یافتن پست: #پدرش

♥هـــُدا♥
ziwn3pei8sk1ei1jl62.jpg ♥هـــُدا♥
امروز مردی در گوشه خیابان از گرسنگی مرد

اما مرد و زنی ماه عسلشان را در شیک ترین و مجلل ترین هتل

واقع در همان خیابان گذراندند

امروز دختری پدرش را از دست داد

و تنها چهره خسته او را در عکسی که بر سر مزارش گذاشته بود داشت

اما خانم و آقایی برای بیاد ماندنی ترین شب زندگیشان میلیون ها تومن فقط خرج

عکس وفیلم عروسی شان کردند

امروز چشم های من لحظه به لحظه بازتر شد

به دنیایی که هر جه می خواهم زیبا به آن نگاه کنم خودش نمی گذارد
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
پدر داشت روزنامه می خواند پسر که حوصله اش
سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت : پدر بیا بازی
کنیم پدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که
عکس نقشه دنیا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و
گفت برو درستش کن .پسر هم رفت و بعد از مدتی
عکس را به پدرش داد. پدر دید پسرش نقشه جهان
رو کاملاً درست جمع کرده .از او پرسید که نقشه
جهان رو از کجا یاد گرفتی؟ پسر گفت : من عکس
اون آدم پشت صفحه رو درست کردم . وقتی آدمها
درست بشن دنیا هم درست میشه! {-35-}
دیدگاه · 1391/12/18 - 21:47 ·
1
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
داستان واقعی...

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.
... ادامه
Mohammad
n00054313-b.jpg Mohammad
ای کاش فکر می کردیم
(حالشو داشتی رو بخون خیلی جالبه )
♥هـــُدا♥
tired-carefree.jpg ♥هـــُدا♥
كودكي كه مي داند گريه هاي مادرش،تن فروشي خواهرش و دست هاي پينه بسته

پدرش و حتي گرسنگيش همه از بي پوليست...چگونه در مدرسه بنويسد،*علم بهتر از

ثروت است*؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/4 - 22:24 ·
1
parsa
parsa
‎+18
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه پدرِ خیلی روشن فکر با پسر نوجوونش وارد داروخونه میشن...

بعد یه مدتی چشم پسره به قفسه کاندوم ها میفته و از پدرش میپرسه اینا چین؟
پدر حواب میده اینا کاندومن پسرم، مردها ازشون استفاده میکنن تا رابطه جنسی سالمی داشته باشن.
پسر جواب میده آهان متوجه شدم..آره دربارشون شنیده بودم !
پسره تو فقسه رو بیشتر نگاه میکنه و از پدرش میپرسه چرا این بسته فقط 2 تا کاندوم توش هست؟
پدر میگه این واسه پسرای نوجوونه، یه دونه پنجشنبه شب و یکی جمعه شب!
پسر: وای چه جالب!باز پسره بیشتر دقت میکنه و میبینه یه بسته کاندوم 4 تا توش هست و علتشو از پدرش میپرسه
پدر: این واسه پسرای جوونه...دو تا پنجشنبه شب و دو تا جمعه شب !
پسر: اااااااا چه باحال....اونوقت ­ ­ کی از اوووووونا استفاده میکنه؟ و به بسته 12 تایی اشاره میکنه!
پدر یه نفس عمیقی میکشه و میگه:
اون واسه مردهای متأهله...
یکی واسه فروردین، یکی اردیبهشت، یکی خرداد و .....!!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یه مگس با بچه هایش روی سر کچل یه مردی نشستند.پس از چند لحظه بچه مگس به پدرش گفت:بابا آب میخوام.
پدرش گفت:آخه وسط این کویر آب از کجا بیارم عزیزم؟!{-7-}
دیدگاه · 1391/11/29 - 02:51 ·
MONA
318674_2657890063815_2064680873_n.jpg MONA
دکتر آذر اندامی پزشکی که یکی از حفره‌های سیاره ناهید به نام وی نامگذاری شده‌است...

دکتر آذَر اَندامی (۱۳۰۵ - ۱۳۶۳) پزشک و باکتری‌شناس گیلانی و از پژوهشگران انستیتو پاستور ایران بود. بخاطر خدمات علمی و انسانی او یکی از حفره‌های برخوردی روی سیاره ناهید، به نام وی «اندامی» نامگذاری شده‌است.
دکتر آذر اندامی در سال ۱۳۰۵ در محله ساغریسازان رشت متولد شد. او فرزند چهارم و تنها دختر خانواده بود. مقطع ابتدایی را در دبستان بانوان رشت با یک سال جهش تحصیلی به پایان برد. بعد از اخذ مدرک پایان سال نهم تحصیلات عمومی از دبیرستان فروغ رشت، پدرش با اینکه فردی روشنفکر بود از ادامه تحصیل او ممانعت کرد و وی را به دانشسرای مقدماتی رشت فرستاد. در سال ۱۳۲۴ از دانشسرا فارغ التحصیل شد. و در سال ۱۳۲۵ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد. درسال ۱۳۲۹ و در حین کار دیپلم طبیعی را با امتحان متفرقه دریافت کرد. در سال ۱۳۳۱ با شرکت در کنکور دانشگاه تهران در رشته پزشکی این دانشگاه پذیرفته شد. در سال ۱۳۳۷ موفق به دریافت گواهینامه دکترای پزشکی گردید و بلافاصله به گذراندن دوره تخصصی زنان و زایمان مشغول شد.
... ادامه
iman
iman
۴ – ملاک شما در انتخاب عیالتان چه بوده است ؟!
الف) املاک پدرش !
ب) دارایی پدرش !
ج) املاک و دارایی پدرش !
د) همه موارد !
♥ یلدا♥
9868_679.jpg ♥ یلدا♥
دختر معصوم شهيد رضايي‌نژاد در مراسم ختم پدرش {-60-}{-31-}
دیدگاه · 1391/10/30 - 19:23 ·
4
صوفياجون
0.124338001350228709_parsnaz_ir.jpg صوفياجون
{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}{-23-}
انریکه میگل ایگلسیاس پریسلر: خواننده و ترانه سرا در هشتم ماه مه ۱۹۷۵ در مادرید (اسپانیا) از تبار اروپایی-آسیایی دیده به جهان گشود.ایگلسیاس پسر خوانندهٔ معروف اسپانیایی خولیو ایگلسیاس و روزنامه نگار فیلیپینی، ایزابل پریسلر است. او در مادرید اسپانیا به دنیا آمد و والدین او وقتی سه ساله بود، از هم جدا شدند. پس از خبر وسیع ربوده شدن پدر بزرگ او دکتر خولیو ایگلسیاس پوگا توسط اتاباسک (که البته دو هفته بعد بدون هیچگونه صدمه‌ای پیدا شد)، او در سال ۱۹۸۳ در سن ۸ سالگی به میامی، فلوریدا، در ایالات متحده، نقل مکان کرد تا با پدر خود زندگی کند.با این حال پدرش به ندرت در خانه بود و او توسط دایه‌ای به نام الویرا الوارز پرورش یافت. و به مادر خود در هر تابستان سر می‌زد.به گزارش پارس ناز در میامی، ایگلسیاس از نعمت و تجمل فرزند یک میلیونر بودن لذت می‌برد ولی بعدها ذوق و قریحهٔ خود را برای چیزهای ساده تری توسعه داد، حقیقتی که بعدها نمای کنسرت او را با ظاهر شدن در البسهٔ ساده مانند تی شرت‌های نخی سپید و جین جلوه گر شد.{-7-}{-23-}
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
کودکی به پدرش گفت:

«پدر دیروز سر چارراه حاجی فیروز دیدم.
بیچاره! چه اداهایی از خودش در می آورد

تا مردم به او پول بدهند،ولی پدر،

من خیلی از او خوشم آمد،نه به خاطر

اینکه ادا در می آورد و می رقصید،به خاطر

اینکه چشم هایش خیلی شبیه تو بود ...»
از فردا،مردم حاجی فیروز را با

عینک دودی سر چارراه می دیدند{-2-}{-60-}
دیدگاه · 1391/10/28 - 09:01 ·
1
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
یك روزیک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه

از پدرش می پرسه: پدرجان ! لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی ؟

پدرش فکر میکنه و می گه :بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم..

مامانت جامعه هست، چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه. کلفت مون ملت فقیر و پا برهنه هست،

چون از صبح تا شب کار می کنه وهیچی ندا ره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی وپسر فهمیده ای هستی.. داداش کوچیکت هم که دو سالش هست،نسل آینده است.

امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردابتونی در این مورد بیشتر فکر کنی پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره.

می ره به اتاق برادر کوچیکش ومی بینه زیرشرو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می زنه.

می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. می ره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدارکنه، می بینه باباش توی تخت کلفتشون خوابیده.....؟؟؟؟
... ادامه
...
th.jpg ...
زندگینامه

تاج اصفهانی در سال ۱۲۸۲در اصفهان‏ متولد شد. پدرش شیخ اسماعیل معروف به تاج‌الواعظین بود که تا حدی با دستگاه‌های‏ موسیقی سنتی ایرانی‏ آشنایی داشت. تاج در ده سالگی نزد پدر و استادانی چون سید عبدالرحیم اصفهانی، نایب اسدالله، میرزا حسین ساعت ساز(خضوعی)، میرزا حسین عندلیب، حبیب شاطرحاجیبه دانش اندوزی پرداخت.[۱]وی به اشعار سعدی علاقه زیادی داشت و گزیده‌هایی از اشعار سعدی و دیگر شاعران را حفظ بود و در هنگام اجرای آواز به مناسبت زمان و محیط از آن اشعار استفاده می‌کرد.
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/27 - 21:57 ·
9
صوفياجون
250px-Sophia_Loren_1.jpg صوفياجون
{-41-}{-35-}{-23-}
با نام اصلی سوفیا ویلانی شیکولونه در ۲۰ سپتامبر ۱۹۳۴ در رم زاده شد. پدرش مهندس و مادرش بازیگر و آموزگار پیانو بود.او در شانزده سالگی، مدل یک مجلّهٔ ماهانه بود و از همین راه به عالم سینما راه یافت فعالیت سینمایی اش را با نقش‌های کوچک در فیلم‌های کوچک ایتالیایی آغاز کرد اولین نقشش را در فیلم روشنایی‌های وارتیه درسال ۱۹۵۰ ایفاکرد . سوفیا در رقابت‌های زیبایی محلی هم شـرکت می‌کردو چندین جایزه دریافت نموده اما سرانجام توسط کارلو پونتی تهیه کننده سینمایی کشف شد وبه عالم سینما راه یافت.با تلاش کارلو پنتی نامش به سوفیا لورن تغییر کرد. اوابتدا در فیلم‌های برده فروشی سفید و «دوشیزگان در خطر» بازی کرد و سپس در فیلم‌های دختر رودخانه، آتیلا، چرخ و فلک تا پل و حیف که خیلی حقه‌ای ظاهر شد. زمانی که رم رقیب اصلی هالیوود در تولید فیلم بود او ستاره بسیاری از محصولات سینمائی رم بود و با کارگردانانی چون فدریکو فلینی و ویتوریو دسیکا کار کرده‌است و مارچلو ماستریانی همبازی او در بسیاری از فیلم‌هایش بود.سوفیا و کارلو پنتی روز ۱۷ سپتامبر ۱۹۵۷ با هم ازدواج کردند.
...
...
پدر

دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . .

دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!

ولی ... هیچوقت نفهمیدند

کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا! . . .

یک هفته در تب ســـــــوخت . . ..
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/19 - 00:07 ·
6
Mostafa
Mostafa
شتر!

يک افسانه صحرايی، از مردی ميگويد که می خواست به واحه ديگری مهاجرت کند و شروع کرد به بار کردن شترش.
فرشهايش، لوازم پخت و پز، صندوق های لباسش را بار کرد. و حيوان همه را پذيرفت.
وقتی می خواستند به راه بيفتند، مرد پر آبی زيبايی را به ياد آورد، که پدرش به او داده بود.
پر را برداشت و بر پشت شتر گذاشت.
اما با این کار, جانور زير بار تاب نياورد و جان سپرد.
حتما مرد فکر کرده است: "شتر حتی نتوانست وزن يک پر را تحمل کند..."

نتیجه اخلاقی:گاهی ما هم در مورد ديگران همين طور فکر می کنيم.
متوجه نمی شويم که شوخی کوچک ما شايد همان قطره ای بوده است، که جامی پر از درد و رنج را لبريز کرده..
... ادامه
MAZYAR
MAZYAR
در برابر تو کیستم ؟

.. من در برابر تو کیستم ؟ و آنگاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم و مرا صدفی که مرواریدم توئی و خود را اندامی که روحت منم و مرا سینه ای که دلم توئی و خود را معبدی که راهبش منم و مرا قلبی که عشقش توئی و خود را شبی که مهتابش منم و مرا قندی که شیرینی اش توئی و خود را طفلی که پدرش منم و مرا شمعی که پروانه اش توئی و خود را انتظاری که موعودش منم و مرا التهابی که آغوشش توئی و خود را هراسی که پناهش منم و مرا تنهائی که انیسش توئی و ناگهان سرت را تکان می دهی و می گویی : نه ، هیچ کدام ! هیچ کدام ، این ها نیست ، چیز دیگری است ، یک حادثه دیگری و خلقت دیگری و داستان دیگری است و خدا آن را تازه آفریده است هرگز ، دو روح ، در دو اندام این چنین با هم آشنا نبوده اند ، این چنین مجذوب هم و خویشاوند نزدیک هم و نزدیک هم نبوده اند … نه ، هیچ کلمه ای میان ما جایی نمی یابد … سکوت این جاذبه مرموزی را که مرا به اینکه نمی دانم او را چه بنامم چنین جذب کرده است بهتر می فهمد و بهتر نشان می دهد .
... ادامه
MONA
531341_363886817016275_232482026_n.jpg MONA
این عکس بدست عکاس کانادایی به نام کلاود دتلوف در 26 آگوست 1939 در بریتیش کلمبیا کانادا از سربازانی گرفته شد که عازم جنگ جهانی بودند تا به ارتش بریتانیا بپیوندند.

آنها به سمت مقصدی سری رهنمون شده بودند. در حال رژه، ناگهان پسری پنج ساله به نام "ویتی" دستان مادرش را رها کرد و در حالی که به سمت پدرش، سرباز جک برنارد ، می دوید، این جمله را
به زبان آورد: "صبر کن بابا"..
در همین لحظه بود که عکاس دکمه شاتر دوربینش را فشرد و عکسی را خلق کرد که نه تنها به شکلی گسترده در تمام دنیا منتشر شد بلکه در تمام دوران جنگ در تمام مدارس بریتیش کلمبیا آویزان شد.

لبخند جالب مادر ویتی، چهره مطمئن و مصمم پدر، پس زمینه صف طولانی سربازان کانادایی و تقارن دستهای پدر، مادر و خود ویتی به عکس جلوه ای هنری و ماندگار داده است..
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/21 - 23:30 ·
9
رضا
رضا
آیا بچه شما زیادی شیطنت میکند؟ از دیوار راست بالا میرود؟ از دستش عصبانی هستید؟ به کانون بیایید چنان پدرش را در میاوریم که از سایه خودش نیز بترسد !!
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/29 - 13:59 ·
7
نگار
نگار
در دعا کردن باید مانند مثل کودکی باشی که شب را به راحتی

می خوابد ، چون اطمینان دارد که صبح ، چیزی را که از پدرش

خواسته آماده است . . . (اسکوال شین )
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/29 - 12:55 ·
5
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ