یافتن پست: #نیستیم

ReyHaNE (دختر همسایه)
75724400829100876374.jpg ReyHaNE (دختر همسایه)
اینم یه نقاشی دیگم.چطوره؟
Morteza
Morteza
پسرا و دخترا چه جوری از دستگاه عابر بانك پول میگیرن ؟
پسرها :

۱ - با ماشین میرن سراغ بانك، پارك میكنن، میرن دم دستگاه عابر بانك
۲- كارت رو داخل دستگاه میذارن
۳- كد رمز رو میزنن و مبلغ درخواستی رو وارد میكنن
۴- پول و كارت رو میگیرن و میرن
دخترها :

۱- با ماشین میرن دم بانك
۲- توی آینه آرایششون رو چك میكنن
۳- به خودشون عطر میزنن
۴- احتمالا" موهاشون رو هم چك میكنن
۵- توی پارك كردن ماشین مشكل پیدا میكنن
۶- توی پارك كردن ماشین خیلی مشكل پیدا میكنن
۷- بلاخره ماشین رو پارك میكنن و میرن دم دستگاه عابر بانك
۸- توی كیفشون دنبال كارتشون میگردن
۹- كارت رو داخل دستگاه میذارن، كارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
۱۰- كارت تلفن رو میندازن توی كیفشون
۱۱- دنبال كارت عابر بانكشون میگردن
۱۲- كارت رو وارد دستگاه میكنن
۱۳- توی كیفشون دنبال تیكه كاغذی كه كد رمز رو روش یادداشت كردن میگردن
۱۴- كد رمز رو وارد میكنن
۱۵- ۲ دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
۱۶- كنسل میكنن
۱۷- دوباره كد رمز رو میزنن
۱۸- كنسل میكنن
۱۹- به دوست پسرشون زنگ میزنن كه طریقهء وارد كردن كد صحیح رو براشون بگه
۲۰- مبلغ درخواستی رو میزنن
۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده
۲۲- مبلغ بیشتری رو درخواست میكنن
۲۳- دستگاه خطا میده
۲۴- بیشترین مبلغ ممكن رو درخواست میكنن
۲۵- انگشتاشون رو برای شانس روی هم میذارن
۲۶- پول رو میگیرن
۲۷- برمیگردن به ماشین
۲۸- آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۲۹- توی كیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن
۳۰- استارت میزنن
۳۱- پنجاه متر میرن جلو
۳۲- ماشین رو نگه میدارن
۳۳- دوباره برمیگردن جلوی بانك
۳۴- از ماشین پیاده میشن
۳۵- كارتشون رو از توی دستگاه عابر بانك برمیدارن
۳۶- سوار ماشین میشن
۳۷- كارت رو پرت میكنن روی صندلی كنار راننده
۳۸- آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۳۹- احتمالا یه نگاهی هم به موهاشون میندازن
۴۰- راه میفتن و میندازن توی خیابون اشتباه
۴۱- برمیگردن
۴۲- میندازن توی خیابون درست
۴۳- پنج كیلومتر میرن جلو
۴۴- ترمز دستی رو آزاد میكنن ( میگم چرا انقدر یواش میره ها )
۴۵- به حركت ادامه میدن
... ادامه
...
...
وقتی دیرآمدی
دلم هزارراه نرفت
یک راه رفت{-38-}
آن هم خانه ی رقیب!
صوفياجون
1014218_564770086915362_1237679749_n.jpg صوفياجون
18 دیدگاه · 1392/09/2 - 00:10 در گیلک ·
16
رضا
رضا
Mohammad تبریک میگم آقا داماد ایشالا خوشبخت بشین .
...
...
سلام...
دوستان...
ظهرپاییزیتون بخیر..
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
مخلص اونایی هستیم که تو خاطرشون عددی نیستیم ولی تو خاطرمون ابدی هستن…
Mostafa
14066841552764865090.jpg Mostafa
امان از این دخترا
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
به قول بهروز وثوق :عددی نیستیم ولی صد رقم خاطرخواتیم رفیق!!
bamdad
bamdad
دیدیم نمیشود درزمین عاشق شدبه اسمان پروازکردیم

وقتی برگشتیم مارادرقفس انداختند

نتوانستیم ثابت کنیم پرنده نیستیم

ماتنها

عاشق شده بودیم
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/16 - 23:20 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
1236253_532203873526880_649822512_n.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
Noosha
1345194165357579_large.jpg Noosha
تست کور رنگی .............

چه عددی میبینی ؟؟؟
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
به سلامتی خودمون که مخاطب خاصِ هیچکس نیستیم . . .
Morteza
Morteza
به اتفاق چند تن از بچه‌های ازنا به «لشکر 7 ولیعصر (عج)» رفتیم و به یگان اطلاعات و عملیات این لشکر مأمور شدیم.

در اولین لحظه‌های معرفی به واحد، با یک دکل مواجه شدیم. هرچه به بالا نگاه می‌کردیم، نوک دکل معلوم نبود، چند دقیقه بیشتر که ماندیم فهمیدیم باید از این دکل بالا برویم و دیده‌بانی کنیم. پایه‌های دکل را اندازه می‌گرفتیم. یک متر در یک متر بود.

پرسیدم: بلندی این دکل چند متر است؟

گفتند: چیزی نیست، 62 متر!

گفتم : چیزی نیست؟ کی جرأت داره بره اون بالا؟ اصلاً میشه اون بالا ایستاد؟

راستش را بخواهید لرزه به انداممات افتاده بود، رفتن به بالای دکلی که روی پایه‌ای یک متر مربعی ایستاده، آن هم با 62 متر ارتفاع کار آسانی نبود.

گفتیم: خب حال ما باید چه کار کنیم؟

گفتند: باید بروید بالای این دکل، دیده‌بانی کنید.

اول فکر کردیم یک شوخی جبهه‌ای است. از آن شوخی‌ها که رزمندگان با هم می‌کردند. اما نه، همه چیز جدی بود.

من که داشتم با ذهن خودم کشتی می‌گرفتم...

گفتم: راستی راستی باید برویم آن بالا بالا؟

فکر می‌کنم همه‌ بچه‌های همراه ما همین را فکر می‌کردند، چشمشان که این را فریاد می‌زد.

ما، در همین افکار بودیم که یک نوجوان 13 ساله، سوار بر موتور از راه رسید. موتور را روی جک زد و بدون این که به کسی تعارف کند، رفت پای دکل و شروع کرد به بالا رفتن. تمام 62 متر را مثل آب خوردن رفت. همه از تعجب انگشت به دهن مانده بودیم. باور کردنی نبود.

یکی از همراهان ما، گفت: آقا جان! غیرت کنید! ما که از این بچه کمتر نیستیم؟ نکند ما‌ آمده‌ایم به دکل نگاه کنیم؟ یاالله بچه‌ها...!

ما هم شروع کردیم، اما همه تا وسط دکل می‌رفتیم و برمی‌گشتیم و این کار را دوباره تکرار می کردیم و در هر تکرار هم مقدار بیشتری بالا می‌رفتیم، تا عادت کنیم.

یک ماه بعد، جنگ سر بالا رفتن از دکل بود. چون توی اون منطقه پشه کوره زیاد بود و برای فرار از نیش پشه کوره‌ها هم که بود، همه دوست داشتند، بالای دکل باشند. با این که عراقی‌ها دائماً با تانک به طرف دکل شلیک می‌کردند، اما آن بالا صفای دیگری داشت.
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/22 - 15:56 ·
9
ıllı YAŁĐA ıllı
فغق.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
Mostafa
Mostafa
اگر فکر میکنید با یک لبخند میتونید کسی رو خوشحال کنید

ازش دریغ کنید بزارید دهنش سرویس بشه !
MahnaZ
MahnaZ
سوسک بهانه بود دلش بغل میخواست ، مام که تو این باغا نیستیم خودمون زودتر از اون فرار کردیم !
مردم اعصاب ندارنااااااااااا
ıllı YAŁĐA ıllı
hello-friend.gif ıllı YAŁĐA ıllı
چه عجب بابااااااااااااااااااااااااا {-65-} ساعت11:25 دقيقس هااااااااااااااااا{-75-} ميذاشتين عصر بيدار ميشدين يهويي {-139-} خدا فقط ميدونه من اينجا از تنهايي چي ميكشم ... {-192-}{-128-}
MahnaZ
LeilA
iman
iman
ﺩﺧﺘﺮ ﭼﯿﺴﺖ ؟
.
.
.
.
..
.
.
.
.
ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﯾﺴﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﮐﻪ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﭘﺴﺮﻫﺎﺍﻭﻧﺎﺭﻭ
ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﻭﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﭘﺴﺮﺍﺭﻭ
ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻦ.
ﭼﯿﻪ؟؟؟
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﺑﺪ ﺑﮕﻢ ؟؟؟؟
ﺑﺮﻭ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺎﺵ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻬﻢ! :))))))))))‬
♥هـــُدا♥
qkd5h0g8llte2ywvo46i.jpg ♥هـــُدا♥
{-7-}
3 دیدگاه · 1392/07/1 - 15:13 در ترول ·
8
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
به سلامتی پسری که میگه:
ما از اوناشیم که:
فشن نیستیم…
بابامون ماشین شاسی بلند نداره بیایم دنبالت…
مارک کفشمون دیگه آخرش کفش ملیه…
زیر ابروهامونم بدمون میاد نخ کنیم که دخترکش بشیم…
مارک تی شرتمونم هم دیگه آخرش یا هندونست یا تمساح…
نداریم هرشب ببریمت بیرون خرجت کنیم…
ولی…
وقتی میگیم دوستت داریم یعنی دوست داریم{-41-}
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ