یافتن پست: #کافه

♥هـــُدا♥
106.jpg ♥هـــُدا♥
اگه می دونستم سرنوشت ما را کی می بافه ، ازش میخواستم مال منو کلاً بشکافه ...
دیدگاه · 1391/12/27 - 19:19 ·
2
hossein
hossein
یه سری مردا هستن ... تیپ های سنگین خاصی میزنن اکثرا مشکی پوشن. اودکلن خاص ، مثلا لالیک میزنن .. مشروب فقط ویسکی می خورن ... قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن ؛ تلخه تلخ ! مردایی که سوار ماشین مشکیشون میشن و ساعت 1 شب به بعد تنها تو خیابونا رانندگی میکنن در حالی که یه آهنگ خاصو 100 بار گوش میکنن همونایی که تنها کافه و رستوران میرن . شبا تنهایی قدم می زنن و سیگارشون رو بی تفاوت به همه چی می کشن... از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم ، همش فکر میکنن ... ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات حرف میزنن ! اینا بهترین آدما برا درد و دلن . همونایی که راجبه همه چیز اطلاعات دارن و نگفته میفهمن ... اما این مردا یه زمان مثل بقیه مردای معمولی بودن !!! اسپورت میپوشیدن ، با صدای بلند میخندیدن ، فوتبال میدیدن ، چشم چرونی میکردن و ... خلاصه عین خیالشون نبود و رنگی بودن ! تا اینکه یه روز، یه زن تو زندگی شون اومد .عاشق شدن ...زنی که زندگیشون رو عوض کرد ، تنهاشون گذاشت و رفت !!! از اون روز این مردا خیلی عجیب و خاص شدن .خلاصه این مردا از دور خیلی خوب و جذابن ولی اگه
... ادامه
♥هـــُدا♥
0.334283001337177131_jazzaab_ir-300x199.jpg ♥هـــُدا♥
یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمیگشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.وقتی که اولاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید:” من چقدر باید بپردازم؟”و او به زن چنین گفت: “شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!”چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود. او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست واحتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلارش رو بیاره، زن از در بیرون رفته بود، در حالی که(نظرات)
... ادامه
♥هـــُدا♥
Avazak.ir4318.jpg ♥هـــُدا♥
این روزهـا...

ته فنجـــانهــ ـــا ...

دنبال کمی صداقت میگردم

کیکهای نیم خورده را زیرو رو میکنم

شاید کمی مهــ ـربانی درش مانده باشد!

این روزها

شمعها هم...

نـــ ـــــور ندارند!

و مــ ــــــن تنهــ ــا...

روی آخرین صندلیه کافه...

میان دود سیگارم غرق میشوم...

غرق آرامشـــ ـــــــی که نیــست!!
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/15 - 12:58 ·
2
GIV
GIV
همچین نگاه میکنه که تا حالا غین ندیده....
عینک روشن فکری 2 قلو..::::..::::
.:::::.خخخخخخخخخخخخ..::::::: والا..:::::::::
راحت بخوابی..::::خاموش فکری..::::::::... میگیری چی
میگم؟؟؟؟؟..:::::.. هورمونات کار میکنه .؟؟؟؟::::::..{-15-}
Mostafa
Mostafa
پیرمرد عاشق به زنش گفت: بیا یادی از گذشته های دور کنیم. من
میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم.
پیرزن قبول کرد.


فردا پیرمرد به کافه رفت. دو ساعت از قرار گذشت، ولی پیرزن نیومد.
پیرمرد متعجب و نگران به خونه برگشت.

وقتی وارد خونه شد ، دید پیرزن تو اتاق نشسته و داره گریه میکنه.
متجب ازش پرسید: چرا گریه میکنی؟
پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
بابام نذاشت بیام!!!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
می گویند چرا این همه تلخ... می گویم خیال کن مهمان شدی به "کافه ای بدون شِکَر"...
دیدگاه · 1391/12/8 - 00:51 ·
♥هـــُدا♥
0.072660001314605287_taknaz_ir.jpg ♥هـــُدا♥
کافه چی؟؟؟؟

قهوه ام را شیرینــــــــ کن....

آن روزها که تلخــــــــ میخوردم..روزگارم شیرینـــــــــــ بود
دیدگاه · 1391/12/7 - 15:09 ·
♥هـــُدا♥
51462772140845513646.jpg ♥هـــُدا♥
کافه ی دیدار

وقت قرار

دود سیگار

میز قمار

باختم !

"داشتنت" را پای یک میز نفرین شده

به "او" باختم ...
... ادامه
رضا
رضا
داستان کوزه ها و زن چینی
در سرزمین چین ، پیرزنی بود که هر روز به کنار رودخانه رفته و دو کوزه خود را پر از آب نموده و به منزل می برد .
یکی از این کوزه ها سالم و دیگری شکافته بود به همین دلیل کوزه سالم همیشه پر آب به منزل می رسید و کوزه شکافته تا نیمه .
این موضوع مدتها طول کشید و پیرزن هر روز با کوزه ای پر از آب و کوزه ای نیمه پر به منزل می رسید و بدون شک کوزه سالم سر مست این پیروزی بود و کوزه شکافته خجل و شرمسار از این ناتوانی.
سرانجام و بعد از دو سال کوزه شکافته زبان گشوده و با پیرزن درد دل کرد که من بسیار شرمسارم که بواسطه ناتوانی ام مقداری از آب درون خود را از دست می دهم و نمی توان آن را به منزل برسانم.
پیرزن لبخندی زد و گفت : مگر نمی بینی در کنار راه و سمتی که تو را در دست می گیرم چه گلهای زیبایی رشد کرده اند؟ من از این ناتوانی تو آگاه بودم به همین دلیل بذر این گلها را در این سمت راه کاشتم تا بواسطه تو آبیاری شوند. می بین چه گلهای زیبایی رشد کرده اند ؟ در حالی که در طرف دیگر گلی رشد نکرده است.

من این گلها را برای تزیین خانه ام استفاده می کنم ، اگر وجود تو نبود من این گلها را هم نداشتم .
همه ما دارای ضعفهایی هستیم لکن این شکافهای موجود در زندگی ماست که ما را به هم وابسته کرده و زندگی ما را به هم به طرز عجیبی پیوند زده است.پس لازم است که همدیگر را آنچنان که هستیم بپذیریم و به آنچه که برای ما زیبایی است بنگریم .
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلامتی اون کافه چی که وقتی هق هقمو شنيد صدای موزیکو برد بالاتر...
دیدگاه · 1391/11/10 - 22:44 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
فقط یکــیو می خوام که باهاش برم کافه گرامافون …
ربات هم بود…بود!
بی احســاسیش شــرف داره به احساس ِ بعضی ها!!
دیدگاه · 1391/11/4 - 19:09 ·
2
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
هی کافه چی...میزهایت را تک نفره کن..
دوره ی جفت نشستن ها گذشت..
دیدگاه · 1391/11/4 - 15:36 ·
4
saeid
200838_150901438309541_1026025_o.jpg saeid
دستور این کیک شکلاتی:

آرد یک و سه چهارم پیمانه

شکر دو پیمانه

پودر کاکائو سه چهارم پیمانه

جوش شیرین 2 قاشق چایخوری

بکینگ پودر 1 قاشق چایخوری

نمک 1 قاشق چایخوری (این مقدار نمک کیک را شور نمی‌کند.)

شیر 1 پیمانه

روغن مایع نصف پیمانه

تخم مرغ 2 عدد

وانیل 1 قاشق چایخوری

2 تا 3 قاشق چایخوری نسکافه در یک پیمانه آب ولرم حل شود
... ادامه
صوفياجون
Shohreh-Aghdashloo-2.jpg صوفياجون

شُهره آ‌غداشلو با نام اصلی شهره وزیری‌تبار (زاده ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۱)(عده ای به اشتباه تصور می کنند نام وی پری بوده است.) بازیگر ایرانی-آمریکایی سینما و تلویزیون است.او فامیل آغداشلو را به خاطر مخافت خانواده پدری اش با داشتن نام خانوادگی آنان وپس از ازدواج با آیدین آغداشلو انتخاب کرد.وی در سال ۲۰۰۳ میلادی، کاندید جایزه اسکار بهترین بایگر نقش مکمل زن برای بازی در فیلم خانه‌ای از شن و مه شد. شهره آغداشلو هم‌چنین در سال ۲۰۰۹ میلادی، برای بازی در نقش مکمل زن در مجموعه تلویزیونی خاندان صدام، موفق به دریافت جایزه معتبر اِمی شد.[۱]
شهره آغداشلو پیش از انقلاب ایران، در سه فیلم مطرح آن زمان بازی کرد و با سه کارگردان بزرگ سینمای ایران: عباس کیارستمی، علی حاتمی و محمدرضا اصلانی همکاری داشت. او پس از انقلاب به آمریکا رفت و به اتفاق همسرش هوشنگ توزیع در نمایش‌های متعددی بازی کرد.
عمده فیلم‌ها:آغاز فعالیت سینمایی: شطرنج باد (محمدرضا اصلانی، ۱۳۵۵).شهره آغداشلو در سال ۱۳۵۷ عنوان محبوب‌ترین بازیگر زن سینما را به خود اختصاص داد.گزارش(۱۳۵۶)زمانه (۱۳۵۶){-35-}{-35-}{-35-}{-41-}
رضا
coffee.jpg رضا
کدام یکی رو دوست دارین؟
Mostafa
Mostafa
رفتم کافه قهوه سفارش دادم. بعد اینکه خوردم به صاب کافه گفتم قهوه‌تون یخ کرده بود. عذرخواهی کرد و یکی دیگه آورد و پول هم نگرفت!
یک آینه حس کردم در بلاد کفر زندگی می‌کنم :|
دیدگاه · 1391/09/29 - 21:51 ·
7
مریم
27903_526589354025752_304025680_n.jpg مریم
دلم کمی هوا می خواهد
هوای ابری که مه اش دود سیگارم باشد
دلم کنج کافه ای می خواهد وکمی تنهای
کمی خلوت
کمی سکوت
کمی تاریکی
کمی بی کسی
کمی موسیقی آرام کمی هم بدونه کلام باشد
پاکتی سیگار همان سیگار همیشگی
کمی مغز خالی
کمی قهوه ی تلخ تلخ
یک رمان کلاسیک
شاید کمی از شکسپیر
.
.
.
دلم کمی من را می خواهد من
شاید هم کمی مرگ
... ادامه
رضا
rtrfg.jpg رضا
بین و در درون یک کافه
به این میگن زندگی مسالمت آمیز و دوستانه
... ادامه
MONA
MONA
میگم کاش یکی بود تو نت پخش میکرد....{-14-}
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ