور با آه و زاری می گوید:

« قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم.

آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟

»ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: «

می دانم که مرگ حق تو نیست.

اما گناه تو این است که با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که

با خر طرف شود همین است»
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:24 ·
1
Majid
akserver.ir_13905160171.jpeg Majid
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود .


یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در

حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است ، از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات

دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند .


مافوق به سرباز گفت :


اگر بخواهی می توانی بروی ،

اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟


دوستت احتمالا دیگه مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی !


حرف های مافوق ، اثری نداشت ،

سرباز اینطور تشخیص داد که باید به نجات دوستش برود .


اون سرباز به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد ، او را روی شانه هایش

کشید و به پادگان رساند .


افسر مافوق به سراغ آن ها رفت ، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با

مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :


من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه ، خوب ببین این دوستت مرده !


خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی !


سرباز در جواب گفت : قربان البته که ارزشش را داشت .


افسر گفت : منظورت چیه که ارزشش را داشت !؟ می شه بگی ؟


سرباز جواب داد : بله قربان ، ارزشش را داشت ، چون زمانی که به او رسیدم ، هنوز

زنده بود ، نفس می کشید ، اون حتی با من حرف زد !


من از شنیدن چیزی که او بهم گفت الان احساس رضایت قلبی می کنم .


اون گفت : جیم ... من می دونستم که تو هر طور شده به کمک من می آیی !!!


ازت متشکرم دوست همیشگی من !!!

دوست خوبم ! فرصت سلام تنگ است ! که ناگزیر و خیلی زودتر از آنچه در خیالت است

باید خداحافظی را نجوا کنی . فرصت برای با هم بودن ، ممکن است بقدر پلک بر هم

زدنی دیر شده باشد . اما همین لحظه را اگر غنیمت نشماری ، افسوس و دریغ ابدی را

باید به دوش بکشی ! تنها راه رسیدن به دهکده شادی ها ،

گذر از پل دوستی هاست . اگر پای ورقه دوستی ها

، مهر صداقت نخورده باشد ، مشروط و رفوزه شدن در امتحانات زندگی حتمی است .

صداقت ، ضامن بقای دوستی های پاک و معصومانه است . برای ماندن در یاد و خاطر و

دل دیگران ، باید یکدلی و دوست داشتن رو با عشق پیوند زد که راز جاودانگی عشق در

همین است و بس !قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:21 ·
Majid
438892_XN8HXmzT.jpg Majid
فک کن :::: دخترا برن سربازی
صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)
کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
مریم جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی

صبحانه:
وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...


ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟ نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

[align=-WEBKIT-RIGHT]بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام ش%8دت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:09 ·
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلاممممممممممممممممممممم
خوبین همگی ؟؟؟؟؟؟؟ سر بلند باشین
bamdad
bamdad
Noosha
راستی ندا یه آهنگ سازی چیزی سراغ نداری چندتا شعر و ترانه از خودم بهش بدم واسم اهنگ بسازه؟
اگه سراغ داری بگو ، ثواب داره ، آخه 15 ساله ترانه و شعر میگم ، یه آهنگساز خوب و بدرد بخور پیدا نکردم!
{-32-}{-32-}

{-27-}{-27-}
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
سلام به همه برو بچ نمیدونم
خیلی خوش اومدم واقعا جام خیلی خالی بود اخی دلتون تنگ شده بود واسم میدوم بدون من بهتون سخت گذشته الهی{-7-}
Morteza
1922322_492465294187761_8250025334780577096_n.jpg Morteza
@SamanjonjonI zoolal Mohammad atefe @oneill بیکار عاشق مجید حمید asma fatima rah¡l roya32 orkhan کاپیتـان رستمی saloomeh sima ๑۩۞۩๑ MAJNOOOON♥๑۩۞۩๑ atefeh18 ParNiyA Majid رضا ستایش TERME ReyHaNE (دختر همسایه) ariya PoOoNe shahin @tarane
tarane@bano_setayesh ساراملوس aydajoon susanjoon -_-mahya-_- anita ">Mariiii :) rahaaa عسل zoha tasnim shahin(غیرت_السلطان) zahra حامد@ پسر تنها zahra @sahar mostafa AZ Sadaf roya arezoo shaghayegh(پارتی_السلطنه) mahya @hirbod hastii nafas ✲ميــMisS.ArEzoOــس✲ @Taraneh-376 ოօհʂεղ @bamy MINA @goodboy amir hossein ... ıllı YAŁĐA ıllı @ElHaM14 جولیا Noosha MONA ๓เรร-รєթเ๔єђ zizi ⌘⌘ RAHGOZAR ⌘⌘ شهرزاد مائده iman ♥هـــُدا♥ NEGAR ✔♥Дℓɨ♥✔ LeilA صوفياجون @Ruby Reza Babaei Mostafa MahnaZ غزل اول از همه روز زن که گذشت رو به همه زن ها و مادرای شبکه تبریک میگم دوم به سلامتی همه شما 86 نفرتون که تک هستید همیشه پیش من بودین بهم کمک کردین خیلی گلید و در اخر روز مرد رو به همه شیر مردان شبکه پیشاپیش تبریک میگم و یه چیز دیگه عاشق همتونم ایشالا همه جا تو کاراتون موفق باشید {-212-}{-212-}{-212-}{-212-}{-212-}{-212-}{-212-}{-212-}
zahra
zahra
حمید
حمید
ز اسلام ناب آمریکایی بیزارم!

از ادعای برتری هویج بر بسیج! از اسلام بی خطر بیزارم...

از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه..

.اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...بیزارم

اسلام پر عافیت و بی عاقبت....اسلام پر از تزویر....بیزارم

از کسایی که میگن ولایت فقیه، ولی در عمل ولایت ندارند بیزارم، بیزار


باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین(ع) رفتن
این سان بود زیبا معراج انسانی
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 13:53 ·
9
bamdad
bamdad
خسته ام...
از صبوري خسته ام...
از فريادهايي كه در گلويم خفه ماند...
از اشك هايي كه قاه قاه خنده شد...
و از حرف هايي كه زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را ،
در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . .
این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام ...
برایم فرق نمی کند روزهایم را چگونه قربانی کنم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 21:01 ·
9
Morteza
1975175_584511221661609_583930000_n.jpg Morteza
ناپلئون بناپارت:
اگر نیمی از لشگریانم ایرانی بودند تمام دنیا را فتح میکردم...
آدولف هیتلر:
اگر مهندسان اسلحه ساز من ایرانی بودند
صد سال قبل از تولدم نازی دارای بمب اتمی میشد.
پبامبر اعظم(ص):
روزی مردانی از سرزمین پارس به دور ترین نقطه ی علم خواهند رسید .
بن لادن:
اگر دنبال مردانی هستی که تا پای خونشان از عهدشان دفاع کنند
در سرزمین پارس به کاوش بپرداز .
اسکندر :
اگر روزی دیدی که فردی بخاطر کشورش حاضر شده تمام فرزندانش را قربانی کند.بدان که آن مرد اهل امپراطوری پارس است .
... ادامه
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ