یافتن پست: #قلب

zoolal
zoolal
طب سوزنی عجیبی ست مرور خاطراتت
تمام سوزن ها یکجا در قلب آدم فرو می رود !
دیدگاه · 1393/04/8 - 00:30 ·
3
bamdad
bamdad
تمام اعضا و جوارحم

برای من کار می کنند

جز این قلب لامصب

که کار می کند

برای تو!

{-41-}
دیدگاه · 1393/04/8 - 00:10 ·
3
bamdad
bamdad
...

مرد و زنش فرقی نمی کند،
دوست من!
هرگاه کسی را آنقدرها دوست داشتی
که حاضر شدی
دار و ندار احساست را
به پایش بریزی و او
در عوض
در انحنای اولین دو راهی
پشت پا به قلبت زد و
همه چیز را از یاد برد و
رفت و کمرت را شکست
و تو در جواب تنها
مسیر گم شدنش را در خم جاده
تا سر حد محو شدن دنبال کردی و
همه آنچه بر تو گذشت را هیچ از چشم عشق ندیدی،
آن روز
سرت را بالا بگیر رفیق!

تو دیگر یک مرد شده ای!


{-167-}
bamdad
bamdad
درخانه تکانی قلبم ‎
خاطراتت را تک به تک مرورمیکنم ‎
خاکشان را میزدایم ‎
باعطرو ابریشم پاکیزه شان می کنم‎
همگی راچون جواهراتی گرانبها درصندوقچه قلبم می چینم‎
اینها با ارزش ترین های زندگیم هستند‎
تنها چیزی که ازعشق ازتو ازروزهای خوب باهم بودنمان ‎
‎برایم باقی مانده است...

:(
دیدگاه · 1393/04/6 - 22:58 ·
4
bamdad
bamdad
به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده‏ عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،
دوری کنی.

(پابلو نرودا )

{-15-}
bamdad
bamdad
آﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ...

ﺷﻮﺧﯽ ﺷﻮﺧﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ...

ﺑﯽ ﻓﮑﺮ، ﻗﻠﺒﺶ ﺭﺍ ﺟﺎ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ...

ﺟﺪﯼ ﺟﺪﯼ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ...

{-109-}
دیدگاه · 1393/04/6 - 18:59 ·
2
...
1396311982.gif ...
مینوازدباران
سازتنهایی من راآرام
میزندنبض درخت
می تپدقلب زمین
دررگ سبزطبیعت
خون گرمی جاریست؛
ای حضورت
سبزترازاین نوبهار
"جای تودردل تنگم خالیست"
شعرازنیماراد
{-35-}
zoolal
zoolal
خدایـــــــــــا :کم آورده ام ،
صبری که داده بودی تمام شد ،
ولی دردم همچنان باقیست !!!
بدهکار قلبم شده ام ،
میدانم شرمنده ام نمیکنی؛
باز هم صبـــــــر میخواهم
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/6 - 17:00 ·
2
zoolal
zoolal
این روزها در سکوت سر سخت
بی صدا میگریم
ولی خدايا مواظبم باش
قلبم هنوز دخترانه میزند
با اینکه برای خودم مردی شده ام.
دیدگاه · 1393/04/6 - 16:55 ·
2
zoolal
zoolal
دختری به شفافی شیشه
به درخشندگی خورشید
به زلالی آب
به تنهایی شب
و با قلبی به وسعت دریا
دیدگاه · 1393/04/6 - 16:43 ·
2
zoolal
zoolal
قلبم بوی کافور میدهد
شب به شب درآن مرده شورها
آرزویی را غسل میدهند وکفن میکنن
دیدگاه · 1393/04/5 - 17:18 ·
7
...
...
تورفتی
ومن
آمدنت رامنتظرم..
تاکه شاید
باردگر
باآمدنت
درقلبم انقلابی آغازگردد
ای یگانه منجی قلبم
متن بداهه ازنیما
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/4 - 02:41 ·
2
رضا
رضا
هیچ هیجانی نیست باید یه ترقه بترکه {-7-}
soheil
soheil
زبان استخوانی ندارد ،

اما آنقدر قوی هست که

بتواند قلبی را بشکند.
دیدگاه · 1393/04/3 - 19:19 ·
5
soheil
soheil
قحطی عشق می آید نه هفت سال ، هفتصد سال

تو را در سیلوی قلبم ذخیره و پنهان میکنم.

به کنعانیان بگویید منتظر نمانند تقسیم شدنی نیست

حتی اگر یعقوب بیاید..
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/3 - 19:13 ·
4
صوفياجون
صوفياجون


{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}
رفتي و بي تو دلم پر درده
پاييز قلبم ساكت و سرده
دل كه ميگفتم محرم بامن
كاشكي ميديدي بي تو چه كرده
اي كه به شبهام صبح سفيدي بي تو كويري بي شامم من
اي كه به رنجام رنگ اميدي بي تو اسيري در دامم من
با تو به هر غم سنگ صبورم
بي تو شكسته تاج غرورم
با تو يه چشمه چشمه اي روشن
بي تو يه جادم كه سوت و كورم
اي كه به شبهام صبح سفيدي بي تو كويري بي شامم من
اي كه به رنجام رنگ اميدي بي تو اسيري در دامم من
چشمه اشكم بي تو سرلبه {-41-}{-41-}
...
...
Noosha
نداجان:اگرتملق نکرده باشم وسخن به گزافه نگفته وغلوواغراق تعبیرنشودسخنم...خواستم بازبان بیزبانی والکن وقاصرازبیان باواژگانی که نمی یابم دراین آن گویمت""جایت بدجوری خالیست"ونمیدونم بی توصفاندارد...باشدکه بزودی ازاین غم فارغ گشته وباردگرنمیدونم راباحضورت منورکرده وقدومت رابردیدگان منتظرانت بنهی...
ازطرف نیماوجمعی ازکاربران نمیدونم
تقدیم به ندای محبوب ودوست داشتنی
وسلطان قلبها...
دیدگاه · 1393/04/2 - 17:01 ·
7
صوفياجون
2my2be8.jpg صوفياجون

{-35-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}
نمی گم از غم و از شبهای غمگین
نمی گم از لحظه های سرد و سنگین

نمی گم مرثیه های غربت و غم
برای گذشته های تلخ و شیرین

می گم از وسوسه ی عشق
برای قلب دو دلدار

می گم از شکوه خوب
لحظه ی قشنگ دیدار

نمی گم از مرگ گل ها توی گلدون نمیگم
نمی گم از عطش خاک واسه بارون

نمیگم از انتظار گل پونه
برای رفتن سرمامی زمستون

می گم از وسوسه ی عشق
برای قلب دو دلدار

می گم از شکوه خوب
لحظه ی قشنگ دیدار

نمی گم از دوری قلب دو عاشق
نمیگم از گریه و صدای هق هق

نمیگم از تپش قلب بیابون
برای دیدن گلبرگ شقایق

می گم از وسوسه ی عشق
برای قلب دو دلدار

می گم از شکوه خوب
لحظه ی قشنگ دیدار
bamdad
lionel-messi-19129.jpg bamdad
مسی با در هم کوبیدن زورکی ایران مهر تاییدی زد به تمامی فحش هایی که نصار خواهر و مادرش شده بود

او با شکستن دل 75 ملیون ایرانی و بهترین بازیکن شدن امشب اسوده با قلبی آرام و خوشحال خوابیده در حالی که ما داریم به اون ایکبیری مو اردکی فحش میدیم


آشغال عوضی بیشررررررف

{-139-}{-139-}{-139-}

{-7-}{-7-}
bamdad
bamdad
مبادا نامی از عشق بر کوچه پس کوچه های قلبت بنویسی

به جرم دوست داشتن محکوم به انتظار میشوی
دیدگاه · 1393/03/30 - 21:49 ·
3
bamdad
bamdad
میگن با قلب میشه فکر کرد... اما نمیشه...

قلب واسه فکر کردن نیست... قلب فقط و فقط واسه دوست داشتنه... با قلب باید دوست داشت...
دیدگاه · 1393/03/30 - 21:41 ·
5
صوفياجون
صوفياجون



دیوارِ کوچه‌ی‌ ما هم‌سن‌ و سالمونه‌ !

اون‌ سرگذشت‌ِ نسل‌ِ خاکسترُ می‌دونه‌ !

ما آرزوهامون‌ُ رو آجراش‌ نوشتیم‌ !

گفتیم‌ که‌ تو جهنم‌ دنبال‌ِ یه‌ بهشتیم‌ !

تو بچه‌گی‌ نوشتیم‌ : یا مرگ‌ یا مصدق‌ !

نفت‌ُ ترانه‌ کردیم‌ ، ما بچه‌های‌ عاشق‌ !

تو فصل‌ِ نوجوونی‌ داس‌ُ چکش‌ کشیدیم‌ !

اعدامِ زنبقا ر ُ با داس‌ِ حیله‌ دیدیم‌ !

فصل‌ِ جوونی‌ِ ما دیوارِ خسته‌ی‌ سَرد ،

پیراهن‌ِ قشنگ‌ِ شب‌نامه‌ رُ به‌ تن‌ کرد !

از آسمون‌ صدای‌ بال‌ِ کبوتر اومد !

تقویم‌ِ خون‌ ورق‌ خورد ! گفتن‌ قُرُق‌ سَر اومد !

امّا نشد رهایی‌ شعری‌ بشه‌ رو دیوار !

ما جنگُ دوره کردیم تو بُهت‌ِ دودُ رگبار !

وقتی‌ شقیقه‌هامون‌ جوگندمی‌ شد آخر ،

تو آسیاب‌ِ صبرِ اون‌ جنگ‌ِ نابرابر !

دیوارِ کوچه‌ زخمی‌ از خنجرِ بلا بود !

شعرای‌ یادگاریش‌ با اشک‌ِ مادرا بود !

اون‌ زخما رُ پوشوندن‌ با رنگ‌ُ ننگ‌ُ انکار !

گفتن‌ : نوشتن‌ از عشق‌ ممنوعه‌ روی‌ دیوار !

ما پا به‌ پای‌ دیوار ویرون‌ شدیم‌ ، تکیدیم‌ !

حرفای‌ قلبمون‌ُ رو آجراش‌ ندیدیم‌ !

حالا دیگه‌ رو دیوار چیزی‌ نمونده‌ باقی‌ ،

جز آگهی‌ِ مرگ‌ِ هم‌کوچه‌های‌ یاغی‌ !

هم کوچه های یاغی !

چیزی نمونده باقی !

چیزی نمونده باقی ...
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون



اندوه پرست


کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می
شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو
آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پایز بودم
... ادامه
صوفياجون
images.jpg صوفياجون

ناآشنا


باز هم قلبی به پایم افتاد

باز هم چشمی به رویم خیره شد

باز هم در گیر و دار یک نبرد

عشق من بر قلب سردی چیره شد


باز هم از چشمه ی لبهای من

تشنه ای سیراب شد ، سیراب شد

باز هم در بستر آغوش من

رهروی در خواب شد ، در خواب شد


بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز

خود نمی دانم چه می جویم در او

عاشقی دیوانه می خواهم که زود

بگذرد از جاه و مال و آبرو


او شراب بوسه می خواهد ز من

من چه گویم قلب پر امید را

او به فکر لذت و غافل که من

طالبم آن لذت جاوید را


من صفای عشق می خواهم از او

تا فدا سازم وجود خویش را

او تنی می خواهد از من آتشین

تا بسوزاند در او تشویش را


او به من می گوید ای آغوش گرم

مست نازم کن ، که من دیوانه ام

من به او می گویم ای ناآشنا

بگذر از من ، من ترا بیگانه ام . . .وبی
... ادامه
Hooman
Hooman
بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ میزنند....
اما_________
گنجشک ها جدی جدی میمیرند!
آدم ها شوخی شوخی زخم میزنند...
اما_________
قلب ها جدی جدی میشکنن!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/28 - 01:07 ·
1
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ