یافتن پست: #مجنون

صوفياجون
صوفياجون
وقتی که نگات می شینه روی دیوار اتاقم. عکس تو. تو قاب چوبی دوباره میاد سراغم . یاد اون روزا می افتم با تو بودن زیر بارون . وقتی که شرمنده بودن پشیمون لیلی ومجنون. یاد اون شبا می افتم لب اون چشمه جاری. که گرفت از ما یه عکاس دو تا عکس یادگاری . یکی شون سهم تو بود ویک شونم مال من بود . کجا فکرشو می کردیم .آخرش جدا شدن بود. زیر رعد وبرق تقدیرمن و تو با هم شکستیم. توی رویاهامون اما هنوزم صاف ویه دستیم . گل سرخی که تو دادی بعد پرواز تو پژمرد . خشکش این جا روی طاقچه است . خاطرش هست و خودش مرد . توی میدون زمونه من وتو بازی رو باختیم تقصیر طالع ما بود سرنوشتو خوب شناختیم. مثل اون کلاغ قصه که نمی رسید به خونه . دوست نداشت که مال هم شیم دست بی رحمه زمونه . اسمش اینه که تو رفتی یادگاریت روبرومه تورو داشتن تا همیشه منتهای آرزومه. بی گناهی اما کوچ ات چه آتیشی زد به ریشه ام . همیشه بهت می گفتم نباشی دیوونه می شم . می دونی ما بی گناهیم جرم مون فقط وفا بود . هیچ دلی راضی نمی شه که بگه تقصیر ما بود. مخمل خاطره تو توی صندوقچه چوبی خوابیده مثل یه قصه پره راز و پره خوبی. {-31-}{-31-}
MONA
MONA
خرابی و خراباتی همه شب زنده دار امشب
همه عاشق همه مجنون به مستی بیقرار امشب
بیا ای سوته دل ساقی به مستی بی ملالم کن
خدایا امشب این می را حلالم کن حلالم کن
به یادش باده مینوشم که با درد عشق هم آغوشم
به یک جرعه به صد جرعه نشد دردش فراموشم
بگو ای مهربون ساقی به اون نامهربون یارم
به حق حرمت مستی بیاد امشب به دیدارم
بیا ای سوته دل ساقی به مستی بی ملالم کن
خدایا امشب این می را حلالم کن حلالم کن
غریبی موند و تنهائی از این غربت دلم تنگه
بیا ساقی پناهم ده که سقف آسمون سنگه
مبادا ای رفیق امشب نگیری ساغر از ساقی
نمیدونی چه کوتاهه شب مستی و مشتاقی

هایده
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/8 - 03:49 ·
10
نگار
نگار
روزي شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود و مجنون بدون اين که متوجه شود از بين او سجاده اش عبور کرد مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هي چرا بين من و خدايم فاصله انداختي مجنون به خود آمد و گفت من که عاشق ليلي هستم تورا نديدم تو که عاشق خداي ليلي هستي چگونه مرا ديدي
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/30 - 00:34 ·
5
saeid
13701991.jpg saeid
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم بر باد رفته باشد
پرشور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/23 - 00:39 ·
3
Majid
2360944024fe34f6c8404d.jpg Majid
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار
طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب نیست
معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/16 - 14:48 ·
4
Noosha
954fd721cd437617671364071fdb69dc-300.jpg Noosha
آقایون عزیز؛
تو تاریخ چند هزار ساله این مملکت، سابقه نداشته که لیلی عاشق باسن مجنون بشه !



سر جدتون شلوارو بکشین بالا، اون مارک شورت رو هم بزنین به سینتون اگه خیلی واجبه
... ادامه
melodi
melodi
مرا از شهر بیرون می پسندی / مرا مجنون مجنون می پسندی / نمیدانم چرا ای خنده ی محض / مرا با دیده ی خون می پسندی .
melodi
melodi
باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟! سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ، می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش. می دویدم، می دویدم ، توی جنگل های پوچی ، زیر باران مدیحه ، رو به خورشید ترانه ، رو به سوی شادکامی . می دویدم ، می دویدم ، هر چه دیدم غم فزا بود ، غصه ها و گریه ها بود ، بانگ شادی پس کجا بود؟ این که می بارد به دنیا ، نیست باران ، نیست باران ، گریه ی پروردگار است، اشک می ریزد برایم. می پریدم از سر غم ، می دویدم مثل مجنون ، با دو پایی مانده بر ره از کنار برکه ی خون. باز باران ، بی کبوتر ، بوف شومی سایه گستر ، باز جادو ، باز وحشت ، بی ترانه ، بی حقیقت ، کو ترانه؟! کو حقیقت؟! هر چه دیدم زیر باران ، از عبث پر بود و از غم ، لیک فهمیدم که شادی مرده او دیگر به دلها ، مرده در این سوگواری...
... ادامه
abbasali
abbasali
با من صنما دل یك دله كن * گر سر ننهم آنگه گله كن<br> مجنون شده ام از بهر خدا * زان زلف خوشت یك سلسله كن <br>سی پاره بكف در چله شدی * سی پاره منم ترك چله كن <br>مجهول مرو با غول مرو * زنهار سفر با قافله كن <br>ای مطرب دل زان نغمه خوش * این مغز مرا پر مشغله كن<br> ای زهره و مه زان شعله رو * دو چشم مرا دو مشعله كن<br> ای موسی جان شبان شده ای * بر طور برو ترك گله كن <br>نعلین زد و پا بیرون كن و رو * در دست طوی پا آبله كن <br>تكیه گه تو حق شد نه عصا * انداز عصا وان را یله كن <br>فرعون هوا چون شد حیوان * در گردن او رو زنگله كن
... ادامه
محمد
محمد
این عشق آتشین زدلم پاک نمی شود مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
دیدگاه · 1390/08/19 - 23:43 ·
2
abbasali
abbasali
شعر خنده دار لیلی و مجنون
[لینک]
ناخدا
ناخدا
همه دنیا رو نا مردا گرفتن وفا رو از همه مردا گرفتن خبراومد که مجنون را پریشب پلیسا با سه تا لیلا گرفتن
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
دیوانه ای راگفتند:چه خواهی ازخدای خویش ؟<br><br> گفت:عقل سالم خواهم تابرای عشقم دوباره دیوانه شوم . .
محمد
محمد
مسیری که از انسان به انسان حقیقی می رسد، از انسان مجنون می گذرد( تاریح جنون در عصر کلاسیک). میشل فوکو{-6-}
دیدگاه · 1390/06/21 - 13:16 ·
2
تشنه لبان
تشنه لبان
باز هم در دل جنون آغاز شد / زخم میدانهای مین ابراز شد

باز هم مجنون لیلایی شدیم / بعد عمری باز شیدایی شدیم . .
دیدگاه · 1390/05/30 - 10:56 ·
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ