یافتن پست: #مردي

MahnaZ
MahnaZ
چارلز دانشجوي انگليسي با طعنه به دوست و همكلاسي ايراني اش همايون ميگه:
چرا خانوماتون نمي تونن با مردها دست بدن يا لمسشون كنن!؟؟
يعني مردهاي ايراني اينقدر كارنامه خرابي دارن و خودشونو نمي تونن كنترل كنن؟!!

همايون لبخندي ميزنه و ميگه: ملكه انگلستان مي تونه با هر مردي دست بده؟ و هر مردي مي تونه ملكه انگلستان را لمس كنه؟!

چارلز با عصبانيت ميگه: نه ! مگه ملكه فرد عاديه؟!! فقط افراد خاصي مي تونن با ايشون دست بدن و در رابطه باشن !!!

همايون هم بي درنگ ميگه: خانوم هاي ايراني همشون هستن.{-187-}
MahnaZ
MahnaZ
مرد و اسبش
MahnaZ
MahnaZ
دختري از مردي پرسيد :
چرا تا مرز ديوانگي عاشق کسي ميشوم
در حالي که ميدانم در نهايت به اون نميرسم ؟
مرد جواب داد:
به من بگو چرا زندگي ميکنيم
در حالي که ميدانيم در آخر مي ميريم !؟
هيچي ديگه
دختره هم زد تو دهنش
گفت سوال منو با سوال جواب نده
... ادامه
Morteza
Morteza
زماني مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اش تكه سنگي را برداشت و بر روي بدنه اتومبيل خطوطي را انداخت

مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون انكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده

در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان انگشت های دست پسر قطع شد

وقتي كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد

آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد

حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بود نگاه مي كرد. او نوشته بود

"دوستت دارم پدر"

روز بعد آن مرد خودكشي كرد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/20 - 18:51 ·
5
♥هـــُدا♥
1e34d2b31bf52dc72d54c2039e5bd125.jpg ♥هـــُدا♥
... ادامه
Mostafa
Mostafa
هنوز به ديدار خدا مي روند ... خدايي که در يک مکعب سنگي خود را حبس کرده !!
خدا همين جاست ، نيازي به سفر نيست !
خدا همان گنجشکي است که صبح براي تو مي خواند ،خدا در دستان مردي است که نابينايي را از خيابان رد مي کند ،
خدا در اتومبيل پسري است که
مادر پيرش را هر هفته براي درمان به بيمارستان مي برد ،
...


خدا در جمله ي " عجب شانسي آوردم" است !!
خدا خيلي وقت است که اسباب کشي کرده و آمده نزديک من و تو!!
خدا کنار کودکي است که مي خواهداز فروشگاه شکلات بدزد !!
خدا کنارساعت کوک شده ي توست، که مي گذارد پنج دقيقه بيشتر بخوابي!!
از انسانهاي اين دنيا فقط خاطراتشان باقي مي ماند و يک عکس با روبان مشکي ، از تولدت تا آن روبان مشکي ، چقدر خدا را ديدي ؟!
خدا را هفت بار دور زدي يا زير باران کنارش قدم زدي ؟
خدا همين جاست ، نه فقط در آنجا !
خدا زبان مادري تو را مي فهمد ، نه فقط آن زبان را......

خدايا دوستت دارم...
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
همين است...
يكي ...
يكي ...
اين است...
تو وقتي ...
...
اما او وقتي ميايد...
..
اين است ... ... ..
ازين پس...
اوكه رفت...
توهم را بكش و برو...
به ديگري برس...
شايد او بود...
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/20 - 14:44 ·
4
صوفياجون
صوفياجون

هميشه با تو ميمونم

چقدر اين جمله غمگينه

چرا چشماي مات من كسي اينجا نميبينه

تو از رفتن چه ميدوني

تمام وا‍‍ژه ها مردن

چه جوري ميشدم وقتي برام عكساتو آوردن

چقدر اين جمله غمگينه

تموم قصه بازي بود

تموم عشق تو چشماش

بفهمي صحنه سازي بود

تو با احساس من مردي

ديگه اينجا زمستونه

چرا بعد تو من تنهام

كسي اينو نميدونه

خيانت يعني تنهايي

همين حالي كه من دارم

همين بغضي كه ميبيني

هميشه توصدام دارم

خيانت يعني باور كن

كه ديگه بر نمي گرده

مرور خاطرات تو منو بيهوده تر كرده

چقدر اين جمله غمگينه

تموم قصه بازي بود

تموم عشق تو چشماش

بفهمي صحنه سازي بود

تو با احساس من مردي

ديگه اينجا زمستونه

چرا بعد تو من تنهام

كسي اينو نميدونه

هميشه با تو ميمونم

چقدر اين جمله غمگينه

چرا چشماي مات من كسي اينجا نميبينه

تو از رفتن چه ميدوني

تمام وا‍‍ژه ها مردن

چه جوري ميشدم وقتي برام عكساتو آوردن
«پویان»»»»»» {-41-}{-35-}
ღ×گیلدا×ღ
934725_123164867884147_636502351_n.jpg ღ×گیلدا×ღ
{-30-} سال چی هستی؟ {-28-}
ebrahim
ebrahim
مردي متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوايي اش کم شده است.

به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولي نمي دانست اين موضوع را چگونه با او درميان گذارد. به اين خاطر نزد دکتر خانوادگي شان رفت و مشکل را با او درميان گذاشت.

دکتر گفت: براي اينکه بتواني دقيق تر به من بگويي که ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است، آزمايش ساده اي وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو . ابتدا در فاصله 4 متري او بايست و با صداي معمولي، مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد، همين کار را در فاصله 3 متري تکرار کن. بعد در 2 متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب بدهد.

آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق پذيرايي نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم.

سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد:
... ادامه
ebrahim
ebrahim
15
خب يك تاكسي گرفتيم ، اما چه تاكسي اي ! يك تاكسِي فكسني كه پيرمردي راننده اش بود . سعي كردم با مز ه پراني بگويم
كه درماندگي و فلاكت ، ناگ زير ب ه زندگي ام وارد مي شود، ولي كلوديا اصلاً خيال ش نبود كه تاكسي چه قدر زشت است ، اصلاً مثل
اين كه اين طور چيزها را ح س نمي كرد، و م ن مانده بودم كه از اي ن فلاكتِ خودم بكاهم يا بيش تر همه چيز را به تقدير حواله كنم .
به طرف تپه هاي سبزِ سمت شرق شهر بالا رفتيم . روز با نور زرد پاييزي روشن شده بود و رنگ هاي حومه هم طلايي شده
بودند. توي تاكسي كلوديا را بغ ل كردم و اگر ب ه عشق كلوديا راه مي دادم ، شايد آ ن زندگيِ سبز و طلايي هم سرم فرياد
مي كشيد كه زندگي همين اس ت . تصاوير مبهم به سرعت از آن سمت جاده مي گذشتند (وقتي كلوديا را بغل كردم ، عينكم را
برداشته بودم ).
... ادامه
♥هـــُدا♥
6fbb4508ee535fc0ec7f2b2800287b97-425.jpg ♥هـــُدا♥
{-54-}
ebrahim
ebrahim
يك نفر سريع يك شماره يادداشت كرد:« 5555 »به او گفتم :از عددت خوشم اومد . شانس آوردي رند شدي.خنديد و پتو را دوباره روي خودش كشيد . اين قدر بالا كشيد تا پاهايش بيرون باشد . گفت: به دردعكس گرفتن مي خوره.گفت:به دوستت بگو بياد كنار پاي من بشينه.آن مردي كه گفت مرده مرا ياد آن عكسي مي اندازد كه ترسيده بودي و بند نمي شدي. از دوست هايم عكس
گرفته بودم كه يكي از آنها خودش را خاك كرده بود و آن يكي كنارش خوابيده بود و تو فكر مي كردي
مرده اند ولي بازي م ي كردند. بچه ها كه دائم تماشاچي بودند و زل زده بودند به اين بازي نمرده بودند . اگر
مرده بودند حتما پتو داشتند.پایان قسمت هفتم
... ادامه
♥هـــُدا♥
d63ba8c7a3fc966212ef0d0f178a0b85-425.jpg ♥هـــُدا♥
ﺯﻥ ﺯﻧﺪﮔﻴﺴﺖ




ﻣﺮﺩ ﺍﻣﻨﻴﺖ

ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﻲ


ﻣﺮﺩﻱ ﺗﻤﺎﻡِ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﻴﺶ ﺭﺍ


ﺧﺮﺝِ


ﺍﻣﻨﻴﺖِ ﺯﻧﺪﮔﻴﺶ ﻛُﻨﺪ


ﻭ ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺯﻧﻲ

ﺗﻤﺎﻡِ ﺯﻧﺪﮔﻴﺶ ﺭﺍ


ﺧﺮﺝِ


ﻏﺮﻭﺭِ ﺍﻣﻨﻴﺘﺶ ﻛُﻨﺪ..
... ادامه
Patriot
Patriot
مذکر عزيز : " مرد " باش !
زمين به مرد بودنت نياز داره ! مرد باش ؛ نه فقط با جسمت !
مرد باش با نگاهت ، با احساست ، . . . !
مردونه حرف بزن ، مردونه بخند ، مردونه گريه کن ،
مردونه عشق بورز ، مردونه ببخش ، . . . !
مرد باش و هيچ وقت نامردي نکن ؛
مخصوصا در کسي که باورت کرده و بهت تکيه کرده !
دیدگاه · 1392/01/23 - 14:26 ·
3
Patriot
Patriot
لاشه ي عاشقي ام سگ خورِ نامرديِ تو اين قدر خون به دلم هــــست که هارت کند . . .
Patriot
Patriot
اخطار! مردي و مردانگي هيچ ربطي به هم ندارند گول شباهت ظاهري کلمات را نخوريد !
دیدگاه · 1392/01/23 - 14:22 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
Spaghetti-with-Feta-Cheese.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
MONA
660279_323.jpg MONA
مردي آلماني با استفاده از پاستيل هاي خرسي تابلوهاي ويژه و معروفي را طراحي و مي سازد.
[لینک]
♥هـــُدا♥
f4ff5_avril-lavigne-fhm-magazine-shot.jpg ♥هـــُدا♥
رفتنـــت ..
نبودنت !
نــ ـ ــآمرديت ,
... نـہ اذيتـم کردُ نـہ حتـے , ثآنيـه اے , برآيـم سوآل شد !
فقـــط ..
يـک بغض خفـه ام ميکنــد ..
چگونـہ نگآهــت کرد ,,
کـہ مرآ تنهــآ گذآشتـے !؟...
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
مردي و نامردي، جنسيت سرش نمي شود

معرفت که نداشته باشي ، نامردي .
دیدگاه · 1392/01/5 - 14:50 ·
4
صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ