یافتن پست: #قوی

Mostafa
Mostafa



دوتا چشمام دوتا سرباز مغرورن
که مدت هاست از معشوقشون دورن
دوتا سرباز که چندتا زن تنها
توی دلشوره هاشون رخت میشورن
دوتا دستام دوتا چاقوی بی دسته
دوتا قفل بزرگ ِ دست و پا بسته
دوتا پارو دوتا پاروی بی قایق
دوتا کشتی با ده تا لنگره خسته..
گلو خلوت ترین پس کوچه ی بن بست
سرم سرکش ترین فواره ی میدون
یه فنجون قهوه تو غمگین ترین کافه
یه عابر تو خیابونای سرگردون
چشامو بستمو وا کردمو دیدم
یکی از بال ِ بستم آسمون ساخته
یکی دفتر شده افتاده رو سینم
یکی از استخونام نردبون ساخته
سرم چندتا کتاب ِ رنگ و رو رفته
یه بالون با طناب ِ از گلو پاره
به اعدامی که اُمیدش به دنیا نیست
ولی دنیا براش جذابیت داره..
نه دنیا از سرم خیلی زیادی بود
نه پیشونی نوشتم گود کن باشن
بهر طبعی شکلک در نیاوردم
فقط میخواستم شکل خودم باشم
گلومو پاره کردم اما این مردم
بهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست
کسی باور نکرد این آدمه بی شکل
به غیر از عشق با چیزی موافق نیست..

7text.ir
... ادامه
رضا
رضا
بعضی ها رو دیدم کاپشن پوشیدن واقعا اینقدر سرد شده ؟
bamdad
bamdad
@Taraneh-376
تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا
وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما
تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز
از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

تولدت مبارک آبجی جونی...

{-21-}{-21-}

{-81-}{-81-}

{-220-}{-220-}

{-241-}{-241-}{-241-}{-241-}{-241-}{-241-}{-241-}{-241-}
دیدگاه · 1393/07/3 - 10:35 ·
3
Mohammad
50885967099355681895.jpg Mohammad
داش حبیب: چرا نیومدی در دکون؟
مجید: امروز جمعس تعطیلیه!!!
داش حبیب: امروز دوشنبس، خیلی داریم تا جمعه
مجید: نخیییییییر، تو اون تقویمه که آقام اونسال عید خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعس
داش حبیب: اون تقویم باطلست
مجید: واسه من جمعه جمعه آقامه شنبه شنبه آقامه، خواه مرده خواه زنده، جخ تقلید مرده جایزه، آقا میگه بالا منبر

-
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
وقتی سرت رو روی شونه های کسی میگذاری که دوستش داری

بزرگترین آرامش دنیا رو توی خودت احساس میکنی و

وقتی کسی که دوستش داری سرش رو روی شانه هات میگذاره

احساس میکنی قوی ترین موجود جهانی
... ادامه
bamdad
bamdad
هر قله ای، روزی فتح خواهد شد. آن قدر بزرگ و قوی باش که حتی اگر ده ها بار هم فتح شدی؛ باز از تو به بزرگی و عظمت یاد شود و نامت برای خیلی ها هراس آور باشد!
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/7 - 12:55 ·
4
رضا
IMG08501799.jpg رضا
دیدگاه · 1393/05/28 - 18:14 در گیلک ·
7
bamdad
attach_6701.jpg bamdad
بچه ها یه جایی این عکس رو گذاشتن و پرسیدن که اسم این میوه چیه؟!!!
کی میدونه؟
کی میتونه کمک کنه؟
رضا
رضا
دیدگاه · 1393/05/17 - 18:12 در گیلک ·
7
Morteza
10534766_1482596448646206_4939414722424688354_n.jpg Morteza
در کناری از خانه‌ی ما

اتاقی است سرد و آبی

تخت و گیتار کهنه‌ی من

عکس یک زن به دیواری

زنی زیباروی و خندان

یار من بود او دورانی

حالا من ماندم و من

گیتاری و سیگار و تنهایی

عشق من رفت به تن خاک

طعم شب نیست جز بیداری

ای عکس خندان بشنو از من

خواهم‌ات دید روزگاری

دیگرم نیست نای ماندن

پایان آواز، آغاز رفتن

چاقویی پنهان ته گنجه

دستهای سردم ... رگهای سبزم
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/11 - 12:11 ·
7
رضا
b48c5caa270b97eebb29a18949290e5d_500.jpg رضا
اگر حوصله داشته باشن کنیم .

فقط چند تا نکته رو رعایت کنید :
1. فقط یک بیت از شعر رو تو نظرات بنویسید و حتما اسم شاعر هم همراهش باشه در صورت امکان بزنید مثلا و...

2. شعری که می نویسید حرف اولش باید مشابه آخرین حرف شعری باشه که نفر قبلی نوشته .

3. طوری شعرها رو اضافه کنید تا بقیه هم مشارکت کنن یعنی بعد از نوشتن یک بیت شعر صبر کنید نفر بعدی جواب بده .

4. نظرات اضافی حذف میشن .

من یک بیت از حافظ رو میگذارم تا بقیه ادامه بدن .
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید/زینهار ای دوستان جان من و جان شما
رضا
Firechat1.jpg رضا
رضا
IMG10522116.jpg رضا
2 دیدگاه · 1393/04/24 - 15:30 در ورزش ·
5
bamdad
bamdad
تلفن زنگ می زند


و می دانم تو پشت خط نیستی...


چه کسی باور می کرد ندیدنت ، رنگ سال به خود بگیرد


و من که هفت روز هفته ،ساعت ها می ایستادم کنار کیوسک تلفن


تا دقیقه ای عبورت را تماشا کنم ،


تاب خواهم آورد دوری چند ساله از تو را ؟


در غیاب تو کوهی از کتاب را ورق زدم ،


نیچه را چنان دوره کردم که به برادر تنی من بدل شد


در غیاب تو ترانه های تکان دهنده نوشتم ،


به تماشاى کشورهای جهان رفتم ،



"lمرد" زندگی شدم



اما هنوز جای تو در تک تک دقیقه ها خالی ست ،


شعرها برای زیبا شدن به تکه ای از تو محتاجند


و نوشتن پلی ست که مرا به تو می رساند...


چه کسی باور می کرد در نبود تو تقویم ها ورق بخورند


و من هر سال شمع های تولدم را فوت کنم


بی آن که صدای کف زدنت در گوشم بپیچد ؟


دیگر احتمال بازگشتن تو لطیفه ای ست


که دوستان قدیمی مرا با آن دست می اندازند


و آن قدر در خلأ غیبتت مرده ام


که هیچ زنگ تلفنی از جا نمی پراندم !

{-118-}
دیدگاه · 1393/04/23 - 19:16 ·
3
رضا
رضا
را دوست می داریم .
mehrab
mehrab
خداوند واجب کرد ،
ایمان را برای پاک شدن از شرک /
نماز را برای منزه بودن از غرور و سرکشی /
زکات را برای وسیله بودن روزی /
روزه را برای آزمایش اخلاص /
حج را برای تقویت دین /
امر به معروف را برای اصلاح عوام /
نهی از منکر را برای جلوگیری از کم خردان /
صله رحم را برای زیاد شدن جمعیت /
دوری از دزدی را برای حفظ پاکدامنی /
زنا نکردن را برای پاک ماندن نسل انسان ها /
دروغ نگفتن را برای نمایان ساختن عضمت راستی /
نهج البلاغه
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/10 - 23:36 ·
3
zoolal
zoolal
لبخند بزنید و بگذارید همه بدانند که امروز بسیار قوی تر از دیروزتان هستید!
دیدگاه · 1393/04/9 - 14:22 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
Emad-Gavidel.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
دیدگاه · 1393/04/9 - 14:21 در موسیقی ·
7
رضا
رضا
دیشب نزدیک 2.30 کسی تو سایت نبود نیم ساعت وقت گذاشتم واسه تست یکی موردی . نتیجه خیلی جالب بود اما متوجه شدم برای حتمی شدنش تو سایت سرور خیلی قوی نیاز دارم .
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/9 - 00:41 ·
9
soheil
soheil
زبان استخوانی ندارد ،

اما آنقدر قوی هست که

بتواند قلبی را بشکند.
دیدگاه · 1393/04/3 - 19:19 ·
5
Mohammad
0047.jpg Mohammad
آدمها گاهی اوقــات گریــه میکنند
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند ،
بلکه به این خاطر که بــرای مدتِ طولانی قوی بوده اند !
قرار ملاقات
هرتا مولر
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/3 - 13:45 ·
7
رضا
رضا
اما فکر میکنم مزدک میرزایی قبلا بازی ایران آرژانتین تو چاه افتاده بود بازی رو از طریق اینترنت می دید و با اسکایپ گزارش میکرد که صداش لگ داشت {-7-}
ıllı YAŁĐA ıllı
aa09b5f921a51c2eef7cf8ec8a91732f.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
صوفياجون
صوفياجون



دیوارِ کوچه‌ی‌ ما هم‌سن‌ و سالمونه‌ !

اون‌ سرگذشت‌ِ نسل‌ِ خاکسترُ می‌دونه‌ !

ما آرزوهامون‌ُ رو آجراش‌ نوشتیم‌ !

گفتیم‌ که‌ تو جهنم‌ دنبال‌ِ یه‌ بهشتیم‌ !

تو بچه‌گی‌ نوشتیم‌ : یا مرگ‌ یا مصدق‌ !

نفت‌ُ ترانه‌ کردیم‌ ، ما بچه‌های‌ عاشق‌ !

تو فصل‌ِ نوجوونی‌ داس‌ُ چکش‌ کشیدیم‌ !

اعدامِ زنبقا ر ُ با داس‌ِ حیله‌ دیدیم‌ !

فصل‌ِ جوونی‌ِ ما دیوارِ خسته‌ی‌ سَرد ،

پیراهن‌ِ قشنگ‌ِ شب‌نامه‌ رُ به‌ تن‌ کرد !

از آسمون‌ صدای‌ بال‌ِ کبوتر اومد !

تقویم‌ِ خون‌ ورق‌ خورد ! گفتن‌ قُرُق‌ سَر اومد !

امّا نشد رهایی‌ شعری‌ بشه‌ رو دیوار !

ما جنگُ دوره کردیم تو بُهت‌ِ دودُ رگبار !

وقتی‌ شقیقه‌هامون‌ جوگندمی‌ شد آخر ،

تو آسیاب‌ِ صبرِ اون‌ جنگ‌ِ نابرابر !

دیوارِ کوچه‌ زخمی‌ از خنجرِ بلا بود !

شعرای‌ یادگاریش‌ با اشک‌ِ مادرا بود !

اون‌ زخما رُ پوشوندن‌ با رنگ‌ُ ننگ‌ُ انکار !

گفتن‌ : نوشتن‌ از عشق‌ ممنوعه‌ روی‌ دیوار !

ما پا به‌ پای‌ دیوار ویرون‌ شدیم‌ ، تکیدیم‌ !

حرفای‌ قلبمون‌ُ رو آجراش‌ ندیدیم‌ !

حالا دیگه‌ رو دیوار چیزی‌ نمونده‌ باقی‌ ،

جز آگهی‌ِ مرگ‌ِ هم‌کوچه‌های‌ یاغی‌ !

هم کوچه های یاغی !

چیزی نمونده باقی !

چیزی نمونده باقی ...
... ادامه
zoolal
zoolal
هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این زاویه قضاوت کردید؟
برخی گریه میکنند...
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند!!!
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند....
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/28 - 18:28 ·
5
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ