توي مدرسه صدايش ميزديم «حسين عشقي» يادم نيست چرا. با هم رفتيم جبهه. با هم رفتيم تخريب. يك بار كه رفته بوديم براي شناسايي و معبر زدن، رفت روي مين. بدون حسين برگشتم. توي دفترچه خاطراتم نوشتم «حسين عشقي به عشقش رسيد.
شعر دختران دبیرستانی ..........آی ننه ننه ننه یه پسری عاشق منه
اسم پسره هوشنگه دل من واسش میشنگه
صبا که میریم به مدرسه کیفمو واسم میاره سربه سرم میزاره
آی ننه ننه ننه خودت که شوهر داری ننه
آقا بالا سر داری ننه چرا شوهرم نمیدی مگه از اقام چی دیدی
داداشم کلاس سوم دبستان بعد از سه شبانه روز گریه و زاری و یک هفته اعتصاب غذا و چهار روز نرفتن به مدرسه بابا بالاخره براش یه گوشی خرید. اولین کاری کرده رفته برنامه ویچت نصب کرده رو پیجش نوشته بی گناه غرق گناه!
یعنی دیدم داغوووون شدم به مولا
بی خیال بچه ها
1392/10/11 - 00:56فردا یکم دیر یا زود بیخیال میشن بابا ولی سر کاربرین
همه اداره جات بازه کارخونهها
نه بابا كجا تعطيله فردا صب بايد رف سر كار
1392/10/11 - 01:02بین علما اختلاف است.
1392/10/11 - 01:03اب بابا از دست این علما اصن باهم تفاهم ندارن والاااااا
1392/10/11 - 01:05اعلام كردن ديگه نيس
1392/10/11 - 01:05استخاره کن خو/
1392/10/11 - 01:06ههههههه ولش کن طرف درسشو خوند الانم خوابه.خب اصل حالتون چطوره???
1392/10/11 - 01:08داداش عزیزم استخاره و اینارو قاطی نکن به این بحث ولش داداش گلم
1392/10/11 - 01:09میذاشتی فردا صب احوالپرسی میکردی/ خخخ/ خوب نیست. شما خوبی؟؟
1392/10/11 - 01:09من خوبم ممنون
1392/10/11 - 01:10