در فاصله ی گفتن و انجام دادن ، یک جفت کفش خوب پاره می شود

چه دوستی پاکی دارند کفشــها...

یکی گـــم شود...

دیگری محکوم به آوارگیـــست...

گمان میکنم
هر انسانی
#روزی،
#جای #خالی #دوست را #حس خواهد کرد؛
شاید روزی که
#تنها کفش‌های خالی اش مانده باشد ...

#لباس_مجلسی
عاشق رنگشم

هر ردپای آهویی را که دیدی دنبال نکن
این روزها زیادند “گرگهایی” که با کفش آهو راه میروند !

آنقدر برای دیدنت #عجله کردم که هنوز،

" #دلم "

#بند کفش هایش را نبسته بود!

با همان حال، تمام #دشت را دویدم تا به #تــو برسم؛

که مبادا پیش از من " #ناز نگاهت " خریدار پیدا کند

آخر شنیدم که کسی میگفت:

#شقایقها هم #عاشق میشوند...!!! : )

همیشه پاهایی به ما پشت پا میزنندکه خودمان

بند کفش شان را بسته ایم..

بعضیا مثه پادَری می مونن!
باید روشون وایسی کفه کفشتو تمیز کنی و
از روشون رد شی، این کارو نکنی فکر میکنن فرشن!

روزهای برفی طولانی ترند ...

برای کودکی که از سوراخ کفشش به زمستان می نگرد !

فیلم‌شناسی: #کامرون_دیاز
سال _ نام فیلم_ نقش
۱۹۹۴ _ماسک تینا_ کارلیل
۱۹۹۴_ ماسک _تینا کارلیل
۱۹۹۵_ شام آخر_ جودی
۱۹۹۶ _او شماره یک است_ هدر
احساس مینوسوتا _فردی کلایتون
سر بالاتر از آب _ناتالی
۱۹۹۷_ کلیدهای تولسا _ترادی
عروسی بهترین دوست من_ کیمبرلی والیس
یک زندگی غیرعادی _سلین ناوایل
۱۹۹۸_ترس و نفرت در لاس وگاس_ گوینده تلویزیون
آنجا چیزی درباره ماری است _ماری جنسون
چیزهای خیلی بد_ لورا گارتی
۱۹۹۹_ هستی جان مانکوویچ_ لوت شوارتز
هر یکشنبه کذایی _کریستینا پاگنیاچی
۲۰۰۰ چیزهایی که تو تنها با نگاه کردنت بهش میتونی بگی_ کارول فابر
فرشتگان چارلی _ناتالی کوک
۲۰۰۱_ سیرک نامرئی_ فیت
شرک _شاهزاده فیونا (صدا پیشه)
آسمان وانیلی _جولی جیانی
۲۰۰۲_ فکر شیرین _کریستینا والترز
خانه پدر من _دختر
گزارش اقلیت_ زن داخل مترو
دار و دسته‌های نیویورکی _جنی اوردین
۲۰۰۳_ شرک ٢ _شاهزاده فیونا (صدا پیشه)
فرشتگان چارلی ۲_(زدن به سیم آخر) _ناتالی کوک
۲۰۰۴ _شرک ۲ _شاهزاده فیونا (صدا پیشه)
۲۰۰۵ _در کفشهای او_ مگی فلر
۲۰۰۶_ تعطیلات_آماندا وودز
۲۰۰۷_ شرک ۳_ شاهزاده فیونا (صدا پیشه)
تالار شرک_ (تلویزیونی) _شاهزاده فیونا
۲۰۰۸_ در وگاس چه اتفاقی افتاد_… جوی مکنلی فولر
جعبه_ نورما لوئیس
۲۰۰۹_ نگهبان خواهر من _سارا فیتزگرالد
۲۰۱۰_ شوالیه و روز_ ژوئن هاونس
۲۰۱۰_شرک ۴ _شاهزاده فیونا (صدا پیشه)

بند دلم را
به بند کفش هایت گره زده بودم
که هر جا رفتی
دلم را با خود ببری
غافل از اینکه
تو پا برهنه می روی
و بی خبر...!