یلدا جون منم ب یه غریبه نشون نمیدم.دلیلی نداره
1392/05/16 - 11:02عمرا" نشون نميدم
1392/05/17 - 15:42آقا شهریار خجالت نکش بگو 2 خودمم 3
1392/05/17 - 18:06حالا اين "خجالت" چي هست ؟
1392/05/17 - 23:17هیچی بابا اه طفلی نگار خانم چقد باس توضیح بدهخوب شد رفت سرکار سایش سنگین شد
1392/05/18 - 05:21خدارو شکر سوالاش ته کشید.
1392/05/18 - 10:12"سوال" ديگه چيه ؟
1392/05/18 - 10:43عجب آدمیه ماماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان کمک
1392/05/18 - 10:481
1392/05/19 - 14:13مصطفی
1392/05/14 - 01:00بیشیم بترکانیم
1392/05/14 - 01:04باشه منا چیزی نمیگم
1392/05/14 - 01:05اها اداش ، کانال عوضا نوکونی امه دهن اسفالت کنه
1392/05/14 - 01:07زیارتت قبول محمد
1392/05/14 - 01:07زیارت ده چیسه مونا ؟؟؟؟
1392/05/14 - 01:09اهااااااااااا
1392/05/14 - 01:16محمد راننده سرَ مانده والیشته بو
1392/05/14 - 01:32یلداجون چرا 26؟
1392/05/12 - 14:49خسته نباشی خانوم دلیلی نداره اینقدر خودتو خسته کنی
1392/05/12 - 16:25من به عنوان کاربر یکم مونده به وی آی پی موظفم وظایفمو درست انجام بدم
1392/05/12 - 16:31بد به جایگاه من چشم داری یکم لغزش کنم جامو گرفتی
1392/05/12 - 16:35آره مراقب خودت باش دارم میام پشت میزت
1392/05/15 - 15:08پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.
پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.
وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.
فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟
شوهر فقط گفت: "عزیزم دوستت دارم!"
عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد.
گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک روخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید.
اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی بنگرد، مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت.
حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد نیستند.
نه خیر شما بگو نامحدود کلاس خودمه و خودم میگم چجور باید تبلیغ کنی
1392/04/26 - 01:13من مسئول تبلیغاتم من تصمیم میگیرم وگرنه استعفا
1392/04/26 - 01:17دستتو بنداز نگهبان خودم راهو بلدم
من خودم میرم من بی کار نمیمونم همچین مسئولی رو هوا میزنن من اون روز رو می بینم که پشیمون شدین از این کار تون
عمـــــــــــــرا بسلامت برو بزا بازیمو بکنم
1392/04/26 - 02:25بازی چی ؟
1392/04/26 - 02:30شما که اخراج شدی دلیلی نمیبینم بدونی
1392/04/26 - 02:32من الان نادم و پشیمانم
1392/04/26 - 02:33هههههههههههه من سریع استخدام کردم خودت که میدونی لیسانس که چ عرض کنم ای خدا فوق لیسانس بیکار ریخته . برو وقتمو نگیر ارباب رجوع زیاد دارم
1392/04/26 - 02:39من دکترا داشتم
1392/04/26 - 02:45عوضش کن
1392/04/20 - 13:04راضیم ب رضای مدیر اینجا
1392/04/20 - 13:05اره خیــلی
1392/04/20 - 13:06بله
1392/04/20 - 13:07یلدا حرفات بویه کنایه میده
1392/04/20 - 13:08بوی سرخوشی میده تا کنایه
1392/04/20 - 13:09بله راضیم.
1392/04/20 - 13:13بله
1392/04/20 - 13:20بــــــعــــــــــــــله
1392/04/20 - 13:28چه بچه هایه خوبی که با بله جواب دادن..درود بر همه
1392/04/20 - 16:27افرین چون پسر خوش زبونی هستی گروه ضد پسر نمیسازم ولی اذیتم کنید میسازمااااااااااااااا
1392/04/18 - 12:35ما پسرا دلیلی برای ثابت کردن حقیقت نمیبینیم چون حقیقته دیگه
ماجرای اون کامنتست که به 0 رسوندین این همه زحمت چیشد اخرش
نتیجش دخملا همیشه برندن
1392/04/18 - 12:42خوب دیگه برامون سرگرمی بود
حالا تو ام بگو ببینم وقتی یکتا گفت دخترا ای کیوشون بیشتره یا پسرا تو یکی چرا ول کن نبودی خخخخخخخخخجناب اقای حقیقت
یه چیزی که جایزه داشته باشه سودی داشته باشه برای ما اونجا معلوم میشه
1392/04/18 - 12:45ما دخترا ب دنبال سور مور نیستیم.ما خانم های باشخصیت ب دنبال هر چیزی ک هدفی داشته باشه میریم
1392/04/18 - 12:49بعنوان شوخی بود بعد دیدم جدی گرفتین بیخیال شدم
اگه هدفهاتون اینه اینشالله همیشه به همین هدف ها برسین
تا باشه از این اهداف اونم با دوستای شوخی مثل شما
1392/04/18 - 12:57بعله
1392/04/18 - 12:58ما ک نفهمیدیم این مایکل چی بلغور کرد
1392/04/18 - 10:40There's A Place In
Your Heart
جایی در قلبتون وجود داره
And I Know That It Is Love
و میدونم که اون چیزی نیست جز عشق
and this place could be Much
Brighter Than Tomorrow
و اون میتونه حتی از فردا هم درخشانتر باشه
And If You Really Try
و اگه واقعا سعی کنید
You'll Find There's No Need
To Cry
خواهید فهمید که دلیلی برای گریه کردن وجود نداره
In This Place You'll Feel
That There's No Hurt Or Sorrow
و اونجا خواهی فهمید که که هیچ رنج و افسوسی وجود نداره
There Are Ways
To Get There
راه های زیادی برای رسیدن به این دنیا وجود داره
If You Care Enough
For The Living
اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Little Space
(اونجا) یه جای کوچیکی درست کنین
Make A Better Place...
یه جای بهتر
Heal The World
دنیا رو ترمیم کنید
Make It A Better Place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
For You And For Me
And The Entire Human Race
برای خودتون، برای من و برای تمام انسانهای روی زمین
There Are People Dying
(آخه) انسانهای زیادی دارن می میرن
If You Care Enough
For The Living
(پس) اگه اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Better Place
For You And For Me
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
برای من و برای خودتون
If You Want To Know Why
اگه میخواین بدونین چرا
There's A Love That
Cannot Lie
(چون) عشقی وجود داره که نمیتونه دروغ بگه
Love Is Strong
عشق خیلی قویه
It Only Cares For
Joyful Giving
و اون برای چیزهای شاد ساخته شده
If We Try
اگه واقعا سعی کنیم
We Shall See
خواهیم دید
In This Bliss
We Cannot Feel
Fear Or Dread
که در این خوشی جاودانه هرگز احساس ترس نمیکنیم
و و در خواب و رویا نخواهیم بود
We Stop Existing And
Start Living
ودیگه فقط وجود نخواهیم داشت، و شروع میکنیم به زندگی کردن
Then It Feels That Always
و همیشه احساس خواهیم کرد
Love's Enough For
Us Growing
که تنها عشق برای رشد ما کافیه
Make A Better World
بیاید دنیای بهتری درست کنیم
So Make A Better World...
پس بیاید دنیای بهتری درست کنیم
Heal The World
دنیا رو ترمیم کنید
Make It A Better Place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
For You And For Me
And The Entire Human Race
برای خودتون، برای من و برای تمام انسانهای روی زمین
There Are People Dying
(آخه) انسانهای زیادی دارن می میرن
If You Care Enough
For The Living
(پس) اگه اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Better Place
For You And For Me
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
برای من و برای خودتون
And The Dream We Were
Conceived In
Will Reveal A Joyful Face
و رویایی را که تصورش را داشتیم چهره شادش را نمایان خواهد کرد
And The World We
Once Believed In
Will Shine Again In Grace
و دنیایی را که باورش داشتیم به زیبایی خواهد درخشید
Then Why Do We Keep
Strangling Life
پس چرا ما همش داریم زندگی رو به خودمو تنگ می کنیم؟
Wound This Earth
Crucify Its Soul
اون رو زخمی می کنیم و روحش رو به صلیب می کشیم!
Though It's Plain To See
This World Is Heavenly
در صورتی که می بایست اون رو مثل بهشت ببینیم
Be God's Glow
نگاه سوزان خدا رو ببینین!!!!!!
We Could Fly So High
میتونیم بلند پرواز کنیم
Let Our Spirits Never Die
نذاریم روحمون هرگز بمیره
In My Heart
و در قلبم
I Feel You Are All
My Brothers
احساس می کنم که همه شما برادرای من هستین
Create A World With
No Fear
بیاید دنیای بدون ترس درست کنیم
Together We'll Cry
Happy Tears
و با هم اشک شادی خواهیم ریخت
See The Nations Turn
Their Swords
Into Plowshares
و ببینیم که ملتها شمشیرهاشون رو غلاف می کنن
We Could Really Get There
میتونیم واقعا به این دنیا دست پیدا کنیم
If You Care Enough
For The Living
(پس) اگه اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Better Place
For You And For Me
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
برای من و برای خودتون
Heal The World
دنیا رو ترمیم کنید
Make It A Better Place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
For You And For Me
And The Entire Human Race
برای خودتون، برای من و برای تمام انسانهای روی زمین
There Are People Dying
(آخه) انسانهای زیادی دارن می میرن
If You Care Enough
For The Living
(پس) اگه اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Better Place
For You And For Me
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
برای من و برای خودتون
Heal The World
دنیا رو ترمیم کنید
Make It A Better Place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
For You And For Me
And The Entire Human Race
برای خودتون، برای من و برای تمام انسانهای روی زمین
There Are People Dying
(آخه) انسانهای زیادی دارن می میرن
If You Care Enough
For The Living
(پس) اگه اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Better Place
For You And For Me
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
برای من و برای خودتون
Heal The World
دنیا رو ترمیم کنید
Make It A Better Place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
For You And For Me
And The Entire Human Race
برای خودتون، برای من و برای تمام انسانهای روی زمین
There Are People Dying
(آخه) انسانهای زیادی دارن می میرن
If You Care Enough
For The Living
(پس) اگه اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Better Place
For You And For Me
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
برای من و برای خودتون
There Are People Dying
(آخه) انسانهای زیادی دارن می میرن
If You Care Enough
For The Living
(پس) اگه اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Better Place
For You And For Me
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
برای من و برای خودتون
There Are People Dying
(آخه) انسانهای زیادی دارن می میرن
If You Care Enough
For The Living
(پس) اگه اگه برای زندگی به اندازه کافی ارزش قائل بشین
Make A Better Place
For You And For Me
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
برای من و برای خودتون
You And For Me
برای من و برای خودتون
Make it a better place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Make it a better place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Make it a better place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Make it a better place
(بیاید) اون رو جای بهتری (برای زندگی کردن) کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Heal the world we live in
بیاید دنیایی رو که داریم توش زندگی می کنیم رو ترمیم کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Save it for our children
و برای فرزندانمون حفظش کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Heal the world we live in
بیاید دنیایی رو که داریم توش زندگی می کنیم رو ترمیم کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Save it for our children
و برای فرزندانمون حفظش کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Heal the world we live in
بیاید دنیایی رو که داریم توش زندگی می کنیم رو ترمیم کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Save it for the children
و برای فرزندانمون حفظش کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Heal the world we live in
بیاید دنیایی رو که داریم توش زندگی می کنیم رو ترمیم کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Save it for the children
و برای فرزندانمون حفظش کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Heal the world we live in
بیاید دنیایی رو که داریم توش زندگی می کنیم رو ترمیم کنیم
You And For Me
برای من و برای خودتون
Save it for the children
و برای فرزندانمون حفظش کنیم
Translated by: [email protected]
چرا اینقدر شوخی های منو جدی میگیری من یه چی گفتم که نگن لاله یلدا ممنون
1392/04/18 - 12:26کلا ادم جدی هستم
1392/04/18 - 12:30جدی بودنت تو حلقم
1392/04/18 - 12:39کی سبیلاتو بلند کردی ؟؟؟؟؟؟؟ کلاتو از کجا خریدی جون میده واسه رقص داشی
1392/04/18 - 12:48پول میگیریم بابا کرم میرم تو عروسی
1392/04/18 - 12:55جدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوش بحاله آقا رضا و سایر دوستانت که میبینن رقصتو
یا رب وَ رندان مست مِیخانت
(یارب به مستان می خانه ات (قسمت میدهم))
وَ حق پرستان دِیْری دیوانت )
به حق پرستان شیدای دیوانه ات (قسمت میدهم) )
وَ یا رب یارب شُو زنده داران
)به ندای یارب یارب شب زنده داران (قسمت میدهم) )
كزه ی سُز دل "آزیزم" دوعای بیماران
(به سوز دل دعای بیماران (قسمت میدهم))
وَ آو دیده ی دل سُختََگانت
(به اشك چشم دل سوختگانت (قسمت میدهم))
عشاق صادق دایم گریانت
(عشاق صادق همیشه گریانت(قسمت میدهم))
آی وای امان های داد خُوا
(ای وای، امان، هی داد خدایا)
همسران دردم له سر تا و پا آلوده ی دردم
(همنشین با دردم،ازسر تا به پا درد وجودم را گرفته)
آی وای امان های داد خُوا
(ای وای، امان، هی داد خدایا)
مجنون سُخته ی بیاوان گردم
(مجنون سوخته ی بیابان گردم)
له عشق لیلی و بی كس مِردم
(از عشق لیلی و در بی كسی مُردم)
هجر دوس بردم وشرای مردن
(دوری یارم را در لحظه مرگ احساس كردم)
كس نمزانو دردم چه دردن
(كسی نمیداند دردم چه دردیست)
یا رب وَ رندان مست میخانت
(یارب به مستان می خانه ات (قسمت میدهم))
وَ حق پرستان دِیْری دیوانت)
به حق پرستان شیدای دیوانه ات (قسمت میدهم) )
وَ یا رب یارب شُو زنده داران)
به ندای یارب یارب شب زنده داران (قسمت میدهم) )
كزه ی سُز دل " آزیزم" دوعای بیماران
(به سوز دل دعای بیماران (قسمت میدهم))
باد مرادت "گیان" بدَر كمانه
(باد مرادت را بر ما بفرست)
تا نار عشقم بده ی زبانه
(تا آتش عشقم زبانه كشد)
شعر از "حیرانعلیشاه" با یادی از"سید خلیل عالی نژاد" كه یكی از تنبور نوازان این
شاهكار است
ای زندگی از تو فقط از تو سیاه شد روزگارم
می خوام بمیرم برم اخه دیگه طاقت ندارم
ای زندگی خستم از این بازی که اینقدر بی قرارم
باور نمیکردم که اینجوری بشم اما با این حرف
باور نمیکردم ولی آخر یه روز خوش ندیدم
هر چی بدی بود و تو دنیای تو دیدم
دنیا نمی خوام زندگی ت رو حسرت روزای خوش بمریم
دنیا دلم از هر چی عشق های دروغه بی سرانجام سیره
دنیا چی بی رحمی چرا راهی نذاشتی غیر مردن
دنیا چقدر سخته تک و تنها همیشه غصه خوردن
ای روزگار از تو دلم خونه امیدم جون سپرن
سلام بر برادر محمد عزیز
1392/03/27 - 23:07سلام خوش اومــدی شب بخــیر
1392/03/27 - 23:08ســـــــــــــــلام داش مصطفی
رئیس جمهور روحانی شده جلیلی نشده که میگی برادر
اخه هنوز باورش سخته
1392/03/27 - 23:11سلام منم اووومدم یوووهووو
1392/03/27 - 23:17سلام محمد
1392/03/27 - 23:18ســلام صوفیا جان خوش اومــدی شب بخیر
1392/03/27 - 23:20ســـــــلام یکتا
ســــــــلام رضا
ســــــــلام صوفیا
در چهاردهم آذرماه سال 1329 در یکی از محروم ترین نقاط شهرستان قزوین در خیابان سعدی و در یک خانواده مذهبی که آتش عشق به امام حسین (ع) و اهل بیت از آن زبانه می کشید، کودکی به دنیا آمد که بعدها باعث افتخار هر ایرانی بود. نام او را به یاد علمدار کربلا، عباس نهادند.
1392/05/15 - 23:50خیابان سعدی هرگز او را فراموش نمی کند
در چهاردهم آذرماه سال 1329 در یکی از محروم ترین نقاط شهرستان قزوین در خیابان سعدی و در یک خانواده مذهبی که آتش عشق به امام حسین (ع) و اهل بیت از آن زبانه می کشید، کودکی به دنیا آمد که بعدها باعث افتخار هر ایرانی بود. نام او را به یاد علمدار کربلا، عباس نهادند.
عاشق امام حسین (ع)
مرحوم "حاج اسماعیل بابایی" پدر بزگوار عباس را همگان به عنوان تعزیه گردان می شناختند که سال های زیادی از عمر خود را صرف خدمت به امام حسین و این همایش بزرگ مذهبی کرده بود. صحن حیاط خانه اش منزلگاه دوستداران حسین (ع) بود. دوران طفولیت عباس در این فضا آغاز شده بود. او از همان زمان کودکی از پدر آن چه را که باید بیاموزد و سرلوحه قرار دهد، آموخت. از همان کودکی نقش هایی را در تعزیه به عهده گرفت تا از همان موقع معلوم باشد که عباس چقدر عاشق اهل بیت است.
سال ها یکی پس از دیگری گذشت. اینک عباس، دوران تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان دهخدا سپری می کند و دوران متوسطه خود را نیز در دبیرستان نظام با موفقیت به پایان می رساند.
پس از اخذ دیپلم، با شرکت در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته می شود ولی به دلیل این که به خلبانی علاقه وافری داشت، از آن انصراف داده و در سال 1348 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی می شود. همانند دیگر خلبانان نیروی هوایی پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، جهت تکمیل فن خلبانی و گذراندن دوره پیشرفته، به کشور ایالات متحده آمریکا اعزام می شود.
آمریکا هم عباس را عوض نکرد
کشور آمریکا با تمام زرق و برقش، نتوانست عباس را به خود جلب کند و عباس همان عباسی بود که در هنگام گذراندان دوره مقدماتی، به دلیل این که آسایگاهش در طبقه دوم روبه روی آسایگاه دختران بود، تقاضای انتقال به طبقه اول کرده بود.
او همچنان بر عقاید دینی و مذهبی خود پای بند بود. برای این که چشمش به عکس های خواننده زن آمریکایی که هم اتاقی اش (در آن زمان تمام دانشجویان خلبانی باید برای مدت حداقل دو ماه با یک دانشجوی آمریکایی هم اتاق می شدند تا در پیشرفت زبان به آنها کمک شود) به دیوار زده بود نیفتد، با توافق همدیگر اتاق را به وسیله یک پارچه، به دو قسمت تقسیم کرده بود.
در آمریکا از خوردن نوشابه "پپسی" خودداری می کرد و به دوستان می گفت که صاحب کارخانه این نوشابه یک اسرائیلی است و مراجع تقلید، ما را از خوردن آن منع کرده اند.
عباس مهارت بالایی در بازی والیبال داشت. روزی درحالی که نظاره گر بازی سربازان آمریکایی بود، مشکلی را مشاهده کرد و به یکی از سربازان توصیه کرد "اگر به این شکل بازی کنی بهتر است" ولی آن سرباز به او توهین کرد که شما ...
عباس نه تنها ناراحت نشد، بلکه رو به او کرد و گفتک
- حاضرم با شما مسابقه بدهم. تیم شما کامل در یک طرف و من به تنهایی در طرف دیگر.
مسابقه آغاز شد و تمامی دانشجویان ایرانی که از این کار عباس به وجد آمده بودند، شروع به تشویق عباس نمودند و در میان تعجب حاضران، عباس یکی پس از دیگری امتیازات لازم را به دست می آورد. در بین سربازان آمریکایی که از شدت عصبانیت قادر به بازی نبودند، اختلاف افتاده بود و در نهایت عباس به تنهایی تیم آنها را برد.
در این هنگام فرمانده پایگاه که یک سرهنگ آمریکایی بود و از دور نظاره گر این بازی بود، جلو آمد و دست بر روی شانه عباس می گذارد و می گوید:
- از امروز به بعد تو کاپیتان تیم دانشگاه هستی.
و چندی بعد این تیم با هدایت عباس، قهرمان دانشگاه های هوایی می شود.
در نهایت دوره خلبانی عباس در آمریکا تمام شد ولی به دلیلی، به عباس گواهینامه خلبانی داده نمی شد. هم اتاقی آمریکایی عباس در گزارشی به فرماندهی، او را این گونه توصیف کرده بود:
- فردی منزوی است و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت است. از نوع رفتارش بر می آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی و شدیدا به فرهنگ و سنن ایرانی پای بند است. به هرحال او شخصی غیر نرمال است. در گوشه ای می رود و با خودش حرف می زند. (که منظور همان نماز خواندن عباس بود.)
#لااااااااااااااااایک
1392/05/16 - 00:57