یافتن پست: #مجنون

مائده
willowblue.jpg مائده
مائده
images.jpg مائده
...
...
عشق یعنی باجهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تاسحر
عشق یعنی سربه دارآویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی درجهان رسواشدن
عشق یعنی سوختن یاساختن
عشق یعنی زندگی راباختن
عشق یعنی رازقی٫یعنی نسیم
عشق یعنی آفتاب بی غروب
عشق یعنی آسمان٫یعنی فروغ
عشق یعنی آرزو٫یعنی امید
عشق یعنی روشنی٫یعنی سپید
عشق یعنی غوطه خوردن بین موج
عشق یعنی ردشدن ازمرزاوج
عشق یعنی ازسپیده تاسحر
عشق یعنی پانهادن درخطر
عشق یعنی لحظه دیداریار
عشق یعنی عقل شدمدهوش تو
عشق یعنی لحظه های بیقرار
عشق یعنی صبر٫یعنی انتظار
عشق یعنی اشتیاق واظطراب
عشق یعنی دلهره ٫یعنی شتاب
عشق یعنی اشک٫یعنی عاطفه
عشق یعنی یادگاری٫خاطره
عشق یعنی تشنگی٫یعنی سراب
عشق یعنی خواستن٫له له زدن
عشق یعنی سوختن٫پرپرزدن
عشق یعنی سالهای عمرسخت
عشق یعنی زهرشیرین٫بخت تلخ
عشق یعنی چون همیشه باختن
عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری ازشعروازعطربهار
عشق یعنی یک تمنا٫یک نیاز
زمزمه ازعاشقی باسوزوساز
عشق یعنی خون دل٫یعنی جفا
عشق یعنی دردودل٫یعنی صفا
عشق یعنی یک شهاب ویک سراب
عشق یعنی یک سلام ویک جواب
عشق یعنی یک نگاه ویک نیاز
عشق یعنی عالمی رازونیاز
عشق یعنی همچولیلاخون شدن
یاچومجنون راهی صحراشدن
عشق یعنی تیشه فرهادها
عشق یعنی عالم فریادها
عشقدیعنی زخم کوه بیستون
عشق یعنی ناله های دردوخون
عشق یعنی درجهان رسواشدن
عشق یعنی یکه وتنهاشدن
عشق یعنی انتظاروانتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی حسرت شبهای گرم
عشق یعنی یادیک رویای نرم
عشق یعنی تاابدبی سرنوشت
عشق یعنی آخرخط بهشت
عشق یعنی گم شدن درلحظه ها
عشق یعنی آبی بی انتها
عشق یعنی شاعری دلسوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی باگلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله برچمن
عشق یعنی شعله برخرمن زدن
عشق یعنی رسم دل برهم زدن
عشق یعنی عالمی رازونیاز
عشق یعنی باپرستوپرزدن
عشق یعنی آب برآذرزدن
عشق یعنی همچویوسف قعرچاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهدامابت پرست
عشق یعنی همچومن شیداشدن
عشق یکشب چنان یلداشدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی دردومحنت دردرون
عشق یعنی دیده بردردوختن
عشق یعنی درفراقش سوختن
عشق یعنی قطعه شعرناتمام
عشق یعنی بهترین حسن ختام
عشق یعنی مهربی چون وچرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهربی امااگر
عشق یعنی رفتن باپای سر
... ادامه
...
...
دیدی ایدل که غم عشق دگربارچه کرد
چون بشددلبروبایاروفادارچه کرد
آه ازآن نرگس جادوکه چه بازی انگیخت
آه ازآن مست که بامردم هشیارچه کرد
اشک من رنگ شفق یافت زبی مهری یار
طالع بی شفقت بین که دراین کارچه کرد
برقی ازمنزل لیلی بدرخشید سحر
وه که باخرمندمجنون دل افکارچه کرد
ساقیاجام میم ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که درپرده اسرارچه کرد
آنکه پرنقش زداین دایره مینایی
کس ندانست که درگردش پرگارچه کرد
فکرعشق آتش غم بردل حافظ زدورفت
یاردیرینه ببینیدکه بایارچه کرد
حافظ
... ادامه
...
...
من که هستم تاابدمجنون تو
کاش بودی لحظه ای لیلای من
همچوپروانه کنم دورت طواف
کاش بودی همچوشمع شیدای من
گشته ام شهره زعشق ورزی به شهر
کاش بودی تودمی رسوای من
عاشقت هستم تومعشوقم نه ای
کاش بودی لحظه ای بر جای من
تادم آری تاابدآه وفغان
تابگویی ای دریغ ووای من
شعرفی البداهه از: نیماراد{-31-}
دیدگاه · 1392/06/5 - 02:37 ·
2
iman
iman
دختری با مادرش در رختخواب

درد و دل می کرد با چشمی پر آب

گفت مادر حالم اصلا خوب نیست

زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی بریزم بر سرم ؟

روی دستت باد کردم مادرم !

سن من از بیست و شش افزون شد

دل میان سینه غرق خون شد !!

هیچ کس مجنون این لیلا نشد

شوهری از بهر من پیدا نشد

غم میان سینه شد انباشته

بوی ترشی خانه را برداشته !

مادرش چون حرف دختر را شنفت

خنده بر لب آمدش آهست گفت :

دخترم بخت تو هم وا می شود

غنچه ی عشقت شکوفا می شود
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 17:43 ·
9
ıllı YAŁĐA ıllı
batoinam130.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 09:09 ·
3
♥هـــُدا♥
lfnqyb8ar0api07pawnq.jpg ♥هـــُدا♥
هر که را دیدیم از مجنون و عشقش قصه گفت

کاش میگفتند در این ره،چه بر لیلا چه

گذشت....
دیدگاه · 1392/05/27 - 11:00 ·
4
ıllı YAŁĐA ıllı
515199_ekCnIuX7.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
! سرده این پایین، از اون بالا تماشا کن

اگه میشه فقط گاهی،بیا دستامونو ها کن

خدایا!سرده این پایین،ببین دستامو میلرزه

دیگه حتی همه دنیا،به این دوری نمی ارزه

تو اون بالا من این پایین،دو تایی مون چرا تنها؟

اگه لیلی دلش گیره! بگو مجنون چرا تنها؟

خدایا! من دلم قرصه،کسی غیر از تو با من نیست

خیالت از زمین راحت ،که حتی روز،روشن نیست

کسی اینجا نمی بینه که دنیا زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته،زمین دار مکافاته

فراموشم شده گاهی،که این پایین چه ها کردم

که روزی باید از اینجا بازم پیش تو برگردم

خدایا! وقت برگشتن یه کم با من مدارا کن

شنیدم گرمه آغوشت،اگه میشه منم جا کن!! {-41-}
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
تو که با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟

مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟
دیدگاه · 1392/05/20 - 23:12 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
تو که با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟

مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟
دیدگاه · 1392/05/20 - 23:12 ·
2
♥هـــُدا♥
عشــق (27).jpg ♥هـــُدا♥
مجنون با انگشت روی خاک مینوشت ؛


لیلی ...... لیلی .......


پرسیدند چه میکنی...!!؟؟


گفت :


چون میسر نیست من را کام او....


عشق بازی میکنم با نام او ...
... ادامه
MONA
MONA
آخ مبادا یک شب در هوسی باشی
مبادا روزی مال ِ کسی باشی{-213-}
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
درخت انار عاشق شد،گل داد،سرخ ِ سرخ
گلها انار شد،داغ ِ داغ.هر اناری هزار تا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند،دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک بر داشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت:راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد.
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:11 ·
2
لی لا
لی لا
تو چرا می پرسی
توکه بهتر دانی
دلم اندازه ان ناز نگاهت نگران است
در کنار غزل خواجه ی شیراز
یا در ان سوی خیال
من پی وصل تو هستم

دل من می شکند
بحر این شعر ظریفت که تو می گویی
من کجای دل تو جا دارم؟

دلم از تنگی زندان سکندر نشکست
دلم از گرمی صحرای جنونت نشکست
دلم از سختی کوهی که شکستم نشکست
دلم از دلهره های شب فردا نشکست
دلم از غربت بی ناز نگاهت نشکست
دلم از سردی رفتار لبانت نشکست
دلم از شعر کجای دل تو می شکند


حرفی از مجنون است
که در این بزم یکی
بی گمان مجنون است
با دلی کوچک و ناز
بیقرار است به عشقی که بزرگ است
با همین شعر. نگاهم به نگاهت نگران است
اخر شعر تو این بار برای خودم است

مال من است

تو نگو من می گویم
به سلامت گل من
تو فقط سر خوش باش
زود پژمرده مشو
میروم از یادت
...
با دلی مست نگاهت ونگاهی پر اشک
می روم تا که دلت غم نکند
ولی از عشق تو لبریزم
تو که در قلب منی
پاسخم ده

وقت تنهایی خویش
یاد من از دل پر اختر تو می گذرد?
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/8 - 23:48 ·
8
لی لا
لی لا

To
من کجای دل تو جا دارم؟ ... بین مشتاقانت؟
در هیاهوی گرفتارانت؟
در کنار غزل خواجه ی شیراز که می گفت ز عشق؟
یا در آن سوی خیال؟
شاید این قصه ی من باشد از آن وصل محال؟
تو به کار دل خود مشغولی...

منم اینجا که به سودای تو با خویش تمنا دارم
من کجای دل تو جا دارم؟؟؟

شاید از لیلی افسانه فقط نام و نشانی مانده...
...حرفی از مجنون نیست...
به گمانم که در این بزم همه مجنونند
حرفی از عشق و دلی پرخون نیست
به گمانم تنهام...
وَ مَن از دوری تو هر لحظه
روی سجاده ی عشق
هم چو مجنون به لبم ناله ی لیلا دارم
من کجای دل تو جا دارم؟؟؟

وقتی از آینه ی عشق نه قابی و نه رنگی باقیست
وقتی از خاطره ی خاطره ها ... نام من محو شده

وقتی از جام لبت محرومم
...وقتی از شربت عشق...
بهر مرگم کف پیمانه شرنگی باقیست
دوست دارم که برای تو بمیرم هر شب
تا بدانی ... منِ پربسته ٬ دلی عاشق و شیدا دارم
من کجای دل تو جا دارم؟؟؟

من غزل نوش دو چشمان تو در خواب و خیالم ٬ لیلی
من پریشان همین عشق محالم ٬ لیلی
من خرابات نشینِ خمِ ابروی توام
غرق در خلوت آن اشک زلالم ٬ لیلی
چه تو باشی و نباشی ٬ هر شب
بر سرِ زلف تو با قافیه دعوا دارم
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/8 - 23:26 ·
7
Mohammad
1374760415356563_large.jpg Mohammad
هزار آینه بی شماری تو
هزار بادیه نی سواری تو


بهار آمده با های سینه زنش
پی باغ بنفشه کاری تو




مائده
مائده
گر مجنون شوي تو؛ من ليلي نشوم اگر خسرو شوي تو؛ شيرين نشوم گر شوي سام تو؛ من نرگس نشوم يک بار، فقط يک بار تو آدم شو نامردم اگر که حوا نشوم{-7-}
MahnaZ
MahnaZ
تاریخچه ضرب المثل «دسته گل به آب دادن»
Mostafa
Mostafa
آلبوم "صدای سخن عشق" "یا رب"

Mostafa
Mostafa
آلبوم حیرانی ( قلب )

Mostafa
Mostafa
مقام مجنونی

شهرام ناظری
ده رمانِ زامان، دَرده گه یْ کاریم ( درمان دردهای زخم کاریم )

هامْ رازِ نالَه یْ ، شُوان بی داریم ( همراز ناله شبهای بیداریم )

راحَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم( آرامش جان محنت بار من )

مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم( تسکین دل پر ز خار من )

آیْ را حَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم( آرامش جان محنت بار من )

مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم( تسکین دل پر ز خار من )

کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی ( کجاست لیلی، لیلی نیست، لیلی رفته )

خیال دُ وِیْ تُاو نیشْتَنِ وَ جَرْگَم ( فکر وخیال تو ناگهانی بر دل من نشست )

وَه دوریتْ قَسَمْ ، رازیمُ وَ مَرْگَم(به دوریت قسم به مردنم راضیم )

هی چه مانمَ رﻳﮊاوْ، روخسارَم زرْدَه ن له داخِ یارانْ پیرانِمُ کَردَنْ( چشمانم مانند ریجاب است"نام رودی در یکی از

مناطق کرمانشاه" رخسارم زرد است غم یاران پیرم کرده است )

آیْ شَرطِِمْ شَرطیوَنْ، مَجْنونْ شَرط کَردَ ن (عهد من همان عهدیست که مجنون بسته )

لِیْلِی مِن تونی تا وِ رویِ مَردَنْ ( لیلی من تو هستی تا زمان مردن )

کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی ( کجاست لیلی، لیلی نیست، لیلی رفته )
... ادامه
Mohammad
hhe136.jpg Mohammad
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم
حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*



دیدگاه · 1392/04/7 - 15:09 در حسینیه ·
7
.
.
من ناخدای عشقم ، طوفان حریف من نیست

من عاشق تو هستم مجنون رقیب من نیست
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
اگه گفتی عشق چه رنگه
که به چشمونم قشنگه
رنگ باد نو بهاره
نفست این رنگو داره
نمی گم رنگ چشاته
نمی گم رنگ لباته
اما هم رنگ صداته
اما هم رنگ نگاته
مثل هاله ماه کمرنگه
با سپیده صبح هم رنگه
نه اینه نه اونه گلگونه
مثل رنگ دل مجنونه
بوته آتیشه گل کرده
گونه عاشقه وای زرده
شکوفه میگه سرخابیه
آسمون میگه نه آبیه
نفست تو خواب به من گفت
یه شب مهتاب به من گفت
سر پیچ کوچه دل
اومد و بی تاب به من گفت
اگه گفتی عشق چه رنگه
که به چشمونم قشنگه
رنگ باد نو بهاره
نفست این رنگو داره
نفست این رنگو داره

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ